روایت صدر از ماجرای دعوایش با حاج قاسم در جلسه شورای عالی امنیت ملی

جماران/ محمد صدر با اشاره به تصورش درباره نحوه شهادت حاج قاسم، اظهار داشت: این را که میگویم مطمئن نیستم، اما میگویند حاج قاسم معتقد بود که اگر اسرائیل یا آمریکا بخواهند او را بزنند، در ایران میزنند نه در کشورهای عربی.
سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در بخشی از یک گفتگو، با اشاره به آخرین دیدارش با شهید سلیمانی بیان داشت: آخرین بار دو ماه قبل از شهادتش او را در دفتر مطالعات وزارت خارجه دیدم. با دکتر ظریف ملاقات داشت. من داشتم وارد شدم و او داشت میرفت. وقتی من را دید، پیاده شد و من را بغل کرد و بوسید. حاج قاسم، که در میدان جنگ با داعش و تروریستها بود، در عین حال خیلی لطیف بود. به من گفت: فلانی، این آقا یاسر شما چرا ریشهایش سفید شده؟ این سنش سنی نیست که ریشهایش اینطور سفید شود. این جملهای بود که حاج قاسم نابودکننده داعش و تروریستها با آن لطافت بیان کرد.
وی با اشاره به تصورش درباره نحوه شهادت حاج قاسم، اظهار داشت: این را که میگویم مطمئن نیستم، اما میگویند حاج قاسم معتقد بود که اگر اسرائیل یا آمریکا بخواهند او را بزنند، در ایران میزنند نه در کشورهای عربی. برای اینکه برای آن کشورها هزینه ایجاد میکند. این را خودم از حاج قاسم نشنیدهام. اما به نظر میرسید که حاج قاسم اینطور فکر میکرد که روزی اگر بخواهند او را بزنند، در ایران خواهند زد. متأسفانه، حالا که میبینیم، اسرائیل هر کسی را که بخواهد ترور میکند.
صدر با اشاره به ماجرای دعوایش با شهید سلیمانی گفت: ما هفت هشت سال با هم کار کردیم و هیچوقت اختلافی نداشتیم، به غیر از یک جلسه که با هم دعوا کردیم. در یک جلسه شورای عالی امنیت ملی که آقای روحانی دبیر بود و آقای ربیعی هم آنجا بود، بحثی در مورد سیاست خارجی شد و من شروع به صحبت کردم. یک دفعه حاج قاسم گفت که این ربطی به وزارت خارجه ندارد. گفتم یعنی چه که به وزارت خارجه ربطی ندارد؟ ایشان توضیحاتی داد و من عصبانی شدم و گفتم شماها اصلاً چه کارهاید و برای چه آمدهاید؟ و جلسه را به عنوان اعتراض ترک کردم و به آقای روحانی گفتم که تا حاج قاسم از این حرفی که زده معذرتخواهی نکند، من دیگر در جلسات شورای عالی امنیت ملی شرکت نخواهم کرد.
وی ادامه داد: وقتی داشتم میرفتم، عباد بلند شد و من را بغل کرد که نرو؛ گفتم نه، من میروم. این را در حالی گفتم که میدانستم چنین چیزی امکانپذیر نیست و بالاخره سپاه قدس است. دو جلسه را هم نرفتم. یک روز در دفتر نشسته بودم که منشی آمد و گفت حاج قاسم پشت در است. خیلی تعجب کردم. حاج قاسم وارد شد، من را بغل کرد و ماچ کرد و گفت: بله، من اشتباه کردم آنجا آن حرف را زدم. ببخشید.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: این از بزرگواری حاج قاسم بود. نشان میدهد که همان رزمندهای که در میدانهای جنگ با دشمنان اسلام میجنگید، میتواند نفسش را کنترل کند. این صداقت و شجاعتی است که از امام آموخته بود و شاگرد مکتب امام بودن واقعا به وضوح در او بود. شجاعت این است. شجاعت در میدان جنگ یک چیز است، اما سوار شدن بر نفس و پذیرش اشتباه، از آن مهمتر است و حاج قاسم این ویژگی را داشت. علت اینکه نام حاج قاسم همیشه ماندگار خواهد ماند و یا مانند او را نداریم یا کم داریم، به دلیل همین ویژگیهاست.
وی در واکنش به برخی اداعاها که بعد از شهادت حاج قاسم و اتفاقاتی که در فلسطین و لبنان افتاد و آمدن ترامپ. خیلیها میگویند که جمهوری اسلامی ضعیف شده یا بازوانش را از دست داده، اذعان کرد: فوتبالیستها میگویند آدم وقتی وارد میدان میشود، یا گل میزند و یا گل میخورد. همیشه که نمیشود فقط گل زد؛ بعضی وقتها گل میخورد. این واقعیت است.
وی با اشاره به یک اختلاف نظر با شهید سلیمانی و رهبر انقلاب و واکنش شوخ طبعانه رهبری گفت: در دوران وزارت خارجه، من معاون عربی آفریقایی بودم. همیشه بر این باور بودم که در لبنان فقط نباید از حزبالله و شیعه حمایت کنیم، بلکه باید از کل لبنان، مسیحیها، سنیها، دُرزیها، همه حمایت کنیم. این سیاست را پیاده کردیم و موفق هم بودیم. در مورد عراق هم در یک جلسهای که همه مسئولان نظام حضور داشتند، حاج قاسم گفت باید مقتدا صدر را حمایت کنیم و آقا هم حمایت کردند اما من گفتم که مخالفم.
صدر افزود: با اینکه آقای صدر قوم و خویش ما هستند اما من نظرم این بود که ما باید از تمام نیروها و احزاب مختلف در عراق حمایت کنیم، نه فقط از مقتدا صدر. گفتم همان سیاستی که در لبنان پیاده کردیم، همان را باید در عراق هم پیاده کنیم. جلسه که تمام شد، خود آقا بلند شدند و آمدند طرف من و گفتند بابا ما میخواهیم از قوم و خویش شما حمایت کنیم؛ چرا نمیگذارید؟