مطهرنیا: ترامپ تهاجمی عمل خواهد کرد
![مطهرنیا: ترامپ تهاجمی عمل خواهد کرد](https://app.akharinkhabar.ir/images/2025/02/09/b5768072-cd1e-4848-a950-6d7ec07795a7.jpeg)
تابناک/ یک کارشناس روابط بین الملل با اشاره به اینکه ترامپ در دور اول ریاست جمهوری او، وی با پارادایم آشوب با مسائل برخورد میکرد، و حالا میخواهد نوعی فشار دیپلماتیک بر علیه ایران را رهبری کند؛ گفت: ترامپ در ماجرای ایران، تهاجمی عمل خواهد کرد.
دکتر مهدی مطهرنیا ،استاد دانشگاه، آیندهپژوه در گفتگو با تابناک به تشریح سیاست ترامپ در مقابل ایران و سیاست های لازم جهت مهار این راهبرد اشاره کرد.متن این گفتگو بدین شرح است:
تحلیل شما از موضع گیریها و صحبتهای اخیر ترامپ در مواجهه با ایران بعد از شروع ریاست جمهوری چیست ؟
ترامپ به عنوان رئیس جمهورایالت متحدهی آمریکا تصمیم گیرندهی نهایی در موضع گیریهای دولت فدرال آمریکا به عنوان ابرقدرت بین المللی در تنظیم سیاستهای جهانی ست و اکنون در حال ایجاد نظم جدیدی در نظام بین الملل است با رویکرد تهاجمی و امروز نه تنها ایران که ترامپ با کشوری مانند کانادا یا در باب جزایر نیوزیلند یا مکزیک هم با این رویکرد تهاجمی صحبت میکند.
ترامپ قبل و بعد از ریاست جمهوری اخیر چه تفاوت هایی دارد؟
ما شاهد ایجاد فضایی هستیم که قدرت وارگی تهاجمی به عنوان پارادایم حرکت او قرار میگیرد. در دور اول ریاست جمهوری او، وی با پارادایم آشوب با مسائل برخورد میکرد، اما اکنون با توجه به تغییر وضعیت از سال ۲۰۱۶ به ۲۴ ۲۰ او اکنون بسیار آبدیدهتر و بسیار پست نئوکانتر از دورهی قبل به کاخ سفید راه یافته است لذا دکترین وی بر اساس پارادایم اتوریتهی تهاجمی متوجه ایجاد فضایی ست که بتواند در چارچوب آن نوعی فشار دیپلماتیک و تقابل اقتصادی را رهبری و مدیریت کند. در ارتباط با تهران نیز همین وضعیت را دارد. ترامپ در اقدامی بی سابقه، فشارهای دیپلماتیک را قبل از مراسم تحلیف آغاز کرد و سخن از مذاکره میگوید و منظور او از آن مذاکره یک معاملهی بزرگ با ایران است که ایران حداکثرهای ممکن را در مذاکرات آینده به آمریکا واگذار کند و این ضربهای به نظام جمهوری اسلامی در تهران وارد میکند.
این قابل پیش بینی بود؟
بله کاملا،بر اساس این دکترین، ترامپ سیاست کلان فشار دیپلماتیک و تقابل اقتصادی را طراحی و بالطبع تحریمهای حداکثری را به طرف تقابل حداکثری سوق خواهد داد؛ و در چارچوب این معناست که من اعتقاد دارم تاکتیک او ایجاد بحران برای بسیاری از کشورهای هدف به ویژه تهران و سپس رسانهای کردن این بحرانها در قالب فشارهای مکمل در تکنیک آن خواهد بود؛ بنابراین مکعب اقدام راهبردی علیه تهران گام به گام فعالتر شده و زمینههای فشار و تقابل بیشتر را فراهم خواهد کرد.
عملکرد پزشکیان در شش ماه اخیر به عنوان رئیس جمهور ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا پزشکیان توانسته است در قامت یک رئیس جمهور موفق جلوه کند؟ پزشکیان در مقابل ترامپ چه می تواند بکند و بگوید؟
جناب پزشکیان و دولت مستقر در تهران به معنای قوهی مجریه، تصمیم ساز در حوزهی مسائل سیاسی چه در داخل، چه در منطقه، چه در نظام بینالملل هستند. به هر روی تصمیم گیری در نظامی یا در هیئتی فراتر از قوهی مجریه گرفته میشود و شخص رهبر نظام جمهوری اسلامی تصمیمگیرندهی نهایی به ویژه در مسئلهی سیاست خارجی هستند. اگرچه رئیسجمهور، وزیر امور خارجه، معاون راهبردی، معاون سیاسی و در کل هیئت دولت به معنای کابینه اثراتی در تصمیمسازی و بالطبع در تصمیمگیری دارا هستند.
از طرف دیگر آقای پزشکیان تلاش کرده با وجود چالشهای بسیار فراوانی که در عرصههای گوناگون سیاسی وجود دارد تا سرحد امکان از ایجاد تنش با رهیافت وفاق ملی پیروی کند. اما اینکه این وفاق تا چه اندازه توانسته است بین نیروهای سیاسی در جهت ایجاد یک استراتژی مشخص متکی بر سیاست کلان دکترین و پارادایم معین در برابر فشارها و تقابلهایی باشد که اکنون ترامپ آن را رهبری و مدیریت بکند، تا حدود زیادی باید بگوییم نتوانسته است فعلی انجام دهد چرا که اساساً انجام یک فعل در عرصهی سیاست خارجی نیازمند وجود یک اتحاد ملی و عملیاتی در این زمینه است که اکنون حاصل نیست.
اکنون مردم درگیر بسیاری از چالشهای عمده هستند ولی چند ماه به هر تقدیر منجر به ایجاد فضایی شد تا در باب فرزند مثلاً دکتر ظریف صحبتهایی بشود و در نهایت رهبری در جهت حل و فصل آن به میدان آید و لذا در وضعیتی که مردمان درگیر مسائل خاص و عمومی در راستای همین معانی هستند ما شاهد ایجاد فضایی هستیم که در آن درگیری سیاسی و نبرد در ارتباط با قدرت در داخل کشور ضربه به تحرکات ملی را وارد میکند.
منظورتان دقیقا چیست؟ ضربه به تحرکات ملی در پی درگیری های سیاسی چه مصداقی دارد؟
بطور مشخص، منظورم پرونده هسته ای است، مثلا به گونهای که یک پروندهی ملی مثل پروندهی هستهای به یک پروندهی جناحی تبدیل میشود و بر مبنای این جناحی شدن پرونده، موضعگیریهای افراد در دوران ریاستهای موجود در قوه مجریه متمایز است؛ کسانی که از رویکرد مذاکره در دوران مرحوم رئیسی حمایت میکردند، اکنون با چرخش شدید، به سمت عدم مذاکره و تاکید بر سازش در مذاکره دارند تا زمینههای انجام یک مذاکرهی گسترده فراهم نباشد و بالعکس.
به هر تقدیر در دوران مرحوم رئیسی هم جناحهای تندی از این دست، در این طرف، موضعهای دیگری داشتند و امروز مواضع دیگری را اتخاذ میکنند و لذا یکی از آسیبهای عمده و تخریب گر درعرصهی منافع ملی همین سیاسی کردن تمام امور، حتی امور سیاسی در چارچوب پروندههای ملی ست و لذا نمیتوان توقع زیادی از جناب پزشکیان و حتی گروه رقیب آن در ایران در صورت روی کار آمدن داشت.
فقط تمایز آن است که در زمان روی کار آمدن نیروهایی که نزدیک به استوانهی حکومت هستند حداقل قدرتهای فرادید قوهی مجریه موضعی اپوزیسیونی برعلیه قوهی مجریه اتخاذ نمیکنند. پزشکیان یک فرصت و یک امتیاز دارد آن هم حمایت رهبری از او در مواضع وی برای ریاست جمهوری و پذیرفتن این پست بوده است و اکنون هم در چتر حمایتی بیشتری نسبت به رؤسای جمهور قبلی به واسطه بافت موقعیتی قرار دارد؛ ولی با این حال این چتر حمایتی هنوز نتوانسته است موضع تفکر دولت پزشکیان را در پروندهای مثل پروندهی هستهای چیره بسازد و این تا حدود زیادی هزینههای قوهی مجریه را درعرصهی حوزهی بین المللی افزایش میدهد.
FATF هم به نظر جزو همین پرونده های سیاسی و جناحی شده باشد، فکر می کنید گره کور FATF در نهایت به کجا برسد؟
FATF سامانه و سازمان بینالمللی برای شفاف سازی مراودات مالی در سطح بینالمللی و منطقهای ست. شفافسازی یکی از اصول اصلی دموکراسی ست. دموکراسی هم قواعد و قوانینی دارد که این قواعد و قوانین در مرحلهی اجرا موجب قوام و استغنا میشود ولی در منطقهی نتیجه و بازتاب از دست خارج و کنترل آن سخت میشود. به عبارت دیگر اگر FATF را یک نظام نظارتی بر گردش امور مالی در عرصهی بینالمللی بدانیم که به هر تقدیر نمیتوانیم بگوییم خیر مطلق است، گرچه میتواند مانند هر پدیدهی دموکراتی در واقع شر قابل قبول باشد.
ویژگی آن این است که میتواند به هر روی، شفافسازی و پاسخگویی را بالا برده ولی نتایج نامعینی را برای کاربرانی که نمیتوانند به خوبی آن را مدیریت کنند به همراه داشته باشند؛ لذا بر اساس این معنا میتوانیم بگوییم که پیوستن ایران به FATF با توجه به وضعیت اقتصادی ایران، یک وضعیت غیر قابل کنترل از منظر مخالفان FATF به نظر میرسد،
چرا که اگر این پذیرش صورت بپذیرد ما دچار نوعی آشفتگی در وضعیت گذشته و بازتاب آن در حال و آینده خواهیم بود و لذا پذیرش FATF به واسطهی عدم کنترل نتایج پذیرفته شده از سوی آن، از سوی نظام جمهوری اسلامی به واسطهی سالها نظام تحریمی به راحتی انجام نمیشود و وقتی به راحتی انجام نمیشود نظام تحریمها با نظم ناشی از بینظمی موجود در پذیرش FATF همراه میشود و هزینههای ملی را در وضعیت کنونی بالا میبرد و این هزینهها در قالبهای گوناگون به ویژه در عرصهی اقتصادی و آسایش جدی مردم تا حدودی اثر میگذارد و لذا پذیرش FATF با توجه به آنچه که سالها بر اساس همین مبنا زمینههایی ایجاد شده است که FATF پذیرفته نشده و بازتابهای سیاسی پیدا کند، میتواند نتایج عمدهای را در وضعیت حاضر به جای بگذارد؛ لذا ریسک پذیرفتن FATF از منظر واقعگرایی سیاسی و بازتابهای ناشی از پذیرش آن برای ساختارهای قدرت موجود بسیاربسیار سخت میشود؛ و لذا شاهد آن هستیم که در برابر آن مقاومتهایی نیز صورت میگیرد و به نظر می رسد همچنان این وضعیت مبهم ادامه پیدا کند.
ماجرای گشت ارشاد و لایحه حجاب و عفاف را در این پازل چطور تعریف می شود ؟
دنیای کنونی دنیایی ست که شتاب تغییرات بسیار بسیار روزافزون و غیر قابل کنترل برای نظامهایی ست که فاقد تفکر سیستمیک، ارتباطی و استراتژیک هستند. نظم موجود در ایران یک نظم سیستماتیک نیست و لذا بر اساس تابوسازیهای گوناگونی که انجام داده است در پی حفظ هیبت و حیثیت خود است. مسئله عفاف و حجاب یک مسئلهی بسیار گسترده در ادبیات دینی ست. حجاب و عفاف تنها به مسئله بانوان محدود نمیشود. حجب و حجاب و حیا و داشتن پاکدامنی و عفت، تنها در مقولهی جسمی و جنسی نیست. تقلیل آن به مقولهی جسمی و جنسی عدم پاسخگویی به ابعاد گوناگون این دو مفهوم است. درشرایطی که در وضع موجود ما شاهد فقدان بسیاری از نظامات نظم برانگیز و نظارتهای جدی برای حفظ عدالت و توزیع درآمد و توزیع عادلانهی ارزشها هستیم، تنها یک ارزش آن هم متوجه زنان، آن هم محدود به حفظ ظواهر آنها مطرح است و این آثار و تبعات زیادی دارد.در جامعهای که شما شاهد فسادهای سیستماتیک، اختلاس، ارتشاء، دزدیهای علمی، فرویختن بسیاری از ارزشهای ملی و ... هستید، آیا محدود کردن مقولهی حجاب و عفاف به این موضوع راه گریزی برای عدم پاسخگویی به مصادیق بالاتر و والاتر از حجاب و عفاف نیست؟ ادامه سیاست گشت ارشاد در شرایط کنونی یک اشتباه بزرگ است.
در دنیای امروز که دنیای هوش مصنوعی ست و به تعبیر من به زودی به عصر روح مصنوعی خواهد رفت، با ارزشهای قدیمی، با شیوههای کهن با ایجاد تظاهراتهای محدود عدهای که دلواپسند و حق هم دارند، اکنون کسی از دلواپسان هستهای سخن نمیگوید ولی دلواپسان حجاب به وجود آمده است؛ آیا با این اصول میتوان جامعه را اداره کرد؟
نسل زد در حال پذیرش نسل آلفا و بتاست و به تعبیر من نسل سولا، به زودی بعد از آن میآید و این نسلها به راحتی، آنچه که درهیئت قدیم ارزشی گفته میشد و تحرکات عمومی، خود را به نمایش نمیگذارند و ما دچار نقصهای بسیار عمدهای در این زمینهها خواهیم شد و لذا بازگشت به وضعیت سال ۱۴۰۰ دیگر برای ایران به سهولت امکانپذیر نیست. هزینههای بسیارگزافی را به گروه حاکمه در این زمینه وارد میکند. خود نیز، چون به این وقوف پیدا کردهاند، رسماً از این مواضع عقب نشینی میکنند و شخصیتهایی که در رأس سه قوهی نظام قرار دارند اکنون تحت فشار همانهایی هستند که سالها خود به آنها بها دادند و با این مسائل سعی کردهاند وفاداری آنها را به خود حفظ کنند و لذا در آیندهای نزدیک این معانی دیگر جایگاهی نخواهند داشت. همانگونه که الان نیز در حتی سنتگرایان و مذهبیون سنتی، دیگر این نوع روشها بسیار نسبت به گذشته رنگ باختهاند.
درباره بحث فیلتریگ چه چشم اندازی برای حل و فصل آن وجود دارد؟
فیلترینگ! شوخی بزرگ این مملکت فیلترینگ است. آیا مردم امروز از تلگرام استفاده نمیکنند؟ از واتسپ استفاده نمیکردند و نمیکنند؟ از کلاب هاوس استفاده نمیشود؟ از شبکههای گوناگون ماهوارهای و ... استفاده نمیشود؟ فقط مغازهای شده است برای عدهای که در آن پول بیاندازند و ثروت بیاندوزند و اینکه آیا هزینههای بعدی را کی پرداخت خواهد کرد قابل ردیابی ست. واقعیت این است که دیگر ماجرای فیلترینگ فلسفه و مبنایی ندارد و به زودی ایلان ماسک این مسئله را حل میکند.