تهدید به حمله نظامی؛ هدف ترامپ مذاکره است یا معامله؟

نورنیوز/ دونالد ترامپ در سیاست خارجی خود نه به دنبال مذاکره، بلکه به دنبال معاملهای یکطرفه بوده است؛ رویکردی که در آن، آمریکا شرایط خود را دیکته میکند و طرف مقابل صرفاً باید هزینههای آن را بپذیرد. از اروپا گرفته تا مکزیک و چین، او همواره با ابزار فشار و تحریم، کشورهای دیگر را به پذیرش خواستههای واشنگتن وادار کرده است. اما در مورد ایران، این الگوی تحمیلی با یک مانع جدی مواجه شده: قدرت نظامی و بازدارندگی تهران، که حتی فرماندهان آمریکایی هم به آن اذعان دارند.
رفتار سیاسی دونالد ترامپ در عرصه بینالملل نشان میدهد که او نه به مذاکره (Negotiation) به مفهوم رایج آن اعتقاد دارد و نه به دنبال یک گفتوگوی برابر برای دستیابی به توافقی که منافع هر دو طرف را تأمین کند. بلکه او همواره در پی معامله (Deal) بوده است؛ رویکردی که در آن، آمریکا چارچوبی از پیش تعیینشده را تحمیل میکند و طرف مقابل صرفاً باید بهای آن را بپردازد، بدون اینکه از مزایای آن بهرهمند شود. این تفاوت بنیادین میان مذاکره و معامله، کلید فهم سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران و دیگر کشورهاست.
الگوی معاملهگری ترامپ؛ از اروپا تا اوکراین
نمونههای متعدد از رفتارهای ترامپ در برابر کشورهای مختلف نشان میدهد که او صرفاً به دنبال تحمیل اراده آمریکا بوده است. در تعامل با اروپا، ترامپ کشورهای عضو ناتو را تحت فشار گذاشت تا هزینههای دفاعی خود را مطابق میل واشنگتن افزایش دهند. در مورد چین، او با وضع تعرفههای سنگین، این کشور را مجبور به پذیرش امتیازات اقتصادی کرد، بدون اینکه امتیازی متقابل ارائه دهد.
در ارتباط با مکزیک و کانادا، او پیمان نفتا را کنار گذاشت و توافق جدیدی را تحمیل کرد که کاملاً به نفع آمریکا بود.اکنون نیز با فعال سازی جنگ تعرفه ها بدنبال اخذ امتیازات جدید است.
در مورد اوکراین نیز همین الگو اجرا شد. زمانی که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با قرارداد واگذاری امتیاز استخراج معادن خاص اوکراین به آمریکا موافقت کرد، درخواستی منطقی را نیز مطرح کرد: او از آمریکا تضمین امنیتی پس از اجرای این توافق میخواست. اما ترامپ این درخواست را نپذیرفت، چرا که معامله از دید او صرفاً به معنای گرفتن امتیاز بدون ارائه تضمین یا امتیاز متقابل بود. این مسئله منجر به مشاجره میان زلنسکی و ترامپ شد. پس از این دیدار، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبهای با CNN به صراحت اعلام کرد: «ما هیچگونه "مذاکرهای" با اوکراین نداریم.»
معاملهگری به جای مذاکره؛ سیاست آمریکا در قبال ایران
همین رویکرد در سیاستهای آمریکا در قبال ایران نیز دیده میشود. ترامپ در حالی ادعای مذاکره را مطرح میکند که عملاً قصد دارد چارچوبی از پیش تعیینشده را تحمیل کند و انتظار دارد ایران بدون دریافت هیچگونه مابه ازی مشخصی، امتیازاتی در حوزههای مختلف از جمله توانمندیهای هستهای، دفاعی و سیاستهای منطقه ای بدهد. این سیاست، نه مذاکره بلکه معامله با رویکرد تحمیل است.
اصرار آمریکا بر گزینههای دوگانه «مذاکره یا جنگ»، در واقع ادامه همان سیاست معاملهگری است. هدف واشنگتن این است که تهران را تحت فشار حداکثری قرار دهد تا در نهایت، به یک توافق کاملاً نابرابر تن دهد؛ توافقی که در آن، آمریکا همه امتیازات را میگیرد و ایران صرفاً باید هزینههای آن را بپردازد. اما تجربه دو دهه گذشته نشان داده که این استراتژی در برابر ایران کارآمد نبوده و نخواهد بود.
چرا آمریکا تاکنون اقدام نظامی علیه ایران نکرده است؟
یکی از پرسشهای مهمی که در مواجهه میان آمریکا و ایران مطرح می باشد این است که چرا آمریکا علیرغم لفاظیهای شدید و تهدیدهای مکرر، تاکنون اقدام نظامی مستقیمی علیه ایران انجام نداده است؟ پاسخ به این سؤال را نمیتوان در وجود رویکرد انسانی یا صلحطلبانه از سوی واشنگتن جستجو کرد، بلکه عامل اصلی، محاسبه هزینهها و منافع چنین اقدامی برای آمریکا و غیرقابل پیشبینی بودن تبعات آن بوده است.
معادلهای که آمریکا نمیتواند حل کند
سیاستهای نظامی آمریکا همواره بر اساس محاسبه دقیق سود و زیان طراحی میشود. واشنگتن پیش از هر اقدام، هزینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی آن را میسنجد و تنها در صورتی وارد جنگ میشود که سود آن بر هزینههایش غلبه کند. در مورد ایران، این معادله همواره پیچیده و پرابهام بوده است.پشتوانه مردمی، قدرت نظامی ایران، توان بازدارندگی بالای آن و نفوذ منطقهایاش، محاسبات واشنگتن را دچار چالش کرده است. آمریکا میداند که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، به جنگی گسترده و غیرقابلکنترل تبدیل خواهد شد که تبعات آن ممکن است فراتر از آن چیزی باشد که پنتاگون و کاخ سفید بتوانند مدیریت کنند.
اعتراف ژنرال مکنزی به قدرت نظامی ایران
این واقعیت را مقامات نظامی آمریکا نیز بارها مورد تأکید قرار دادهاند. ژنرال فرانک مکنزی، فرمانده سابق سنتکام (فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا) که سالها در منطقه غرب آسیا مسئولیت داشته، در مصاحبهای صریحاً اذعان کرد که:
"ایران به یک قدرت نظامی موثر تبدیل شده است. هرگونه تصمیم درباره مواجهه با ایران باید بر اساس این واقعیت غیرقابلانکار اتخاذ شود. آنها توانستهاند سیستمهای تسلیحاتی پیشرفتهای ایجاد کنند که میتواند تهدیدی واقعی برای ما و متحدانمان باشد. در هرگونه درگیری با ایران، نمیتوان به یک پیروزی سریع و کمهزینه امیدوار بود .هدف قرار دادن برنامه هسته ای ایران بسیار پیچیده و دشوار است."
این اعتراف نشان میدهد که آمریکا در مواجهه با ایران، با گزینهای روبهروست که نمیتواند پیامدهای آن را بهدرستی ارزیابی کند. از همین رو، علیرغم تمام تهدیدها و سیاستهای فشار حداکثری، واشنگتن تا به امروز از ورود به رویارویی نظامی مستقیم با ایران اجتناب کرده است.
هزینههای سنگین یک جنگ احتمالی
علاوه بر قدرت نظامی ایران، عوامل دیگری نیز در عدم اقدام نظامی آمریکا تاکنون مؤثر بودهاند.
توان بازدارندگی و در اختیار داشتن سامانههای موشکی، قابلیتهای پهپادی و نیروهای منطقهای همسو با ایران، همگی در کنار هم به عنوان یک چتر بازدارندگی عمل میکنند که هرگونه حمله به ایران را با پاسخهای گسترده و ویرانگر مواجه خواهد کرد.
علاوه بر این، آمریکا به خوبی میداند که جنگ با ایران، کل منطقه غرب آسیا را دچار آشوب خواهد کرد و امنیت اسرائیل، پایگاههای آمریکا در منطقه و حتی بازارهای جهانی انرژی را به خطر خواهد انداخت.
برخلاف جنگهای گذشته آمریکا در عراق، افغانستان و لیبی، درگیری با ایران کاملاً متفاوت خواهد بود. ایران کشوری با توانمندیهای گسترده نظامی و تجربه جنگهای نامتقارن است که شکست آن، امری غیرمحتمل به نظر میرسد.
پشتوانه مردمی جمهوری اسلامی ایران که بویژه در قبال تهدیدهای خارجی به عنوان نیرویی موثر و تعیین کننده ، ظرفیتهای قابل توجهی را در اختیار حاکمیت قرار خواهد داد از جمله موضوعات بسیار مهم دیگری است که محاسبات آمریکا برای هرگونه اقدام نظامی علیه ایران را دچار ناترازی جدی می کند.
تهدید، نه اقدام
استراتژی آمریکا در برابر ایران همواره بر تهدید و فشار استوار بوده است، اما در عمل، اقدام نظامی در دستور کار واشنگتن قرار نگرفته است. علت این مسئله نه تمایل آمریکا به صلح و مذاکره، بلکه محاسبه دقیق هزینهها و منافع و نگرانی از تبعات یک جنگ تمامعیار با ایران بوده است. همانگونه که ژنرال مکنزی اعتراف کرد، ایران امروز به یک قدرت نظامی غیرقابلانکار تبدیل شده و این مسئله، معادلات استراتژیک واشنگتن را دگرگون کرده است. از این رو، گزینه نظامی برای آمریکا همچنان پرهزینه باقی مانده است، هرچند که لفاظیها و تهدیدهای واشنگتن علیه ایران ادامه دارد.