تیتراژ نوستالژیک "متهم گریخت " با صدای امیرحسین مدرس و رضا عطاران
آخرين خبر
بروزرسانی

آخرين خبر/ متن تيتراژ: پنجه ي مريم، رسته در شکاف صخره اي
اين همه رنگ از کجا آورده اي تا بشکوفي؟
قطره قطره شکوفه؛ از سر صخره ها گرد آورده ام…
از گلبرگ هاي سرخ دستمالي بافته ام، تا آفتاب هديه کنم
پي خوشبختي همش صبح تا شب دويدم من
حتي يک آشنا؛ يک آشنا نديدم من! بگو آخر اين سفر ميرسم کجا؟
تو منو تنها نذار؛ اي خدا خدا!
شهر من آسمون آبي داره؛ روز روشن شب مهتابي داره… خدا…
اگه روياي قشنگ شهر تو؛ بره دست از سر ما برداره
آسمون اينجا خاکستريه! قصه هاش قصه ي ديو و پريه…
آدما وقتي واسه هم ندارن؛ اينجا معلوم نميشه کي به کيه!
توي اين شهر شلوغ، يه آشنا کنارم نيست
حتي يه سرپناه واسه قلبِ بيقرارم نيست
نميتونم باشم از غصه ها جدا…
تو منو تنها نذار؛ اي خدا خدا!
نه ديگه ميگه اسباب کشيه! وقت جستن تو حوض نقاشيه!
کي ميدونه مقصد سفر کجاست؟ کي ميدونه آخر قصه چيه؟