1
0
98
آخرین خبر/ متن شعر:
چون آهوی خرامان مستانه می گریزی
از ما کشیده دامان مستانه می گریزی
دل را نکرده درمان یکباره می شتابی
سر را نداده سامان مستانه می گریزی
ای چشم جان به راهت وی کام دل نگاهت
چند از ندیده کامان مستانه می گریزی
خود شعله درفکندی در نای عشقبازان
وز آتشین کلامان مستانه می گریزی
چون آهوی خرامان مستانه می گریزی
از ما کشیده دامان ، مستانه می گریزی
ای چهره ات چو خورشید سرخ از صفای مستی
از ما شکسته جامان مستانه می گریزی
با ما شکسته حالان رندانه می نشینی
وز ما اسیر دامان مستانه می گریزی
ای دل ! به کوی رندان بدنامی ات مبارک
کز کوی نیک نامان مستانه می گریزی