در باب دو اجرای تاریخی مشترک از اساتید موسیقی؛ شجریان، لطفی و ناظری

اعتماد/ چهلمين سالروز اجراي زندهيادان، محمدرضا لطفي و محمدرضا شجريان ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در کنسرتي که ۱۷ سال بعد به صورت رسمي در آلبومي با عنوان «عشق داند» منتشر شد، مرا به ياد اجراي ديگري انداخت در همان مايه و نوا که محمدرضا لطفي با شهرام ناظري در سال ۶۰ در محفلي خصوصي اجرا کردند. قصدم مقايسه آن دو اجرا نيست که هر گلي رنگي دارد؛ تاکيد اصلي اين يادداشت بر نگاه همهجانبه استاد شجريان به اجراي يک اثر و بهرهگيري از آن از صدر تا ذيل و فقدان اين نگاه در استاد ناظري و بيخبر ماندن کثيري از آدميان و علاقهمندان به موسيقي از چنين اجراي کمنظيري است.
درباره اجراي نخست خيليها سخن گفتهاند و حتي هوشنگ ابتهاج-که البته به اذعان خودشان، بيشتر شنوندهاي خوشذوق هستند- اظهارنظر کرده و هالهاي از عظمت دور اين اجرا تنيده و گفتهاند که اگر لسانالغيب حافظ زنده بود، دست شجريان را ميبوسيد. يا به تعبير زندهياد سعيديسيرجاني، بر چنين حنجرهاي و صدايي «بوسه تحسين» ميزد. همچنانکه دوست محقق و موزيسين ما، فرشاد توکلي، مقالهاي خواندني درباره زواياي هنري، سياسي و اجتماعي اين اجرا در روز ۱۴ اسفند امسال در سايت نويز منتشر کردند.
درباره اجراي دوم اما تقريبا کمتر سخني رفته است. اجرايي که با تار پرمايه استاد لطفي ۳۵ ساله در مايه ابوعطا شروع و با آواز استاد ناظري ۳۱ ساله و در اوج آمادگي حنجره و صدا روي شعر حافظ(روز وصل دوستداران يادباد) ادامه يافته سپس در ادامه شعري ديگر از حافظ(نماز شام غريبان چو گريه آغازم) در کرد بيات را ميشنويم که تحريرهاي مردافکن ناظري را به دنبال دارد. آوازي که به گمان من اجراي سال ۱۳۶۳ استاد لطفي از همين شعر (در آلبوم به ياد درويشخان) نوعي تکرار همين آواز استاد ناظري است اما با دو دانگ صداي آقاي لطفي. اجرايي که تنها ۱۹ دقيقه است و نيمهکاره رها ميشود. دستکم يا نسخهاي که من گوش کردم تا همين جاست.
صداي ناظري در اين اجرا در اوج قرار دارد. اين همان صدايي است که نخستين بار وقتي استاد برومند در شوراي موسيقي راديو(سال ۱۳۵۴ يا ۱۳۵۵) براي حاضران گذاشت، جمع استادان همه زبان به تحسين گشودند و در سال بعد(۱۳۵۶) استاد ناظري به عنوان خواننده اول جايزه باربد انتخاب شد.
بعدها آقاي ميرعلينقي از قول محمودعلي برومند (برادر استاد برومند) برايم نقل کرد که آقاي برومند ميگفت:«اين ناظري شعور آوازخواني را به صورت ذاتي دارد» و به باور من استاد ناظري نوعي اشراق در آوازخواني دارد که کمتر کسي از اين عطيه برخوردار است.
به ياد دارم شبي در تابستان سال ۱۳۸۹ با استاد بهداد بابايي(رديفدان و نوازنده برجسته سهتار)، دکتر غلامحسين معتمدي(روانپزشک) و دکتر مصطفي تبريزي(روانشناس) مهمان استاد ناظري بوديم و ايشان آوازي خواند بسيار کمنظير با سهتار آقاي بابايي و پس از اجرا، آقاي بابايي به من گفت: ضبط نکرديد؟ گفتم: نه؟ گفت: خيلي حيف شد، خيلي حيف شد. درباره همان اجراي سال ۶۰ آقاي ناظري ميگفت استاد لطفي نوارکاست اين اجراي خصوصي را همراه خود داشت و به برخي به عنوان يک نمونه ناب از آواز بداهه معرفي ميکرد.
در گفتوگويي که با استاد ناظري داشتم وقتي از او پرسيدم چرا اين اجرا را منتشر نکرديد؟ گفت: از اين کارها فراوان دارم سپس اشاره کرد به اجراهايي در منزل آقاي قيطانچيان(خواننده شهير آواز اهل تبريز) که به اتفاق زندهياد جواد آذر و نيز استاد غلامحسين بيگجهخاني چندين اجراي درخشان در همان سالهاي اول دهه 60 خواندند که الان هيچ نشاني از آنها در دست نيست. اميد دوستاني که اين نوشته را ميخوانند، بتوانند در آن منطقه جستوجويي کرده و نشاني از اين اجراها بيابند.
بر خلاف استاد ناظري، استاد شجريان تقريبا تمامي اجراهاي خصوصي خود را آرشيو کرده است. آقاي شجريان جداي از آواز در زمينه ضبط صدا نيز فردي متخصص بود و عمده آوازهايش در بهترين شرايط صوتي و صدابرداري ثبت و ضبط شده و حتي خود در جايي گفته است که در همان شرايط اوايل انقلاب 3 بار جاي آرشيوش را تغيير داد که از دستبرد در امان بماند.
استاد محمد موسوي نيز برايم تعريف کرد که بيش از ۳۰۰ اجراي خصوصي را با استاد شجريان با بهترين کيفيت صوتي ثبت کردند که بعدها به دليل اختلافاتي که بين اين دو تن ايجاد شد تنها کمتر از انگشتان دو دست منتشر شدند و بقيه همچنان در آرشيو اين دو تن موجودند.
در واقع استاد شجريان تمامي آوازهاي خصوصياش را هم مانند اجراهاي کنسرت در نظر ميگرفت و چه در کيفيت اجرا و چه در ضبط و ثبت همان استانداردها را رعايت ميکرد و به همين دليل است که ما کثرتي شگفتانگيز و در استانداردهاي بالاي آوازي را از ايشان شاهديم.
اين نکته را از اين جهت آوردم که اشاره کنم هنرمندان اگر کمي دغدغه ثبت و ضبط اجراهاي خودشان را به خصوص اجراهاي خصوصي داشته باشند، هم از خود آثاري درخشان به يادگار ميگذارند و هم آنکه جامعه موسيقي را از اين اجراها به التذاذ روحي ميرسانند. آنگاه ما ميتوانستيم امروز از دو ابوعطاي تاريخي سخن بگوييم. ابوعطايي که استاد شجريان با استاد لطفي در سفارت ايتاليا خواندند و ابوعطايي که استاد ناظري در محفلي خصوصي در سال ۱۳۶۰ خواندند.