علی مطهری:احمدی نژاد هر وقت احساس خطر می کند خودش را جمع وجور می کند و عقب می نشیند
بروزرسانی
اعتماد گفتوگويي با علي مطهري نماينده اصولگراي مجلس انجام دادهاست.
در بخشي از اين مصاحبه امدهاست:
*[درباره انتقاد پيشين از سوابق حداد عادل] من زياد نميخواهم اين بحث ادامه پيدا کند. فقط ميخواستم اشاره داشته باشم که اينها بالاخره خودشان را جمع کنند. ولي خيلي صلاح نميدانم که اين بحث ادامه داشته باشد. ...به نظرم الان زود است که بخواهم در اين مورد صحبت کنم. چون همان موقع من اشاره کردم که اگر اينها بخواهند به روش خود ادامه بدهند آنوقت من در اين مورد صحبت ميکنم. هنوز روشن نيست که اينها چه خواهندکرد. به نظر من راجع به اين موضوع اگر صحبت نشود بهتر است.
*[در پاسخ به اين پرسش که علت اين همه واهمه اصولگرايان از حضور آقاي احمدينژاد در مجلس چيست]اين بخش ازاصولگرايان معتقدند که خود آقاي احمدينژاد به دنبال چنين فضايي ميگردد تا بيايد و کشور را بحران زده جلوه دهد. البته اين موضوع براي ما روشن نيست. چون من معتقدم اگر آقاي احمدينژاد بخواهد حرفي بزند و کشور را دچار بحران بکند خب تريبونهاي مختلفي را در اختيار دارد و صرفا مجلس نيست. هر روز ايشان در معرض صحبت و مصاحبه است. من فکر نميکنم اين استدلال خيلي محکم باشد. اصل قضيه به نظر من اين روحيه محافظه کاري است که در بعضي از اين دوستان وجود دارد که کلا با هرگونه تنشي مخالف هستند. در واقع ميخواهند روحيه محافظه کاري و سازش خود با تخلفات را بر مجلس تحميل کنند.
*ما معتقديم که بسياري از تنشها و تقابلها چون منجر به اصلاح امور ميشود مفيد است. اين طور نيست که هر تنشي بد باشد. ما آرامش ميخواهيم اما نه آرامش قبرستاني. ما خواهان آرامشي بر اساس قانون هستيم. اگر رهبري هم توصيه به وحدت و تعامل ميکنند مقصودشان وحدت با حفظ اصول و تعامل بر اساس قانون است، نه وحدت با زير پا گذاشتن اصول وتعامل مبتني بر بي قانوني. اگر صحبتهاي رهبري را بخواهيم آنجور تفسير کنيم که هر وقت ايشان صحبت از همدلي و تعامل کنند ما بايد همه وظايف نمايندگي مجلس را کنار بگذاريم با فلسفه وجودي مجلس سازگار نيست. خب اين نگاه در آقاي حداد وجود دارد که در مديريت ايشان در مجلس هفتم هم وجود داشت. امروز اين دوستان سعي دارند روحيه مجلس نهم را به سمت مجلس هفتم سوق بدهند، اما مجلس پذيرا نيست. آقاي حداد رياست فراکسيون اقليت را برعهده دارد و اين روحيه در اين فراکسيون تبلور يافته است.
*شايد يک علت اينکه من بيشتر اظهارنظر ميکنم به دليل احساس خطري است که دارم. شايد برخي از نمايندگان آن احساس خطري را که من دارم ندارند. من به لطف مجاورت با شهيد مطهري و حضور در جريانات نهضت اسلامي بالاخره تا حدودي از نزديک شاهد تحولات بودم. با بسياري از گروههاي سياسي و انحرافات سياسي آشنايي دارم. گاهي شبيه آن انحرافات را در زمان خودمان ميبينم و همين باعث ميشود که بيشتر احساس خطر کرده و هشدار بدهم. به لطف انس با آثار ايشان فکر ميکنم که برخي انحرافات فکري را گاهي به درستي و زودتر از ديگران تشخيص ميدهم و اعلام نظر ميکنم. اين در حالي است که ممکن است ديگران اين موضوع را خطر مهمي تلقي نکنند اما بعد از مدتي به اين موضوع ميرسند. فرض کنيد خطر مکتب ايران يا ليبرال بودن اين دولت در امور فرهنگي را من اولين نفري بودم که در مجلس هشتم مطرح کردم. خيليها آن موقع با حرفهاي من مخالفت ميکردند اما بعد از چند سال به اين حرفها رسيدند. حتي برخي از آنها ميآمدند و اعتراف ميکردند که حق با شما بود. موضوع ديگر بر ميگردد به صراحت لهجه که اين يک امر ذاتي است. بعضي افراد صريحاللهجه هستند و نميتوانند در لفافه صحبت کنند. اين به شخصيت خود افراد بر ميگردد. خود آقاي احمدينژاد اين خصلت را دارد.
*من فکر ميکنم در واقع ايشان[رهبري] موافق انجام وظيفه قانوني است. ...بهطور کلي رهبري نميخواهد جلوي وظايف و اختيارات قانوني نمايندگان و مسوولان کشور را بگيرد. مگر در موارد خيلي خاص که مصلحت خيلي بزرگي و خطر انحراف از مسير اسلام وجود داشته باشد، که لازم باشد ايشان دخالت کند. اصل اوليه اين است که هر قوهيي به وظايف خودش عمل کند. بالاخره من فکر ميکنم بيشتر اصرار و پافشاري ما موثر بود.
* احمدي نژاددر مقاومت 11 روزهيي که از خودش نشان داد از خط قرمز نظام عبور کرد. يا مقاومتي که در برابر معاون اولي آقاي مشايي نشان داد.
*احمدينژاد آدم زيرکي است. من فکر ميکنم وضعيت را تا پايان دوره خودش مديريت ميکند. احمدينژاد نشان داده در زماني که احساس خطر ميکند خودش را جمع و جور ميکند. بيحساب و کتاب کار نميکند و اگر ببيند برخورد جدي است عقبنشيني ميکند. در ماجراي خانهنشيني هم وقتي بحث استيضاح جدي شد کوتاه آمد. در جريان استيضاح مرحوم کردان هم وقتي ديد قضيه جدي است، در مجلس حضور پيدا نکرد.
*[اگر اصلاحطلبان پيروز انتخابات دهم بودند]فکر ميکنم اوضاع بهتر از الان بود. براي اينکه اين مقدار قانونگريزي در آنها وجود نداشت. بيشتر انتقاداتي که ما به اصلاحطلبان داشتيم به مسائل فرهنگي برميگشت که به نظرم اين دولت از اين نظر از اصلاحطلبان جلوتر است.
*مساله ارز خيلي براي ما روشن نيست. البته مجلس قانوني تصويب کرد که اين مابهالتفاوت بايد به خزانه وارد شود. ولي اينکه تاکنون به چه شکلي عمل شده مشخص نيست. يکي از ظنها اين است که بعضي از اين دلالها که مرتبط با بانک مرکزي بودند اين وسط نقشي را ايفا ميکرده و خلاصه رانتخواري عمده وجود داشته است. البته حرف زياد است. قضاوت در اين مورد مشکل است. حتي گفته ميشد که دولت قصد دارد با افزايش نرخ ارز مابهالتفاوت نرخ مرجع تا نرخ آزاد را صرف يارانهها کند. البته دولت تکذيب کرد. اما بر خلاف اين تکذيب، اظهارنظرهاي صريحي از سوي برخي از مقامهاي دولتي وجود داشته که اين تکذيب را دچار ترديد ميکند. به علاوه دولت در پرداخت يارانهها دچار کسري بودجه است، قبلا از بودجه نفت برداشت ميکرد، حالا که فروش نفت کاهش پيدا کرده به نظر ميرسد که ميخواست از راه افزايش نرخ ارز وارد شود. مشکل اينجاست که از ابتدا قانون هدفمندي يارانهها درست اجرا نشد و دولت سهم هر نفر را زياد در نظر گرفت و به همه دهکها هم پرداخت کرد.
*يکي ديگر از ضعفهاي ما برداشت اشتباه برخي از اين جمله معروف امام که «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» بوده است. گاهي فکر ميکنيم براي حفظ نظام خيلي کارها مباح ميشود در حالي که اينطور نيست. نمونهاش هم قتلهاي زنجيرهيي است و اخيرا هم قتل ستار بهشتي، که البته ما اين مساله را تا آخر دنبال ميکنيم و اجازه نميدهيم لوث شود. از آقاي توکلي هم که اين موضوع را در نطق خود مطرح کردند تشکر ميکنم، چون ما نمايندگان بايد قبل از همه از حقوق مردم دفاع کنيم. امروز هم اين تفکر وجود دارد. البته نه به آن شدت. اين نوع برخوردها خطرناک است. همين برخوردها باعث ميشود ما جلوي آزادي بيان را بگيريم. اينها کمک به حفظ نظام نيست. نظام يک موجود سست نيست که با يک باد بلرزد.
*اطلاع دقيقي درباره کانديداتوري هاشمي ندارم اما معتقدم که با توجه به وضع کشور که اکنون در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سياست خارجي دچار مشکل هستيم حضور ايشان در يک دوره چهار ساله ميتواند راهگشا باشد. اگر هاشمي بيايد و مردم هم به ايشان راي بدهند اين حضور کمک ميکند که ما زودتر از بحران خارج بشويم. چون شخص ديگري مانند هاشمي نميتواند نيروها و گروههاي مختلف سياسي را با نگرشها و سليقههاي مختلف دور هم جمع کند. ايشان بيايد تا کشور سروسامان پيدا کند و بعد براي چهار سال بعدي کشور را به يک نفر ديگر بسپارند