هزینه یک شب مذاکره میان ایران و آمریکا چقدر است؟

هفت صبح/ تخمین زده شده که یک شب مذاکره میان ایران و آمریکا در عمان، بین ۱۱تا ۱۵میلیارد تومان هزینه داشته باشد. این رقم شامل پروازهای رفتو برگشت، اقامت در هتلهای پنجستاره، تامین امنیت، پذیرایی، تشریفات، مترجمها، کرایه خودرو و سایر هزینههای جانبی است.
روزنامه هفت صبح نوشت:
وقتی صحبت از مذاکرات سیاسی میشود، ممکن است بسیاری از ما نگاهی کوتاه و سطحی به هزینهها داشته باشیم؛ هزینههایی که ممکن است هنگفت به نظر برسد. تخمین زده شده که یک شب مذاکره میان ایران و آمریکا در عمان، بین ۱۱تا ۱۵میلیارد تومان هزینه داشته باشد. این رقم شامل پروازهای رفتو برگشت، اقامت در هتلهای پنجستاره، تامین امنیت، پذیرایی، تشریفات، مترجمها، کرایه خودرو و سایر هزینههای جانبی است. اگر قرار باشد یک تیم بیست نفره برای گفتوگو در مهمترین موضوعات سیاسی کشور حضور داشته باشند، این هزینهها را میتوان برآورد کرد.
شاید برخی بپرسند:«آیا این هزینههابرای یک شب مذاکره با آمریکا واقعا منطقی است؟» برخی حتی ممکن است این رقم را خیلی بیشتر از آن چیزی بدانند که گزارشها به آن اشاره کردهاند. اما اجازه دهید یک لحظه با هم به این مسئله نگاه کنیم و زوایای دیگری از آن را بررسی کنیم. به راستی، هزینههایی که برای خروج از بنبستهای بزرگ اقتصادی و سیاسی کشور صرف میشود، در مقایسه با دستاوردهای حاصل چه رقمی میشود؟
فرض کنید هزینههای مذاکرات ایران با آمریکا در عمان، با حضور هیات بیست نفره، حدود ۱۵ میلیارد تومان باشد. در ظاهر، این مبلغ ممکن است برای بسیاری از ما رقم سنگینی به نظر برسد. اما باید در نظر داشت که ایران در شرایطی قرار دارد که تحریمها و فشارهای اقتصادی بینالمللی، کشور را به بنبست کشاندهاند. در چنین شرایطی، هزینههای اینچنینی، بهویژه در دنیای امروز که سیاست و دیپلماسی اهمیت فراوانی دارد، چیزی نیست جز یک سرمایهگذاری بزرگ برای آینده.
در حقیقت اگر این مذاکرات به نتیجه برسند و ایران بتواند به منافع ملی خود دست یابد، این هزینههای به ظاهر سنگین، در برابر دستاوردهایی که میتواند حاصل شود، کاملا ناچیز و بیاهمیت است. از این منظر که اگر تیم مذاکرهکننده ایرانی بتواند از این فرصت برای تقویت روابط بینالمللی و کاهش فشار تحریمها بهرهبرداری کند، میتواند زمینهساز تحولی بزرگ در اقتصاد، سیاست و حتی اعتماد ملی باشد.
در حالی که این هزینهها برای یک شب مذاکره در ظاهر ممکن است زیاد به نظر برسد، اما در مقایسه با هزینههای تحریمها، محدودیتها و انزوای ایران در سطح جهانی، چیزی جز یک ذره از بحرانی بزرگ نیست که سالهاست ما را احاطه کرده و زندگیمان را تحت تاثیر قرار داده است. تحریمها باعث شدهاند که بسیاری از صنایع کشور از رونق بیفتند. کارخانهها تعطیل شوند، صادرات کاهش یابد، تولید داخلی با هزینههای بیشتر روبهرو شود و بسیاری از مردم برای یافتن شغل به کشورهای دیگر مهاجرت کنند.
در نظر بگیرید که روزانه ایران مجبور به واردات بنزین به ارزش ۱۰ تا ۱۵میلیون دلار است. آیا این واردات به دلیل کمبود منابع داخلی است؟ نه، این به دلیل ناترازیها، سوءمدیریتها و تحریمهای بینالمللی است که به کشور فشار میآورد. این مبلغ، به راحتی میتواند در پروژههای بهبود زیرساختها، تاسیس کارخانجات، ساخت مدارس و بیمارستانهای جدید و نوسازی جادهها و قطارها صرف شود.
همچنین بحرانهای متعدد اقتصادی مانند کمبود آب، بحران محیط زیست و وضعیت ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، نه تنها هزینههای فراوانی به کشور تحمیل کردهاند، بلکه به ناترازیهای اقتصادی و اجتماعی نیز دامن زدهاند که حل آنها بدون داشتن مشروعیت ملی و پذیرش جهانی عملا غیرممکن است. در این شرایط، هزینه ۱۵میلیارد تومان برای یک شب مذاکره، شاید حتی کمتر از آنچه که نیاز است، به نظر برسد.
اگر این مذاکرات بتوانند به کاهش تحریمها و بازگشت ایران به بازار جهانی منجر شوند، آنگاه این هزینهها در مقایسه با دستاوردهایی که حاصل میشود، ناچیز هستند. یک توافق موفق میتواند به ایران اجازه دهد که از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فعلی رهایی یابد و به مردم امید دهد.
فراموش نکنیم که بزرگترین بحران ایران، بحران اعتماد ملی است. مردم به دلیل وضعیت اقتصادی و سیاسی کنونی، بهشدت احساس ناامیدی و بیاعتمادی دارند. نداشتن چشماندازی روشن از آینده بسیاری از موارد را تحت تاثیرقرار داده است. موفقیت در این مذاکرات چشمانداز مناسبی مقابل چشم ما قرار میدهد. با این حال، اگر مذاکرات ایران با آمریکا در عمان به نتیجه برسد و دستاوردهای ملموسی به همراه داشته باشد، میتواند نه تنها اقتصاد ایران را رونق ببخشد، بلکه به مردم این کشور که به سختی در شرایط فعلی زندگی میکنند، احساس غرور و امید بدهد.
این هزینهها در حقیقت تنها یک گام کوچک در مسیر رسیدن به یک تحول بزرگ است. در دنیای پیچیده امروز، جایی که سیاستهای جهانی و اقتصادهای بزرگ به هم پیوستهاند، یک تصمیم درست میتواند ایران را از بحرانهای چندگانهای که به آن گرفتار است، نجات دهد.
در این مسیر هزینههای یک شب مذاکره دیگر به چشم نمیآید. پس دوباره این موضوع را مطرح میکنیم که آیا ۱۵ میلیارد تومان هزینه برای به دست آوردن آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان زیاد است؟ اگر این مذاکرات بتوانند به کاهش تحریمها، افزایش اعتماد ملی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور منجر شوند، چنین هزینههایی چیزی جز یک سرمایهگذاری برای آینده نخواهند بود. سرمایهگذاری که نتیجه آن میتواند ایران را از بحرانهای فعلی بیرون بیاورد و به آن جایگاه شایستهاش در جهان بازگرداند.