محمد هاشمی: پزشکیان یک کابینه دیگری در نظر داشت اما...

شرق/ محمد هاشمی رفسنجانی در گفتوگو با «شرق» از معادلات سیاست داخلی و خارجی در سال دوم دولت چهاردهم میگوید.
دولت چهاردهم (از زمان آغاز به کار کابینه)، فقط 12 روز است که پای در سال دوم خود نهاده، اما این ورود نه یادآور آغاز فصلی تازه که نشانگر ورود به مرحلهای پیچیدهتر و حساستر است. همزمانی این مقطع با انباشت بحرانهای درونی و بیرونی، فضایی شکننده پدید آورده که کمتر مجال خطا باقی میگذارد. در جبهه داخلی، فشارهای معیشتی، کسری مزمن بودجه، مطالبات اجتماعی انباشته، بحران ساختاری اقتصاد و تشدید ناترازی انرژی و خشکسالی، همچون زنجیرهای بههمپیوسته بر دوش دولت سنگینی میکند.
در بیرون نیز تداوم پیامدهای تجاوز اخیر اسرائیل به خاک کشور و افزایش تنشهای منطقهای، عرصه سیاست خارجی را به صحنهای دشوار و پرریسک بدل کرده است. در این میان، اقدام مخرب سه کشور اروپایی در هفته گذشته و ارسال نامه به شورای امنیت برای فعالسازی مکانیسم ماشه، لحظهای سرنوشتساز در این مسیر به شمار میرود. چهار هفته آینده، تا زمان بررسی و احتمال بازگشت تحریمها در شورای امنیت، بهمثابه روزهایی حیاتی است؛ چراکه تصمیمات این مقطع میتواند سمتوسوی مذاکرات و حتی افق سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک کشور را رقم بزند. برای آنکه تصویری روشنتر از موقعیت کنونی دولت چهاردهم، پس از گذر از نخستین سال فعالیت خود، به دست آوریم و دریابیم که این دولت در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی دقیقا در چه نقطهای ایستاده است، شرق به گفتوگویی با محمد هاشمیرفسنجانی نشست تا تحلیل این عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام را جویا شود.
۱۴ ماه از انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری دوره چهاردهم میگذرد و تقریبا یکسالگی عمر کابینه پزشکیان با بحرانهایی در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی همراه شده است. از این رو، گفتوگو با حضرتعالی به هر دو حوزه بازمیگردد. ابتدا از سیاست خارجی شروع کنیم. در حالی دولت چهاردهم ۱۲ روز است وارد دومین سال عمر خود شده که با بحران فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت مواجه است. از سوی دیگر، شرایط پساجنگ ۱۲روزه نیز معادلات منطقهای و فرامنطقهای را به نقطهای شکننده رسانده است. با وجود این، فضای کنونی با شعارهایی که مسعود پزشکیان در دوران رقابتهای انتخاباتی مطرح کرده بود، فاصله ملموسی دارد و این موضوع، انتقاد جدی طیفی از حامیانش را در طول این یک سال به دنبال داشته است. به باور شما، چرا به این نقطه رسیدیم؟
سؤال نخست شما با پیشفرضهایی همراه است که من اساسا با آنها موافق نیستم.
چرا؟
چون برخلاف آنچه عنوان کردید، من اصلا اعتقاد ندارم که فضای کنونی سیاست خارجی فاصله جدی و معناداری با شعارهای مسعود پزشکیان در دوره رقابتهای انتخاباتی دارد.
برخی برخلاف آنچه عنوان کردید، اینگونه تصور میکنند...
اگر از من میپرسید، من چنین برداشتی ندارم. اجازه دهید نگاهی کلی به وضعیت کنونی در سیاست خارجی داشته باشیم تا ببینیم ما الان کجا ایستادهایم. الان روابط ما با همسایگان بسیار خوب و حسنه است و مناسبات اقتصادی و تجاری با تعدادی از آنها نیز بسیار چشمگیر است. ضمن اینکه در پیمانهای سیاسی و دیپلماتیک منطقهای، ایران حضور پررنگی دارد. علاوه بر این، روابط ما با کشورهای حاشیه خلیج فارس طی سالهای گذشته دوباره از سر گرفته شده است. علاوه بر عمان و قطر، اکنون روابط خوب و حسنهای با عربستان، بحرین، امارات و کویت داریم. هرچند این روابط فعلا در حوزه سیاسی و دیپلماتیک است و هنوز خروجی اقتصادی و تجاری برای ما نداشته، اما با این روند، احتمالا طی سالهای آینده روابط اقتصادی نیز با آنها از سر گرفته خواهد شد.
پس وضعیت منطقهای ما و روابط با همسایگان بسیار خوب است. از طرف دیگر، ما یک قرارداد راهبردی ۲۵ساله با چین داریم و طبق همین توافق، قرار است چینیها ۱۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کنند. البته هنوز محتوا، مفاد و جزئیات این توافق ۲۵ساله منتشر نشده است، اما توافق خوبی به نظر میرسد. یک قرارداد مشابه ۲۰ساله نیز با روسیه داریم که اخیرا دکتر پزشکیان آن را رسما امضا کرد و قرار است در حوزههای اقتصادی و تجاری گامهای خوب و مثبتی از سوی هر دو طرف، یعنی تهران و مسکو، برداشته شود. بنابراین، سیاست خارجی منطقهای ما فراگیرتر شده است و وقتی آن را با سالهای قبل مقایسه میکنیم، میبینیم در این یک سال که دولت چهاردهم روی کار آمده، به شکل فعالی ظاهر شده و زمینههای متنوعی برای همکاریهای منطقهای با کشورهای دوست و همسایه ایجاد کرده و شرایط برای همکاریهای منطقهای و دوجانبه شکل گرفته است.
بدون تعارف، تصویری فانتزی از سیاست خارجی منطقهای و فرامنطقهای ایران ترسیم کردید. فراموش نکنیم که توافق سهجانبه ارمنستان، آذربایجان و آمریکا و معادلات قفقاز جنوبی ذیل پارامتر جدیدی به نام «مسیر ترامپ» یا همان کریدور زنگزور، شرایط ما را در مرزهای شمالی حساس کرده است. رقابتهای ما با ترکیه هم بماند. بحران با طالبان در افغانستان نیز سر جای خود است. همانطورکه بهدرستی اشاره کردید، روابط ما با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صرفا در حوزه دیپلماتیک تعریف شده است. ضمن اینکه سفر آقای لاریجانی به عنوان دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی به عراق و لبنان نیز خود گویای معادلات جدیدی علیه تهران است که بدون شک با محوریت آمریکا و اسرائیل در حال پیگیری است. بنابراین برخلاف آنچه...
اتفاقا نکته همین چیزی است که در آخر گفتید. آمریکا و اسرائیل تکلیفشان کاملا روشن است، چون هر دو دشمن هستند. نمیتوان از دشمن انتظار دوستی داشت. آنها سعی میکنند معادلات منطقهای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به نقطهای متزلزل برسانند و ما را دچار انزوا کنند و روابط ما در منطقه و جهان تضعیف شود. اما مسئله ما چیز دیگری است. قطعا باید متناسب با برخورد دشمنان رفتار کنیم. بدون شک دست ما بسته نیست و ابزارها، امکانات و ظرفیتهای لازم را داریم. ما میتوانیم یک سیاست خارجی منطقهای قابل دفاع را تبیین کرده و پیش ببریم. کمااینکه در پاسخ به سؤال اول عنوان کردم، اکنون سیاست خارجی منطقهای ما، بهویژه در این یک سال که دولت پزشکیان روی کار آمده، با وجود برخی دشمنیها و جنگ اخیر، به نقطه خوبی رسیده است.
همینجا توقف کنیم. به جنگ ۱۲روزه و تبعات آن اشاره کردیم. طیفی از ناظران معتقدند ما در آتشبس با آمریکا و اسرائیل قرار نداریم، بلکه یک ترک مخاصمه مطرح است. ازاینرو فضا برای جنگ دوباره وجود دارد. پیرو این نکته، این احتمال مطرح است که در صورت بازگشت تحریمها پس از فعالسازی مکانیسم ماشه، باید منتظر ماجراجویی دوباره اسرائیل و آمریکا بود. آیا محمد هاشمیرفسنجانی نیز به این گزاره قائل است؟
بله، این احتمال وجود دارد. در پاسخ به سؤال قبلی گفتم آمریکا و اسرائیل دشمن ما هستند و از دشمن انتظار زیادی وجود ندارد. آنها به دنبال ضربهزدن به جمهوری اسلامی ایران هستند. بنابراین باید منتظر هرگونه اقدام مخربی از جانب آنها باشیم. اما مسئله اینجاست که ما باید آمادگی خود را حفظ کنیم و به هرگونه تجاوز، پاسخ جدی و قاطع بدهیم. کمااینکه مقامات بارها بر این نکته تأکید کردهاند که جمهوری اسلامی ایران خواهان جنگ نیست، چون ما جنگطلب نیستیم و در تاریخ هم هیچ جنگی را آغاز نکردهایم. ما جنگ نمیخواهیم، اما در دفاع از منافع و امنیت خودمان کوتاه نمیآییم. پس پاسخ به هرگونه تجاوز و ماجراجویی بسیار سخت خواهد بود، چون در دفاع از کشور با هیچکس تعارف نداریم.
با این گفته شما، حالا اگر مکانیسم ماشه نهایتا فعال شود و قطعنامهها و تحریمها بازگردند، میتوان تصور کرد که شاهد ماجراجویی جدیدی باشیم؟ یعنی امکان دارد این بهانهای برای تجاوز مجدد باشد؟ به عبارت روشنتر، آیا بازگشت قطعنامهها لزوما به معنای جنگ جدید خواهد بود؟
نمیتوان با قاطعیت گفت که اگر مکانیسم ماشه فعال شود و قطعنامهها بازگردند، جنگ دوباره شکل خواهد گرفت. اما این نکته بدیهی است که منطقه دیگر پتانسیل یک درگیری تازه را ندارد. همانطورکه گفتم و دوباره تأکید میکنم، ایران هیچگاه آغازکننده هیچ جنگی نبوده، اما در دفاع از منافع، امنیت ملی و تمامیت ارضی خود با هیچکس تعارف ندارد. پس اگر خدایناکرده بعد از بازگشت قطعنامهها شاهد جنگ جدیدی باشیم، تنها دامن ایران را نمیگیرد، بلکه کل منطقه به آشوب کشیده خواهد شد. شرایط اکنون در منطقه مانند گذشته نیست. جنگ تنها متوجه ایران نمیشود، بلکه تبعات و آثار آن به کل منطقه سرایت پیدا میکند. در همان تجربه جنگ ۱۲روزه دیدید که کشورهای عربی منطقه چقدر تلاش کردند اسرائیل را مهار کنند. اکنون هم به باور من، کشورهایی که در منطقه ذینفع هستند، اجازه تجاوز مجدد را به اسرائیل نمیدهند و از هر تلاش و ابتکاری استفاده خواهند کرد تا مانع جنگ دوباره شوند. ضمنا به نظر من، این کشورها در همین چند هفتهای که تا بازگشت قطعنامهها علیه ایران فرصت باقی است، سعی خواهند کرد به نحوی شرایط را برای رسیدن به یک توافق مطلوب فراهم کنند تا نهتنها از بازگشت قطعنامهها و تحریمهای شورای امنیت جلوگیری شود، بلکه فضا یا بهانهای برای تجاوز دوباره اسرائیل فراهم نشود. این کشورها به صلح، ثبات و امنیت پایدار در منطقه نیاز دارند، چون اهداف اقتصادی و تجاری برای خود طراحی کردهاند.
پس جا دارد این را هم بپرسم که آیا محمد هاشمیرفسنجانی معتقد است که در این چهار هفته، تهران بتواند با ابتکارات دیپلماتیک مانع از بازگشت تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت شود؟ یعنی راهحلی وجود دارد یا اینکه حضرتعالی اذعان دارید که در نهایت شاهد بازگشت قطعنامهها خواهیم بود؟
دولتهای اروپایی برخلاف تعهدات برجامی، مکانیسم ماشه را فعال کردهاند. اما با وجود این رفتار خلاف مفاد برجام، تهران کماکان به دنبال تعامل، مذاکره و همکاری است. تا اینجا، اروپاییها چند شرط داشتند؛ اول، همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دوم، تعیین تکلیف اورانیوم غنیشده. ایران از یک سو اجازه داده است که بازرسان آژانس در نیروگاه اتمی بوشهر مستقر شوند و قرار است در یک شیوهنامه جدید، فصل تازهای از همکاریهای بین تهران و آژانس طراحی شود. گویا قرار است بازرسان دیگری نیز وارد کشور شوند و طبق همین شیوهنامه، موضوعاتی مانند اورانیوم غنیشده و مسائل دیگر حلوفصل شود. اگر دولتهای اروپایی دوباره نخواهند رفتار سیاسی از خود نشان دهند و بهانهجویی نکنند، امکان دارد در چند هفته آینده این مسئله حلوفصل شود. اما اگر اروپاییها تحت فشار نتانیاهو، ترامپ یا هر هدف دیگری بهدنبال بهانهجویی باشند، طبیعتا مسائلی مانند مذاکره با آمریکا یا سایر پیششرطها میتواند بحران فعلی را تشدید کند. به هر حال ایران نمیتواند خود را ملزم کند که هر پیششرط یا بهانهای از سوی اروپاییها را بپذیرد و عملیاتی کند.
به توافق راهبردی ۲۵ساله ایران و چین و همچنین توافق ۲۰ساله ایران و روسیه اشاره کردید، آنهم در شرایطی که مسعود پزشکیان برای حضور در اجلاس سران شانگهای و شانگهای پلاس به چین سفر کرد. با وجود نکتهای که شما مطرح کردید، طیفی از ناظران معتقدند نه ایندست توافقات سودی برای کشور در شرایط کنونی دارد و نه پیوستن ایران به پیمانها و ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای مانند شانگهای، اکو، بریکس و آسهآن میتواند آوردهای برای کشور داشته باشد، چون تا زمانی که کشور زیر سایه تحریمها و لیست سیاه افایتیاف باشد، عملا اتفاق خاصی رخ نخواهد داد؟
همانطورکه از نام توافقات برمیآید، ما یک توافق ۲۵ساله با چین و یک توافق ۲۰ساله با روسیه بستهایم. توافق با روسیه همین سال گذشته بین آقای پزشکیان و پوتین امضا شد. پس اینگونه نیست که ما امروز توافق امضا کنیم و فردا منتظر خروجی اقتصادی و تجاری آن باشیم. ایندست موافقتنامههای راهبردی زمانبر هستند. برای به بار نشستن این توافقات، به یک زمان چندساله نیاز داریم. فراموش نکنید که دولت دکتر پزشکیان تازه وارد دومین سال خود شده است، یعنی یک سال از عمر این دولت گذشته است، اما اراده جدی برای به بار نشستن این توافقات وجود دارد. ضمن اینکه فراموش نکنیم دشمنان ایران اسلامی به دنبال آن هستند که از هر ابزاری مانند تحریمها یا محدودیتهای بانکی استفاده کنند تا ما نتوانیم در ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای یا پیمانها و سازمانهای بینالمللی به نتایج مثبت دست پیدا کنیم. اما معادلات ما باید کاملا متفاوت باشد. ما یک سیاست خارجی مستقل داریم و باید براساسآن عمل کنیم.
با این حال، سایه سنگین فعالسازی مکانیسم ماشه و بیم از بازگشت تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت در چهار هفته پیشرو، گویای فضای دیگری است؟
بله، مکانیسم ماشه در روزهای اخیر باعث اتفاقاتی در بازارهای ایران شده است. ولی باید قدری عمیقتر نگاه کنیم. واقعا اروپاییها در پرونده هستهای بسیار بد عمل کردند. آلمان، فرانسه و انگلستان با وجود آنکه عضو برجام بودند و طبق برجام تعهداتی را پذیرفتند، هیچگاه، نه در دولت اول ترامپ، نه در دولت بایدن و نه در دولت دوم ترامپ به این تعهدات عمل نکردند. حالا در یک فرار رو به جلو، به مکانیسم ماشه متوسل شدهاند تا تهران را مجبور کنند به تعهدات خود ذیل برجام عمل کند، درحالیکه خودشان به تعهداتشان عمل نکردند. این یک سوءاستفاده آشکار از توافق چندجانبه بین ایران و 1+5 بود. این نتیجه فشار اسرائیل و آمریکاست. ضمن اینکه فراموش نکنیم این دولتهای اروپایی که اکنون مکانیسم ماشه را علیه ما فعال کردهاند، در طول تاریخ هم پرونده روشنی برای ما نداشتند. پس پاریس، برلین و لندن تحت فشار نتانیاهو و ترامپ، برخلاف مفاد برجام عمل میکنند. از زمانی که ترامپ در دولت اولش از برجام خارج شد، تقریبا اروپاییها هم هیچگونه تعهدی را عملی نکردند و این یک اشکال اساسی بود. قرار نبود ایران همه بار تعهد و مسئولیت را در برجام بپذیرد، اما مزایا و امتیازات آن را دیگر کشورها ببرند.
به بخشی از سؤال نخست گفتوگو با حضرتعالی بازگردیم. آیا واقعا نقطه کنونی که دولت چهاردهم در آن ایستاده، همان چیزی است که مسعود پزشکیان در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ذیل شعارهای انتخاباتی و وعدههایش مطرح کرده بود؟ آیا فاصله ملموسی بین نقطه موعود و نقطه کنونی احساس نمیکنید؟
وقتی از واقعیت سخن میگویید، باید واقعیات را هم در نظر بگیرید. درست است که دکتر پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته وعدههای انتخاباتی متعددی را از سیاست خارجی تا سیاست داخلی مطرح کرد. ولی به نظر من، به بسیاری از آن وعدهها، بنا بر اختیارات و تواناییهای ریاستجمهوری، عمل کرده است. حتی جاهایی حاضر شد هزینه و تبعات برخی اصلاحات و اقدامات را شخصا بپذیرد. تا اینجا، من کارنامه دکتر پزشکیان را قابل دفاع میدانم و نقطه کنونی تا حد بسیار زیادی، همان چیزی است که پزشکیان وعده داده بود. ضمنا ما نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن معادلات جنگی و امنیتی در یک سال گذشته به کارنامه دکتر پزشکیان نگاه کنیم. کدام دولت را سراغ دارید که روز اولش با ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران آغاز شود؟ بعد از آن هم تاکنون شاهد سلسله کنشها و واکنشها و در نهایت جنگ ۱۲روزه هم بودیم. اما به هر حال، پزشکیان در همین شرایط جنگی توانست اقدامات درخور و شایستهای انجام دهد. از سوی دیگر فراموش نکنیم که دکتر پزشکیان رابطه بسیار خوبی با مقام معظم رهبری دارد و همچنین روابط مناسبی با رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس دارد. کموبیش همین رابطه خوب و حسنه با سایر ارگانها و نهادها نیز برقرار است. سپاه و ارتش، بسیج و نیروی انتظامی هم با تواناییها و نیروهای خود، حمایت خوبی طی یک سال گذشته از دولت چهاردهم داشتند. دیگر نهادها و بنگاههای اقتصادی و تجاری داخلی نیز کموبیش به دنبال تعامل با دولت هستند. ضمن اینکه دکتر پزشکیان روابط متوازن و خوبی با اصلاحطلبان، اصولگرایان، مستقلین و دیگر جریانهای سیاسی دارد. این در حالی است که دولتهای قبلی روابط خود را تا حدی روی روابط جناحی تنظیم میکردند و عموما کمتر نگاهی فراجناحی داشتند. همانگونه که استحضار دارید، در دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی همین نگاه فراجناحی مطرح بود و اکنون هم به نظر من، دکتر پزشکیان همان مسیر فراجناحی را پیموده است.
ترکیب کابینه و اعضای دولت تقریبا فراجناحی است و سعی شده از متخصصان و تکنوکراتهای هر حوزه در وزارتخانهها استفاده شود. پس، هم ترکیب کابینه فراجناحی است و هم رفتار خود دکتر پزشکیان یک رفتار فراجناحی و فراحزبی است. جلساتی هم که رئیسجمهور برگزار میکند، نشان میدهد که پزشکیان برخوردی فراحزبی دارد. میبینید که رئیسجمهور در این یک سال مرتب این جمله را تکرار میکند که «دولت با کسی دعوا ندارد و برای خدمت به مردم آمده است و هرکسی که بتواند کمکی در راه خدمت به مردم انجام دهد، پای کار بیاید». اما اینجا ما شاهد دو برخورد با ادبیات رئیسجمهور هستیم؛ یک برخورد انتقادآمیز و برخورد دوم از جنس تعامل، همراهی، همکاری، همفکری و همسویی که کاملا هم طبیعی است. بنابراین من در مجموع، فاصله نقطه کنونی را با آنچه دکتر پزشکیان وعده داده بود، خیلی زیاد نمیدانم.
با همین تحلیلتان وارد حوزه سیاست داخلی شدیم. اما باز هم به نظر من، تصویری غیرواقعی و سوررئال از شرایط داخلی ارائه کردید. واقعیتهای جاری در حوزه ناترازیها، از آب و برق گرفته تا محیط زیست، کسری بودجه شدید حدود ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی و سایه سنگین فعالسازی مکانیسم ماشه که در یک هفته گذشته سبب شده قیمت ارز و طلا بهصورت آسانسوری بالا برود، گفتههای شما را تأیید نمیکنند.
موضوع اقتصاد و معیشت از مباحث دیگر متفاوت است. اگرچه همه اینها با هم ارتباط دارند، اما باید در نظر داشت که مسائل اقتصادی و معیشتی مبحثی کاملا جداست. ضمن آنکه اعتراف میکنم کمبودها و کاستیهای جدی وجود دارد، ولی باید متذکر شد که این مسئله محصول عملکرد یکساله دولت نیست. این حجم از ناترازی انرژی، کسری شدید بودجه و سایر مسائل، حاصل انباشت مشکلات و بحرانهایی است که از سالهای گذشته وجود داشته و تاکنون ادامه دارد. مشخصا موضوع تولید، یک مقوله محوری در اقتصاد و معیشت است؛ چراکه سایر پارامترها به آن ارتباط دارند. اگر مقوله تولید رونق پیدا کند، به تبع آن ضریب بیکاری و تورم نیز کاهش پیدا خواهد کرد و تأثیر مثبتی بر سفره و معیشت مردم دارد. تولید، کلید حل بحران اقتصادی امروز ایران است، اما خود تولید هم به پیششرطهایی نیاز دارد که مهمترین آن سرمایه است. برای مثال، شاید رونق تولید در ایران به سرمایهای نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار نیاز داشته باشد.
این رقم، نه در توان دولت است و نه در توان بخش خصوصی. در عین حال، باید اذعان کرد با توجه به وضعیت امنیتی و شرایط ناشی از اتفاقات یک سال گذشته، بهویژه جنگ ۱۲روزه، بسیار بعید است که سرمایهگذار خارجی بخواهد این میزان سرمایه را وارد ایران کند. ما به دلیل تحریمها و محدودیتهای پولی و بانکی، پتانسیل ورود این میزان سرمایه را نداریم. هرچند دولت چهاردهم در یک سال گذشته اقداماتی انجام داده که بهتدریج سرمایهگذاران خارجی تمایل به حضور در بازار ایران پیدا کردهاند، اما این سرمایهگذاری با نقطه ایدئال فاصله بسیار زیادی دارد. پس تا زمانی که این سرمایه فراهم نشود، طبیعتا رونق اقتصادی و تولید برای برونرفت از بحران معیشتی کنونی شکل نخواهد گرفت. کمااینکه مقام معظم رهبری نیز در نامگذاری سال جاری بر سرمایهگذاری برای رونق تولید تأکید کردند. لذا من هم مثل شما معترفم که ناترازیها و کمبودها وجود دارد. مشخصا در مسئله ناترازی انرژی، تا زمانی که سرمایهگذاری خارجی یا در کل سرمایهگذاری برای افزایش تولید انرژی شکل نگیرد، ما همچنان با این بحران دستوپنجه نرم خواهیم کرد.
شما بدیهیاتی را مطرح کردید که فعلا جزء محالات است، اما مسئله من اینجاست که واقعا خروجی یکساله دولت چهاردهم گویای یک وضعیت متفاوت و حتی متضاد است...
اتفاقا میخواستم به این نکته برسم. وقتی از سرمایهگذاری برای عبور و برونرفت از بحران کنونی و حل ناترازیها و دیگر مشکلات اقتصادی و معیشتی صحبت میکنم، ناظر بر این مسئله است که شرایط فعلی محصول عملکرد یکساله دولت چهاردهم نیست. همانطور که گفتم، این خروجی انباشت مشکلات و بحرانهای سالهای گذشته است که یکباره به این شکل بروز و ظهور پیدا کرده است. مگر در دولتهای قبلی همین ناترازیها و کمبودها وجود نداشت؟ هم دولت دکتر روحانی این مشکلات را داشت و هم دولت مرحوم رئیسی. دولتهای قبلتر هم این مشکلات را کموبیش داشتند.
به بخشی از تحلیل قبلیتان بازگردیم که من با آن فاصله جدی دارم؛ از نگاه فراجناحی و برخورد و رفتار فراحزبی دولت چهاردهم و شخص رئیسجمهور گفتید. شاید این نگاه برای دولت مرحوم هاشمیرفسنجانی و تا حدی دولت حسن روحانی یک نقطه قوت بود، اما به اذعان بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی، قرائت شعاری دولت چهاردهم از پلورالیسم و تکثرگرایی حزبی و نگاه فراجناحی، ذیل کلیدواژه «وفاق»، عملا سبب شد هزینهها و بار مسئولیت دولت چهاردهم روی اصلاحطلبان، مستقلین و اصولگرایان میانهرو بیفتد، اما پستها و مناصب و اصطلاحا غنائم به همان رادیکالهایی برسد که در یک سال گذشته توپخانه انتقاد خود را به سمت پاستور گرفتهاند.
باز هم سؤال شما با پیشفرضی همراه بود که من آن را اصلا قبول ندارم؛ چون کافی است به ترکیب کابینه و اعضای دولت چهاردهم نگاه کنید. میبینید این کابینه، کابینهای فراجناحی است.
جناب هاشمی، نگاه «فراجناحی و فراحزبی»، کلمهای است که بار معنایی خاص خود را دارد. به تقسیمبندی پستها، وزارتخانهها و وزن جریانات سیاسی در این یک سال دولت هم نگاه کنید که...
ببینید، بعد از یک سال از عمر دولت چهاردهم، وقتی به ترکیب آن نگاه میکنیم، میبینیم از همه جریانها نمایندگانی در این دولت حضور دارند.
ولی کماکان وزن آنها هم مطرح است.
وقتی از همه جریانها، وزرایی در کابینه حضور دارند، پس اصل فراجناحی و فراحزبی در دولت چهاردهم رعایت شده است. حالا اینکه وزن اصلاحطلبان بیشتر است یا اصولگرایان، مقوله دیگری است؛ چون تقریبا نمیتوان به توازن دقیقی رسید که دولت و رئیسجمهور بتواند وزن یکسانی را برای همه احزاب و جریانها داشته باشد. ضمنا کاملا بدیهی است که وزن اصولگرایان بیشتر باشد؛ چون اکثر ارگانها، سازمانها، نهادها و بنگاههای اقتصادی را در دست دارند و امکاناتی در اختیار دارند که میتوانند نمایندگان خود را وارد دولت کنند. بدیهی است که چنین امکاناتی در اختیار اصلاحطلبان نیست. این به معنای آن نیست که اصلاحطلبان هیچ نمایندهای در دولت دکتر پزشکیان نداشته باشند یا بهطورکلی حذف شده باشند. اکنون چند وزیر از اصلاحطلبان در دولت دکتر پزشکیان حضور دارند. ضمن اینکه باید متذکر شد خود دکتر پزشکیان برای چینش کابینه، فهرست دیگری در نظر داشتند و سعی کرده بودند افرادی را به دولت خود بیاورند که هم از نظر توانایی و هم از نظر دانش، تجربه و سواد، قدرت حل بحرانهای کنونی را داشته باشند. پس فهرست اولیه دولت و کابینه چهاردهم کاملا متفاوت از چیزی بود که امروز میبینیم. اما به دلایل مختلفی که اینجا جای گفتن آن نیست، نهایتا به این دولت رسیدیم. ضمنا فراموش نکنیم چهرههایی مانند دکتر ظریف، دکتر طیبنیا یا عبدالناصر همتی، میانه راه از دولت جدا شدند.
جدا شدند یا جدایشان کردند؟
سؤال شما تأیید حرف من است. من هم میگویم دکتر پزشکیان یک کابینه دیگری در نظر داشت و ایدئالش افراد دیگری بود، اما در نهایت به این ترکیب رسید. کاری ندارم که چه عوامل یا دلایلی باعث این اتفاق شد، اما رئیسجمهور در ابتدا مسیر دیگری را برای چینش افراد و وزرا داشت. چهرههایی مانند دکتر ظریف، دکتر طیبنیا یا عبدالناصر همتی، دانش، تجربه و توان حل بحرانها را داشتند و در حد خود میتوانستند گرهی از مشکلات کشور باز کنند. حالا دولت از نعمت حضور آنها بیبهره شده است. این افراد مورد نظر خود دکتر پزشکیان بودند، اما دیدیم که دکتر همتی با استیضاح مجلس کنار گذاشته شد، دکتر ظریف به واسطه انبوه انتقادها، هجمهها و حملهها به دلیل موضوع تابعیت فرزندان و دیگر مسائل به اجبار از قطار کابینه چهاردهم پیاده شد و دکتر طیبنیا و بسیاری دیگر هماکنون در این دولت حضور ندارند. بااینحال، به نظر من، خود دکتر پزشکیان بسیار علاقه داشت این افراد و کسانی شبیه به این چهرهها در کابینه او حضور پیدا کنند. اگر این افراد کماکان در دولت حضور داشتند، وضعیت متفاوت از شرایط فعلی میبود. به هر حال، در نهایت وضعیت طوری رقم خورد که اکنون آنها در دولت پزشکیان حضور ندارند، ولی من معتقدم جایگزینهای آنها هم چندان اصولگرا نیستند، بلکه تا حدی اصلاحطلب یا مشخصا از قشر تکنوکرات هستند که دانش، آگاهی و سواد لازم را دارند. البته شاید تجربه آنها چندان زیاد نباشد، اما در کل به آن تندی که شما سؤال کردید، قائل به این نیستم که دولت پزشکیان مناصب و پستها را به تندروها داده و اصلاحطلبان تنها هزینه حمایت از دولت را پرداخت کردهاند.