نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود

منبع
ايلنا
بروزرسانی
پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود

ایلنا/ پژوهشگر برجسته تاریخ معاصر ایران گفت: ایستادگی کنونی بین ایالات متحده و ایران مشکلات جدیدی دارد که در سال‌های ۱۹۵۱-۵۳ وجود نداشت—از جمله اسرائیل و فناوری هسته‌ای. اما بسیاری از کارشناسان در ایران و همچنین در غرب که صفحات زیادی کتاب نوشته‌اند و ادعا می‌کنند نظریه‌های توسعه‌یافته درباره سرمایه‌داری و امپریالیسم توسط «فیلسوفان قدیمی قرن نوزدهم» اکنون منسوخ شده‌اند، باید زمانی را صرف گوش دادن به اظهارات رئیس‌جمهور ایالات متحده کنند که به‌طور علنی بیت‌کوین می‌فروشد و خواستار گرینلند، کانادا، غزه، کانال پاناما و ۵۰ درصد از مواد معدنی اوکراین است. فیلسوف قدیمی در گورستان هایگیت (کارل مارکس) اکنون به خوبی می‌خندد.

نقش ملی شدن صنعت نفت در اقتصاد ایران نیز موضوعی است که نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. برخی بر این باورند که این اقدام به تخریب بنیان‌های اقتصادی کشور منجر شده و نقطه آغاز مشکلات اقتصادی در دوران نخست‌وزیری مصدق بوده است در حالی که عده‌ای دیگر بر این باورند که ملی شدن نفت می‌تواند به عنوان یک حرکت استقلال‌طلبانه و تلاش برای کنترل منابع ملی تلقی شود. نهایتاً، در تحلیل منازعات اخیر میان ایران و کشورهای غربی، به ویژه بریتانیا و آمریکا، این سوال مطرح می‌شود که آیا این منازعات بر اساس همان محورهای سنتی است یا فشارهای حداکثری کنونی نمایانگر ادامه سیاست‌های سلطه‌طلبانه غرب است؟ این مسائل نه تنها به تاریخ معاصر ایران بلکه بر روابط آینده این کشور با دنیای غرب هم تاثیرگذار خواهد بود. 

به بهانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت سعی شده است ابعاد مختلف این موضوع و پیامدهای آن در تاریخ و اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گیرد تا زمینه‌ای برای تحلیل عمیق‌تر نظرات و دیدگاه‌های مختلف فراهم شود. بر همین اساس گفت‌وگویی با یرواند آبراهامیان مورخ ایرانی-آمریکایی و استاد برجسته تاریخ در کالج باروخ و مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه نیویورک داشتیم. او آثاری دربارهٔ تاریخ معاصر ایران دارد که معروف‌ترین آن کتاب تاریخی ایران بین دو انقلاب است. در این مکتوب سعی کردیم بخشی از زوایای ملی شدن صنعت نفت ایران را بیش‌ از نگاه صرف تاریخی مورد بررسی قرار دهیم.

مشروع این مصاحبه به شرح ذیل است:

بانک جهانی در سال‌های ۱۹۵۲-۵۳ اعتراف کرد که ایران در اداره پالایشگاه و تمامی تأسیسات نفتی موفق بوده است

۱. پس از ۷۴ سال از ملی شدن صنعت نفت ایران، برخی بر این باورند که اقدامات دکتر مصدق تحت تأثیر جنبش‌های چپ‌گرای محبوب جهانی در آن زمان قرار داشته است و نباید به‌عنوان یک عمل میهن‌پرستانه تلقی شود. به نظر شما هدف از آنچه که به‌عنوان جنبش ملی‌گرایی صنعت نفت شناخته می‌شود، چه بود؟

کمپین مصدق برای ملی‌سازی صنعت نفت در سال‌های ۱۹۵۱-۵۳ بخشی از یک کمپین جهانی پس از جنگ جهانی دوم بود که توسط کشورهای آسیا و آفریقا برای به دست آوردن کنترل کامل و استقلال از استعمار و امپریالیسم انجام می‌شد. اگرچه ایران هرگز مستعمره رسمی و قانونی بریتانیا نبود، اما به شدت به عنوان یک نیمه‌مستعمره دیده می‌شد. بریتانیا به طور کامل صنعت نفت را در اختیار داشت و به این ترتیب نقش مهمی در اداره سیاست‌ها و امور داخلی ایران ایفا می‌کرد. بیشتر ایرانیان دولت تحت رهبری شاه را به عنوان نماینده امپراتوری بریتانیا می‌دیدند. در ذهن اکثریت ایرانیان در آن زمان و همچنین برای بریتانیایی‌ها، ملی‌سازی نفت تنها یک ضربه به ایران نبود، بلکه ضربه‌ای به امپراتوری بریتانیا نیز بود. مطبوعات بریتانیایی این موضوع را به وضوح در نظر داشتند زمانی که پرچم اتحادیه به جای پرچم ایران بر فراز دفاتر شرکت نفت در آبادان و خرمشهر به اهتزاز درآمد، محافظه‌کاران بریتانیایی معتقد بودند که ایرانیان از نظر فناوری قادر به اداره صنعت پیچیده نفت نیستند. با این حال، بانک جهانی در سال‌های ۱۹۵۲-۵۳ اعتراف کرد که ایران در اداره پالایشگاه و تمامی تأسیسات نفتی موفق بوده است. مشکل نه در پس‌ماندگی فناوری، بلکه در تحریمی بود که مانع از فروش نفت ایران در بازار جهانی می‌شد.

موضوع بر سر حاکمیت و استقلال ملی بود نه پوند و پنس و دلار و سنت

۲. برخی مخالفان مصدق معتقدند که او با شعارهای پوپولیستی جامعه ایرانی را گمراه کرد و در ملی‌سازی نفت ایران اشتباه کرد و اقتصاد را به مسیر نادرستی هدایت کرد، ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

انتقاد اصلی که به مصدق وارد می‌شد—که از سوی شاه مطرح می‌شد—این بود که او باید برای درآمدهای بیشتری چانه‌زنی می‌کرد. اما این منتقدین کل موضوع را نادرست فهمیده بودند. مسئله واقعی نه بر سر پوند و پنس، دلار یا سنت، بلکه بر سر این بود که چه کسی کنترل صنعت حیاتی نفت در ایران را در دست دارد و بنابراین چه کسی بر ایران حکومت می‌کند. به طور خلاصه، موضوع بر سر حاکمیت و استقلال ملی بود. کسانی که این انتقاد قدیمی را علیه مصدق زنده می‌کنند، به این سوءتفاهم ادامه می‌دهند.

کنایه‌ای به امپریالیست‌های بریتانیایی مخالف مصدق 

۳. مخالفان بر این باورند که نه تنها باید آغاز نفت دولتی را به‌عنوان نتیجه‌ای نادرست از تلاش‌های مصدق دید، بلکه بسیاری از جنبه‌های ناپسند موجود در بازی‌های سیاسی نیز باید به حرکت آغاز شده توسط مصدق نسبت داده شود. به نظر شما، آیا جبهه ملی و مصدق مردم ایران را فریب دادند؟

استدلال دیگری که توسط امپریالیست‌های بریتانیایی مطرح شد این بود که ایران، مانند بسیاری دیگر از نقاط امپراتوری، بهتر خواهد بود اگر وضعیت «حمایتی» قابل اعتماد را بپذیرد—مانند شیخ‌نشین‌ها در خلیج فارس—و کار سخت و هزینه‌های سنگین دفاع، دیپلماسی و امور خارجی را به حرفه‌ای‌ها در لندن بسپارد. می‌توان همین استدلال را برای بسیاری از امپراتوری‌های اروپایی، از جمله سیزده مستعمره در آمریکای شمالی، مطرح کرد. شاید این افراد که ادعا می‌کنند مصدق تحت تأثیر جنبش‌های چپ‌گرا بود، فکر کنند که سیزده مستعمره آمریکایی نیز تحت تأثیر مارکس و دیگر چپ‌ها بودند. می‌توان این استدلال را مطرح کرد که اکنون بهتر بود آن‌ها تحت نظر لندن اداره می‌شدند تا واشنگتن!

آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود به نروژ نگاه کنند


نفت می‌تواند یک «نفرین» و در عین حال یک نعمت بزرگ باشد

۴. برخی بر این باورند که ملی‌سازی صنعت نفت به اقتصاد ایران آسیب زد و پایه‌های تخریب اقتصاد ایران در دوران نخست‌وزیری مصدق گذاشته شد. به نظر شما ملی‌سازی صنعت نفت چه نقشی در اقتصاد ایران داشت؟

شاید «آقایان نامشخص» شما که فکر می‌کنند مصدق ایران را با تأکید بر اهمیت نفت به مسیر اشتباه انداخت، به کشورهای بدون نفت نگاه کنند—شاید آنها به هائیتی یا جمهوری دموکراتیک کنگو حسادت می‌کنند. نفت می‌تواند یک «نفرین» باشد، اما همچنین می‌تواند یک نعمت بزرگ باشد—به نروژ نگاه کنید.

مدعیان منسوخ شدن نظریه‌های قرن نوزدهم درباره سرمایه‌داری و امپریالیسم، زمانی را صرف گوش دادن به اظهارات ترامپ کنند

۵. موضوع ملی‌سازی نفت ایران یک درگیری بین ایران و بریتانیا بود که با مداخله آمریکا همراه شد. نحوه برخورد این دو کشور غربی با ایران همواره نمونه‌ای برای برقراری روابط بین ایران و کشورهای غربی بوده و تصوری وجود دارد که این کشورها تلاش می‌کنند از طریق روش‌های جدید استعمار بر ایران و دیگران تسلط یابند. به نظر شما، آیا اختلافات اخیر بین ایران و غرب بر مبنای همان مسائل سنتی است؟ آیا می‌توان فشار حداکثری که امروز آمریکا از آن صحبت می‌کند را ادامه تمایلات امپریالیستی غرب دانست؟

ایستادگی کنونی بین ایالات متحده و ایران مشکلات جدیدی دارد که در سال‌های ۱۹۵۱-۵۳ وجود نداشت—از جمله اسرائیل و فناوری هسته‌ای. اما بسیاری از کارشناسان در ایران و همچنین در غرب که صفحات زیادی کتاب نوشته‌اند و ادعا می‌کنند نظریه‌های توسعه‌یافته درباره سرمایه‌داری و امپریالیسم توسط «فیلسوفان قدیمی قرن نوزدهم» اکنون منسوخ شده‌اند، باید زمانی را صرف گوش دادن به اظهارات رئیس‌جمهور ایالات متحده کنند که به‌طور علنی بیت‌کوین می‌فروشد و خواستار گرینلند، کانادا، غزه، کانال پاناما و ۵۰ درصد از مواد معدنی اوکراین است. فیلسوف قدیمی در گورستان هایگیت (کارل مارکس) اکنون به خوبی می‌خندد.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود

پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود
00:00
00:00
پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود
1 / 1
پاسخ آبراهامیان به آن‌ها که می‌گویند ملی شدن صنعت نفت به ضرر اقتصاد ایران بود
00:00
00:00
0 MB
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره