نماد آخرین خبر

رسولی: راهبرد اصلاح‌طلبان در برخورد با دولت باید مشفقانه و همراه با اتحاد و انتقاد باشد

منبع
ايرنا
بروزرسانی

ایرنا/ عضو جبهه اصلاحات با اشاره به تراز درآمد منفی ۴۸ درصد از خانوارهای ایرانی و گله مندی ها از شرایط اقتصادی، گفت: پزشکیان، راستگو، صادق و بی‌ریا است. احساس می‌کنم دولت چهاردهم بسیار بی‌دفاع، مظلوم و تنهاست. ایشان با ایجاد وفاق در سطوح بالا، برخی نشانه‌های گسست حاکمیتی را از میان برداشت. آقای پزشکیان تنها نامزد تأییدشده‌ و مورد حمایت جبهه اصلاحات است و ما تا انتها از ایشان حمایت می‌کنیم.

انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، یازدهم اردیبهشت‌ ۱۴۰۵ به صورت تناسبی برگزار می‌شود؛ ثبت‌نام داوطلبان از ۲۱ دی‌ آغاز و تا ۲۷ دی‌ ـ به مدت یک هفته ـ ادامه خواهد داشت. احزاب و تشکل‌های سیاسی نیز که بازیگران اصلی آوردگاه انتخابات محسوب می‌شوند آرام، آرام خود را برای حضور در صحنه رقابت‌های انتخاباتی آماده می‌کنند تا بتوانند کرسی‌های بیشتری را در نهاد شوارها کسب کنند.

با توجه به اهمیت انتخابات شوراها و برگزاری آن به صورت «تناسبی» که برای اولین بار در سپهر انتخاباتی ایران و آن هم در «عصر وفاق» کلید می‌خورد با «سید حسن رسولی» عضو جبهه اصلاحات ایران و سیاستمدار اصلاح‌طلب، عضو بنیاد امید ایرانیان و استاندار خراسان رضوی در دولتِ اصلاحات و عضو سابق شورای شهر تهران در دوره پنجم گفت و گو کرده‌ایم.

حسن رسولی در این راستا عنوان کرد که آقای پزشکیان تنها رئیس‌جمهوری بود که طلسم انتخاب عالی‌ترین نماینده دولت در چهار استان فوق‌العاده حساس کشور را شکست. وی در بین داوطلبان انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری تنها نامزد تأییدشده‌ و مورد حمایت جبهه اصلاحات است و ما تا انتها از ایشان حمایت می‌کنیم. احساس می‌کنم دولت بسیار مظلوم، بی‌دفاع و تنهاست. ما در وضعیت نه جنگ و نه صلح قرار داریم احتمال بروز جنگ شناور باقی است. اکثریت مردم ایران برخلاف تصورات دشمنان، کوچکترین همراهی با خواست متجاوزان در این جنگ ۱۲ روزه نداشتند. عملیات موشکی آفندی در روزهای پایانی جنگ نشان داد که همه آن تصورات درباره نفوذناپذیری آسمان اسرائیل با واقعیت فاصله زیادی داشت. متاسفانه ما دوباره به دوران پیش از ریاست‌جمهوری آقای روحانی بازگشته‌ایم و اکنون دوباره ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و به عنوان نیرویی تهدیدکننده صلح جهانی شناخته می‌شویم. برای افزایش واقعی اختیارات استانداران، رئیس‌جمهور باید با اذن رهبری و مصوبه مجلس، بازنگری در قانون اساسی را درخواست کند. آقای پزشکیان در کنار آقای خاتمی یکی از صادق‌ترین رؤسای‌جمهور بعد از انقلاب است، اما همزمان بدشانس‌ترین آنها نیز بوده است. پزشکیان با ایجاد وفاق در سطوح بالا و با وجود نارضایتی عمومی و تهدیدهای داخلی و خارجی، توانسته برخی نشانه‌های گسست حاکمیتی را از میان بردارد. باید بپذیریم جامعه امروز ایران در حوزه اقتصاد و معیشت به شدت گله‌مند است بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که امروز ۴۸ درصد خانوارهای ایرانی تراز درآمد و هزینه‌شان منفی و ۴۲ درصد صفر است.

متن کامل این گفت‌وگو بدین شرح است:

ایرنا: در راستای بررسی شرایط روز کشور و تحولات اخیر منطقه و ایران، و با توجه به وضعیت خاص فعلی، در خدمت آقای سید حسن رسولی هستیم؛ عضو جبهه اصلاحات، عضو شورای شهر تهران در دوره پنجم و فعال سیاسی. ایشان همچنین سابقه مدیریت اجرایی و استانداری در چند استان کشور را دارند. آقای رسولی، بسیار خوش آمدید به ایرنا و از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزاریم. در ابتدا اگر صحبت مقدماتی دارید، لطفاً بفرمایید تا سپس سوالات را مطرح کنیم.

رسولی: من هم خدمت جناب عالی، همکاران محترم‌تان و همه مخاطبان رسانه تصویری ایرنا عرض سلام و وقت بخیر دارم. امیدوارم حاصل گفت‌وگوی ما برای مخاطبان شما به‌طور نسبی مفید و قابل بهره‌برداری باشد.

ایرنا: جناب آقای رسولی، شما از فعالان سیاسی با تجربه هستید. امروز در شرایط حساسی قرار داریم،مقطع پس از جنگ ۱۲ روزه که با جنایت رژیم صهیونیستی و حمایت آمریکا رخ داد و با پاسخ قاطع ایران به آتش‌بس انجامید. در زمان جنگ، انسجام و اتحاد ملی قابل توجهی شکل گرفت که مقام معظم رهبری آن را «اتحاد مقدس» نامیدند. با توجه به وضعیت فعلی، این انسجام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما مسئولان، مردم، احزاب و تشکل‌ها چه اقداماتی باید انجام دهند تا این اتحاد حفظ و تقویت شود؟

رسولی: به باور من، این جنگ مقدس ۱۲ روزه، همچون دوران هشت سال دفاع مقدس در اوایل انقلاب، یکی از رویدادهای مهم و نقاط عطف تحولات سیاسی ایران است. هرچه مفسران، صاحب‌نظران و تحلیل‌گران بیشتر به ابعاد این رویداد مهم بپردازند و از آن برای بهره‌برداری و نتیجه‌گیری استفاده کنند، به نفع منافع ملی خواهد بود. این تحلیل‌ها کمک می‌کند تا هم نقاط آسیب‌پذیر شناسایی شده و ضعف‌هایمان بهتر آسیب‌شناسی شود، و هم نقاط قوت‌مان به درستی بررسی و ترویج گردد که این کار بسیار ارزشمند است.

باور من این است که برای ارائه تصویری مستند، گویا و متقاعدکننده از این جنگ ۱۲ روزه، خوب است به دلایل و ریشه‌های بروز آن اشاره کنیم. طبیعی است که در جنگ ۱۲ روزه، ملت ایران در مقابل رژیم اشغالگر قدس و اتحادیه‌ای از آمریکا، برخی قدرت‌های نظامی مثل ناتو و تعدادی از کشورهای منطقه قرار داشت. از این نظر می‌توان شباهتی میان این جنگ کوتاه و دفاع هشت ساله قائل شد؛ چراکه در ما در هر دو نبرد تنها و یکه‌تاز در برابر ظرفیت عظیم نظامی، اطلاعاتی، تبلیغاتی و توان گسترده متجاوزین ایستادیم. بررسی دقیق و کارشناسانه این ابعاد می‌تواند به درک بهتر چرایی و چیستی این جنگ کمک کند و راه‌کارهایی برای استفاده از تجارب ارزشمند آن ارائه دهد.

اسرائیل همواره تلاش کرده ضربه‌ای نظامی و تعیین‌کننده به جمهوری اسلامی ایران وارد کند

در حوزه سیاسی، به نظر من، طی سال‌های گذشته اسرائیل همواره تلاش کرده تا در ادامه جنگ سردی که میان دو طرف ادامه داشت، به تعبیر خودشان ضربه‌ای نظامی و تعیین‌کننده به جمهوری اسلامی ایران وارد کند. در این مسیر، همان‌طور که اشاره کردم، برخی قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی، به‌ویژه آمریکا، در مقطعی با اسراییل همراه شدند. آن مقطع، زمانی بود که تأسیسات سه‌گانه هسته‌ای جمهوری اسلامی هدف حمله مشترک ماشین نظامی دشمن قرار گرفت.

هدف اسراییل از جنگ ۱۲ روزه براندازی جمهوری اسلامی و هرج و مرج و تجزیه ایران بود

از دید من، اسرائیل دو هدف اصلی را با اولویت دنبال می‌کرد: هدف نخست، براندازی جمهوری اسلامی بود که سال‌ها روی آن کار کرده بود. به طور مشخص، از دو سال پیش (سال ۱۴۰۲) آلترناتیوی که آنها مدنظر داشتند، یعنی بازگشت رژیم سلطنتی به رهبری خاندان پهلوی، با حضور رضا پهلوی در اسرائیل و نمایش او در مقابل دیوار ندبه، به وضوح نشان داده شد.

هدف دوم، ایجاد هرج و مرج و به‌ویژه تجزیه ایران بود، چراکه اسرائیل به لحاظ راهبردی به‌دنبال گسترش سرزمین خود است و تحقق این هدف را در کوچک‌تر شدن جغرافیای سیاسی کشورهای ذینفع می‌داند. امروز بحث‌های منطقه‌ای همچون لبنان، سوریه، مناقشه فلسطین در غزه و موضوعات مربوط به جهان عرب و اسلام، نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از جدی‌ترین حامیان مردم فلسطین، همواره هدف‌گذاری‌های اسرائیل را در مقابل خود داشته است.

در وضعیت نه جنگ و نه صلح قرار داریم احتمال بروز جنگ شناور باقی است

اینکه آیا آمریکا، به‌ویژه در مقطعی که با آقای نتانیاهو همراه شد، دقیقاً همان دو هدف را دنبال می‌کرد یا نه، تفاسیر مختلفی وجود دارد. برداشت من این است که در یک مقطع آقای ترامپ متقاعد شد که شاید اسرائیل با طرح و تبلیغات گسترده‌ای که داشت، بتواند به هدف خود برسد، اما به سرعت و به‌ویژه در روزهای پایانی جنگ، مشخص شد که این هدف بزرگتر از ظرفیت و توان رژیم اشغالگر قدس است. به همین دلیل، در نهایت و بنا به درخواست آقای ترامپ، آتش‌بس برقرار شد. اکنون همچنان در وضعیت نه جنگ و نه صلح هستیم که احتمال بروز جنگ شناور باقی است. نقطه ضعف ما نیز واضح بود؛ غافلگیری و ضعف‌های جدی راهبردی در حوزه اطلاعاتی داشتیم و مواجهه با نفوذ به اندازه کافی کارآمد نبود که امیدوارم بازسازی شده باشد.

از سوی دیگر، دو عامل اصلی را می‌توان به همراه سایر عوامل و عنایات خاص خداوندی به‌عنوان نقاط قوت در نظر گرفت. مهمترین نقطه قوت این بود که اکثریت مردم ایران برخلاف تصورات دشمنان و نقشه راه اسرائیلی‌ها، کوچکترین همراهی با خواست متجاوزان در این جنگ ۱۲ روزه نداشتند. من به‌واسطه علاقه‌ام، حتی در شهرهای کوچک و حواشی جامعه ایران، هیچ نشانه‌ای از همراهی مردم با دشمن ندیدم. مردم ایران، با وجود مشکلات شدید اقتصادی و نارضایتی از وضعیت کشور، از عمق فرهنگ و تمدن و تجربه ۴۵ سال پس از انقلاب اسلامی، یک رفتار هوشمندانه و دقیق داشتند؛ به‌گونه‌ای که هیچ همراهی با متجاوزان مشاهده نشد.

اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند که با هدف قراردادن رسانه ملی و به شهادت رساندن فرماندهان، که خسارات سنگینی بود، و حتی زدن سردر اوین، می‌توانند از دل جامعه ناراضی، جنبشی حمایت‌کننده از خود شکل دهند؛ چیزی شبیه اتفاق ۲۸ خرداد ۱۳۳۲. اما فهم و درک عمومی ملت ایران، همه گروه‌ها، اقوام و مذاهب، با شناخت دقیق شرایط، با «نه» گفتن به دشمن، بیشترین کمک را به امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور کردند. در اینجا لازم است تأکید کنم که این همراهی گسترده مردم نباید به‌عنوان رضایت آنها از نحوه حکمرانی تعبیر شود. مردم بین متجاوزان و نظام حکمرانی موجود که اکثراً از آن ناراضی‌اند، حفظ ایران، موجودیت، حوزه تمدنی، سرزمین و هویت ایرانی را اولویت دانستند و به درستی در این نقطه ایستادند ما نباید از تأثیر شگرف پایداری مردم غافل شویم،

عامل دوم و بسیار تعیین‌کننده در اعمال قدرت جمهوری اسلامی، تلاشی بود که رزمندگان نیروی هوافضای سپاه انجام دادند. عملیات موشکی آفندی در روزهای پایانی جنگ نشان داد که همه آن تصورات درباره نفوذناپذیری آسمان اسرائیل با واقعیت فاصله زیادی داشت. تا جایی که من اطلاع دارم، همه ظرفیت‌های پدافندی مسیر ایران تا تل‌آویو و حیفا تحت فرماندهی واحد و در اختیار نیروهای متجاوز بود، اما رخنه در آسمان حیفا، تل‌آویو، بیت‌المقدس و دیگر مراکز حساس نظامی رژیم اسرائیل یک نقطه قوت قابل توجه بود که تحلیلگران جنگ باید به آن توجه کنند. این دو عامل اهمیت بسیار زیادی دارند.

تصویر ارائه‌شده از شرایط کشور باید واقع‌بینانه باشد

در وضعیت فعلی، برداشت من این است که ما در شرایطی میان جنگ و صلح هستیم. درست است که نباید تحلیلگران باعث یأس جامعه شوند، اما در عین حال تصویر ارائه‌شده از شرایط کشور باید واقع‌بینانه باشد. براساس این نگرش واقع‌بینانه باید تلاش کنیم همه ظرفیت‌های کشور، به‌خصوص ظرفیت‌های سیاسی—چه اصلاح‌طلب، اصولگرا یا اعتدالی—براساس منشوری که ما به آن معتقدیم، حول حفظ و تقویت منافع ملی ایران متحد شوند.

ما در جبهه اصلاحات معتقدیم حفظ منافع ملی، مقدم بر هر خواسته دیگری است؛ به همین دلیل، شما دیدید که آقای خاتمی و ما، همراه با رئیس جبهه اصلاحات، خانم مهندس منصوری، از اولین شخصیت‌هایی بودیم که به صورت فردی و جریانی از نیروهای مسلح دفاع کردیم، موضع گرفتیم، محکوم کردیم و همچنان ایستاده‌ایم. البته مسائل جناحی و مصالح دیگر در کنار این موضوع وجود دارد.

ضرورت یک‌دست شدن همه ظرفیت‌های سیاسی و احزاب در مواجهه با دشمن

بنابراین، در این مقطع تاریخی، لازم و ضروری است که تمام ظرفیت‌های سیاسی در مواجهه با دشمن یک‌دست شوند. با این حال، واقعیت این است که آتش‌بس فعلی ناپایدار است و ما باید تلاش کنیم در حوزه ظرفیت‌های سیاسی و احزاب، در جبهه‌های سیاسی مختلف که در اصل حفظ و صیانت از ایران و جمهوری اسلامی مشترک هستند، تقویت وحدت و همکاری را دنبال کنیم، حتی اگر در برخی مسائل دیگر اختلاف نظر داشته باشیم.

۴۸ درصد خانوارهای ایرانی تراز درآمد و هزینه‌شان منفی است

نکته آخر اینکه باید بپذیریم جامعه امروز ایران در حوزه اقتصاد و معیشت به شدت گله‌مند است. خطابم به آقای دکتر پزشکیان و دولت ایشان است؛ بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که امروز ۴۸ درصد خانوارهای ایرانی تراز درآمد و هزینه‌شان منفی است، یعنی نزدیک نیمی از جمعیت کشور دخلشان کمتر از خرج‌شان است. همچنین ۴۲ درصد خانوارها تراز درآمد و هزینه‌شان صفر است؛ یعنی درآمدشان دقیقاً معادل هزینه‌هایشان است، آن هم با این قیمت‌های سرسام‌آور.

۹ دهک جمعیت کشور یا اصلاً پس‌اندازی ندارند یا پس‌اندازشان صفر است

نتیجه این است که ۹ دهک جمعیت کشور یا اصلاً پس‌اندازی ندارند یا پس‌اندازشان صفر است. این سوال مطرح می‌شود که آیا آن دهک باقی‌مانده، یعنی ۱۰ درصدی که تراز درآمد و هزینه‌شان مثبت است، ظرفیت دارد که بتوانیم به نرخ بالایی از تشکیل سرمایه ملی برسیم؟ واقعیت این است که اینگونه نیست.

با قبول این واقعیت که ما در شرایط نه‌جنگ و نه صلح به سر می‌بریم، باید اذعان کنیم جمهوری اسلامی ایران با همه ظرفیت‌های نظامی و سایر بخش‌ها اجازه نداد دشمن به اهدافش برسد. زیرا یک وقتی است که ما با عراق به عنوان یک کشور هم‌وزن می‌جنگیم، اما زمانی با اتحادیه‌ای از قدرت‌های نظامی جهان مواجه می‌شویم، آمریکا بودجه نظامی سال جاری‌اش ۹۶۰ میلیارد دلار است و هواپیماهای بی-۲ آن قادرند ده‌ها ساعت مسافت طی کنند. بنابراین همین مقاومت ایران نشان می‌دهد که ما در این جنگ شکست نخورده‌ایم.

پیام رهبری خطاب به مداح مراسم رسمی بیت (از ایران بخوان) بسیار دلگرم‌کننده بود

اما عبرتی که باید بگیریم این است که این دو نقطه قوت را تقویت کنیم؛ منظورم تقویت کل نظام تدبیر کشور است. رهبری در روزهای آغازین پس از جنگ علائم بسیار امیدوارکننده‌ای نشان دادند؛ وقتی به مداح مراسم رسمی بیت اشاره کردند که «از ایران بخوان»، این پیام بسیار بزرگی است؛ یعنی در شرایط فعلی حفظ هویت ایران که در نظرسنجی‌ها بیش از ۹۵ درصد مردم بزرگترین ارزش خود می‌دانند، باید مسیرمان را حفظ کنیم.

حال سوال این است که پس از گذشت دو تا سه ماه از جنگ، آیا در روابط و مناسبات دولت با مردم عملاً تغییر ملموسی رخ داده است؟ اگر رخ داده بیاییم بگوییم؛ بله، اتفاقات مثبت زیادی افتاده، مانند رواداری بیشتر نظام در موضوع قانون و حجاب و اقدامات دیگری که انجام شده، ولی آیا این کافی و لازم بوده؟ قطعاً نه.

امروز نباید تصور کنیم که شرایط جنگ تمام شده و دوباره اجازه دهیم گروه قلیلی در مراکز سیاست‌گذاری و رسانه‌ای، از موضع اقلیت، آنچه را که خود می‌پسندند به عموم تحمیل کنند و ترویج دهند.

نیازمند تجدیدنظر اساسی در روابط و مناسبات ملت با دولت هستیم

بنابراین، من معتقدم که نیازمند تجدیدنظر اساسی در روابط و مناسبات ملت با دولت هستیم، با درس‌آموزی‌های عملی و راهبردی از این جنگ و تغییر رویکرد در نحوه اداره کشور در شرایط فعلی. همه همت مسئولان اداره‌کننده کشور باید در وهله اول معطوف به توجه به درون و کسب رضایت مردم، به‌ویژه در حوزه معیشتی و اقتصادی باشد. همچنین توسعه رواداری، که به نظر من یکی از اقدامات قابل توجه آقای دکتر پزشکیان در قانون عفاف و حجاب بود، باید ادامه پیدا کند.

اما حسب تجربه خودم، که معاون وزیر و استاندار بوده‌ام و با مسائل واقعی اداره کشور آشنا هستم، اگر اراده حاکمیت بر این قرار گیرد که براساس خواست اکثریت جامعه رواداری کند، می‌توان در این مسیر گام برداشت. پس چرا در حوزه‌هایی مانند رفع فیلترینگ و تقویت اجماع ملی این رویکرد اجرا نمی‌شود؟ چه معنایی دارد که جریان فکری ما که من عضو آن هستم، طی یک سال گذشته انواع و اقسام پیشنهادات را به صورت نامه‌های سربسته، سرگشاده و در قالب بیانیه ۱۱ ماده‌ای به آقای دکتر پزشکیان و دولت ایشان ارائه کرده‌ایم اما این پیشنهادات جدی گرفته نشده است؟

مواضع‌مان در جبهه اصلاحات را از سر دلسوزی و دغدغه ملی بیان می‌کنیم

ما این سخنان را از موضع دلسوزی و دغدغه ملی بیان می‌کنیم. جریان اصلاحات، که جریان درون‌زایی است و در بنیان‌گذاری انقلاب و دفاع مقدس نقش داشته و در مقاطع مختلف بخشی از حاکمیت بوده، نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. جالب اینجاست که هم براندازان خارجی به اصلاحات و آقای خاتمی توهین می‌کنند و هم در داخل می گویند که چرا موضوع آشتی ملی را مطرح کرده‌ایم.

به اعتقاد من برای تقویت پایداری در شرایط نه جنگ و نه صلح که اکنون در آن هستیم و برای تقویت قدرت ملی، باید دو اقدام اصلی انجام شود: اول، تقویت بنیه دفاعی، به ویژه صنایع موشکی جمهوری اسلامی؛ دوم، شناسایی کانال‌های نفوذ دشمن و رفع آنها و تقویت بخش اطلاعاتی و حفاظتی کشور، که از عوامل کلیدی بازدارندگی بوده‌اند. اما فراتر از این، مهم‌ترین عامل تقویت همراهی حاکمیت با مردم است.

من به شواهدی از آنچه که انتظار داشتیم در روزهای اول ببینم اشاره کردم، اما متاسفانه اکنون احساس می‌کنم نسبت به این موضوع مهم غفلت می‌شود. در حالی که برای تأمین تمامیت ارضی و دفاع ملی، تقویت این دو عامل حیاتی است و باید ضعف‌ها و کاستی‌های گذشته را جبران کنیم.

متعجبم که چرا متولیان اداره کشور کمتر به آن نکته‌ای که رهبر انقلاب به زبان آشکار و واضح در این مسیر بیان کردند، عمل می‌کنند. به نظر من، نقطه قوت جمهوری اسلامی اصلاح نحوه اداره کشور در حوزه سیاست و اقتصاد داخلی است و در حوزه سیاست خارجی، تلاش دیپلماتیک برای کاهش سایه جنگ و رفع تحریم‌ها. چون حاکمیت مقتدر نمی‌تواند بدون همراهی یک جامعه توانمند در برابر توطئه‌ها مقاومت کند.

بنابراین، نباید زیاد به لفاظی‌های برخی قدرت‌هایی که گمان می‌رود همراه ما هستند، توجه کرد. بنیه واقعی دفاعی ما در درون کشور است و تقویت این دو مسیر، ضروری است. وضع موجود مطلوب نیست و امیدوارم که تا دیر نشده، جبران مافات صورت گیرد.

ایرنا: آقای رسولی، آقای رئیس‌جمهور پزشکیان بارها شعار وفاق ملی را مطرح کرده‌اند و اخیراً هم در سفر به اصفهان تأکید کردند که نگرانی اصلی‌شان اختلافات داخلی است، نه تهدیدهای خارجی. در عملکرد و انتصابات دولت نیز این رویکرد دیده می‌شود. نظر شما درباره تحقق این شعار وفاق ملی چیست؟ آیا دغدغه رئیس‌جمهور درباره تفرقه‌های داخلی به‌جا است؟

رسولی: آقای دکتر پزشکیان در بین داوطلبان انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری اخیر و همچنین سال گذشته، تنها نامزد تأییدشده‌ای بودند که جبهه اصلاحات حمایت و پشتیبانی کامل از ایشان داشت و هنوز هم دارد. البته من سخنگوی رسمی جبهه اصلاحات نیستم، اما موضع شخصی خودم را بیان می‌کنم، ما اصلاح‌طلبان نه تنها مسئولانه باید تا انتها از این انتخاب حمایت کنیم، بلکه این موضع به سال‌های قبل هم بازمی‌گردد؛ مثلاً در سال‌های ۹۲ و ۹۶ که جریان اصلاحات با درخواست از آقای دکتر عارف زمینه‌سازی کردند تا آقای دکتر روحانی در دور اول و حتی در دور دوم بدون رقیب جدی از سوی اصلاح‌طلبان به میدان بیاید، به لحاظ اخلاقی، سیاسی و تاریخی ما مسئولیت اجتماعی و سیاسی رئیس‌جمهور شدن آقای دکتر پزشکیان را باید بپذیریم. بنابراین این موضع، موضع ثابت جریان فکری ماست. اما این بدان معنا نیست که ما مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی را به معنای تأیید کامل و بدون قید و شرط همه رفتارها و مواضع دولت بدانیم؛ قطعاً اینطور نیست.

هرگاه احساس کنیم عملکرد دولت از بدنه جامعه فاصله‌ گرفته تذکر می‌دهیم و پیشنهاد ارائه می‌کنیم

من معتقدم اصلاح‌طلبان باید مشفقانه، دلسوزانه و در عین حال به دور از مجیزگویی و با نگاه واقع‌بینانه، رفتار و عملکرد دولت مورد حمایت خودشان، به خصوص شخص آقای دکتر پزشکیان، آقای دکتر عارف و کلیت دولت ایشان را مورد ارزیابی قرار دهند. ما به عنوان یک جبهه شفیق، همراه و دلسوز که در برابر وجدان و افکار عمومی مسئولیت داریم، باید از تصمیمی که گرفتیم دفاع کنیم؛ اما هرگاه احساس کنیم عملکرد دولت فاصله‌گیری از بدنه جامعه ایجاد می‌کند، باید تذکر دهیم، پیشنهاد ارائه کنیم و یادآوری کنیم. به عبارت دیگر، راهبرد ما در مواجهه با آقای دکتر پزشکیان باید ترکیبی از اتحاد و انتقاد باشد.

در موضع اعلام حمایت، بدون هیچ تردید و لکنت زبانی اعلام می‌کنیم که آقای دکتر مسعود پزشکیان تنها نامزدی است که از جبهه منسجم و تشکیلاتی اصلاحات حمایت شده و می‌شود و خواهد شد. من یک فعال سیاسی و انتخاباتی هستم و تا آنجا که به خاطر دارم، جبهه یا گروه منسجم دیگری با هر عنوانی از آقای دکتر پزشکیان حمایت نکرده است. سایر جبهه‌ها و گروه‌های سیاسی مطالبات و نامزدهای جداگانه خود را داشته‌اند، اما همان‌طور که اشاره کردم، ما باید مشفقانه انتقادهایمان را هم مطرح کنیم.

تحقق نسبی وفاق میان سران کشور، موفق بوده است

یکی از دلایلی که مجمع عمومی جبهه اصلاحات در نشست بیش از دو ساعته و رو در روی خود با آقای دکتر پزشکیان به ایشان رأی داد، رویکرد وفاق ایشان بود که امروز در ادبیات سیاسی کشور تحت عنوان «وفاق» مطرح می‌شود. آقای دکتر پزشکیان تعریف خود از وفاق را به زبان صادقانه و ساده‌ای بیان می‌کنند: «با هم دعوا نکنیم.» حالا بعد از ۱۳، ۱۴ ماه، ارزیابی من از این کلیدواژه وفاق این است که تحقق نسبی آن در رأس هرم راهبردی سیاسی کشور، یعنی میان سران کشور، موفق بوده است. من این ادعا را عالمانه و عامدانه مطرح می‌کنم و این موفقیت را نسبت به گذشته قابل توجه می‌دانم.

به عبارتی، فکر می‌کنم آقای دکتر پزشکیان از طریق ایجاد وفاق در سطوح بالا و با وجود جامعه‌ای ناراضی و تهدیدهای متعدد داخلی و خارجی توانسته‌اند به برخی از نشانه‌هایی که گسست حاکمیتی را نشان می‌داد، پایان دهند. اگر این گسست حاکمیتی—که به معنای عدم همگرایی میان سه یا چهار تصمیم‌گیر اصلی کشور است—ادامه پیدا می‌کرد، به نظر من در این جنگ ۱۲ روزه، آسیب‌پذیری ما بسیار بیشتر بود.

اینکه رهبری و سران قوا از رئیس‌جمهور حمایت می‌کنند و رهبری تأکید کرده‌اند که امروز کمک و حمایت از آقای پزشکیان، حمایت از نظام است، حرفی درست و به‌جا است. اگر بخواهیم از دیدگاه راهبرد «اتحاد و انتقاد»، نگاه کنیم، پزشکیان در این حوزه به طور نسبی موفق بوده و حتی نسبت به برخی رؤسای جمهور پیشین عملکرد بهتری داشته است. اما سؤال مهم این است که آیا این موفقیت کافی است؟ از نظر من، این موفقیت لازم است، اما به‌تنهایی کافی نیست.

رئیس‌جمهور، دومین رده مسئول و دارای اختیار اداره کشور است و اجرای مدیریت کشور بر عهده اوست

دامنه این وفاق باید در چارچوبی قرار گیرد که رابطه حاکمیت با ملت را تعیین می‌کند. رئیس‌جمهور طبق قانون اساسی، دومین رده مسئول و دارای اختیار اداره کشور است و اجرای مدیریت کشور بر عهده اوست. هرچند در حوزه اعلام جنگ و صلح اختیار و مسئولیت طبق اصل ۱۱۰ با رهبری است، اما اداره کشور در زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر عهده رئیس‌جمهور است و این مسئولیت از وفاقی ناشی می‌شود که حاصل شده است.

شنیده‌ام که رهبری نیز معتقد هستند اگر رئیس‌جمهور، شورای عالی امنیت ملی و سران قوا در موضوعی به توافق برسند، رهبری مخالفت نخواهند کرد. این یک ابزار قدرتمند در ساختار واقعی قدرت جمهوری اسلامی است که می‌توان از آن بهره برد.

من چهار سال استاندار بزرگترین استان کشور بودم و هر موفقیتی که در آنجا حاصل شد، ناشی از اتحاد و وفاق در سطوح مختلف تصمیم‌گیری بود. این وفاق اگر از سطوح بالای حکمرانی راهبردی به میانه هرم و سپس به سطح جامعه و روابط حاکمیت با دولت منتقل نشود، هرچند نشانه‌های امیدوارکننده‌ای وجود دارد، اما سرعت و گستره آن به اندازه‌ای نیست که بتوان گفت وفاق در جامعه امروز ایران به طور نسبی محقق شده است.

افزایش بی‌سابقه میزان مشارکت در مرحله دوم انتخابات ریاست‌جمهوری؛ حدود ۱۳ درصد بیشتر از مرحله اول

در دوره اول انتخابات سال گذشته، حدود ۳۷ درصد مردم رأی دادند. در مرحله دوم، این میزان افزایش یافت و نزدیک به ۴۹ درصد شرکت کردند، یعنی حدود ۱۰ درصد بیشتر از مرحله اول رأی‌دهندگان به صندوق آمدند. این افزایش قابل توجه به دلیل حمایت‌ها، ادبیات انتخاباتی، رقابت‌ها و مناظره‌هایی بود که برای اولین بار به عنوان یک تجربه انتخاباتی از سوی رئیس‌جمهور و تیمش رقم خورد. در واقع، جمع آرای مرحله دوم حدود ۱۳ درصد بیشتر از مرحله اول بود؛ اتفاقی که در سابقه انتخابات‌های ریاست‌جمهوری بی‌سابقه است، زیرا معمولاً مرحله دوم انتخابات بی‌رونق‌تر است.

سرمایه اجتماعی تنها ابزار اصلی رئیس‌جمهور به عنوان مسئول منتخب است

سؤال مهم این است که اگر از ۵۰ درصدی که در مرحله دوم شرکت کردند و اکثراً به رئیس‌جمهور رأی دادند، پرسیده شود آیا از عملکرد او رضایت دارند، پاسخ چه خواهد بود؟ رئیس‌جمهور می‌تواند با انجام نظرسنجی این موضوع را بسنجد. اگر رضایت وجود داشته باشد، یعنی سرمایه اجتماعی و حمایت عمومی حفظ شده است، اما اگر رضایت نباشد، باید تلاش بیشتری کند. سرمایه اجتماعی تنها ابزار اصلی رئیس‌جمهور به عنوان مسئول منتخب است.

ایرنا: آقای دکتر رسولی، به نظرتان ایشان نخواسته یا نتوانسته که این رقم را افزایش بدهد؟ تأثیر شرایط بین‌المللی را چه‌جوری ارزیابی می‌کنید؟

رسولی: اگر بخواهیم عوامل موفقیت آقای پزشکیان را به عنوان یک فرد بررسی کنیم، اول باید بگویم که ایشان از چهره‌های راست‌گوی سیاسی ایران است. پزشکیان چه در دوران دانشجویی، چه به عنوان رزمنده، رئیس دانشگاه، نماینده و اکنون رئیس‌جمهور، فردی بی‌ریا و صادق است. افکار عمومی ایران بسیار نکته‌سنج است و به نظر من اگر نظرسنجی انجام شود، ایشان به عنوان یک سیاست‌مدار صادق شناخته می‌شود. اما کاهش محبوبیت ایشان بیشتر به عملکردش بازمی‌گردد.

البته نباید انصاف را فراموش کرد. آقای دکتر پزشکیان، در کنار آقای خاتمی، یکی از صادق‌ترین رؤسای‌جمهور بعد از انقلاب است، اما همزمان بدشانس‌ترین آنها نیز بوده است. از روز تحلیف ایشان، با شهادت مرحوم شهید هنیه، جنگ آغاز شد؛ شرایطی بسیار دشوار که از همان ابتدا کار را برای ایشان سخت کرد.

با این حال، فکر می‌کنم آقای دکتر پزشکیان باید انسجام دولتش را به دقت ارزیابی کند. یک سال از این دولت گذشته، اما کدام یک از وزرای ایشان واقعاً پا به پای او ایستاده‌اند؟ کدام یک از همراهان رئیس‌جمهور، چه در سطح وزرا و چه در سطح استانداران که رؤسای‌جمهور استانی محسوب می‌شوند، از ایشان دفاع کرده‌اند؟ چند نفر به طور روراست و صادقانه به او گفته‌اند که این مسیر اشتباه است و باید تغییر کند؟ همچنین باید پرسید که کلیت دولت امروز چقدر توانسته کانال ارتباطی مؤثری با افکار عمومی برقرار کند و چقدر آقای رئیس‌جمهور و دولتمردان تلاش کرده‌اند رابطه دولت با بدنه اجتماعی حفظ شود؟

دوستان ما در روستاها — که خود من هم از روستاییان هستم — و در شهرهای کوچک برای مسعود پزشکیان آبرو گذاشتند و رأی جمع کردند، اما در برخی استان‌ها و دستگاه‌ها، کسانی که همه هم و غم‌شان تضعیف و رأی نیاوردن رئیس‌جمهور بوده، در سایه وفاقی که هنوز تعریف عملیاتی ندارد، امروز در صدر قرار گرفته‌اند و کسانی که پیش‌تر مورد ناسزا و انتقاد قرار می‌گرفتند، اکنون به عنوان عناصر تندرو شناخته می‌شوند.

قطع ارتباط رئیس‌جمهور با بدنه رأی خود، مسئله‌ای جدی است—چون ما احزاب توانمند و سازمان‌یافته چندانی نداریم، اگر هم داشتیم، باید این ارتباط حفظ می‌شد. وقتی آقای رئیس‌جمهور می‌گوید «من می‌خواهم با همه کار کنم»، این شعار بسیار خوبی است، اما سؤال این است: آیا کسی که اصلاً تو را قبول ندارد، حداقل در حوزه سیاسی، با تو همکاری خواهد کرد؟

در ساختار حکمرانی، کابینه دو سطح دارد؛ یک سطح، سطح حاکمیتی است که شامل وزیر اطلاعات، وزیر کشور، وزیر خارجه، وزیر آموزش عالی، وزیر آموزش و پرورش، وزیر ارشاد، رئیس سازمان مدیریت و... می‌شود. آیا این مجموعه نباید حامل و پیش‌برنده گفتمان وفاق باشد؟ آیا چنین است؟ یعنی آیا اکنون وزرای آقای دکتر پزشکیان به صورت پیش‌دستانه از ایشان دفاع می‌کنند؟ چقدر به افکار عمومی پاسخگو هستند؟ چقدر جرأت دارند که به روستاها و مناطق دورافتاده بروند، با مردم روراست صحبت کنند و وضعیت کشور را توضیح دهند؟ حتی اگر نتوانند سرمایه اجتماعی رئیس‌جمهور را افزایش دهند، لااقل باید آن را حفظ کنند.

از نظر من، همچنان که ما در جبهه اصلاحات با صرف ساعت‌ها کار کارشناسی در حوزه‌های مختلف، مانند سیاست خارجی، رفع سایه جنگ، بحث اسنپ‌بک و تحریم‌ها تلاش کرده‌ایم، باید با نگاه واقع‌بینانه و بدون تعارف به مسائل نگاه کنیم. متأسفانه ما دوباره به دوران پیش از ریاست‌جمهوری آقای روحانی بازگشته‌ایم. کاش ایشان می‌توانست بزرگترین دستاورد خود را در دولتش محقق کند، اما اکنون ما دوباره ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل—ماده ۴۱ آن—قرار گرفته‌ایم و به عنوان نیرویی تهدیدکننده صلح جهانی شناخته می‌شویم. تحریم‌ها بازگشته‌اند و ما شاهد افزایش بی‌رویه قیمت‌ها در سطح عمومی هستیم.

استانداران باید دقیقاً موقعیت موانع پیش‌روی رئیس‌جمهور را شناسایی کنند

بنابراین در چنین شرایطی که کشور در وضعیت بحرانی قرار دارد، با آغاز دوره رئیس‌جمهور بدشانس، اوضاع حتی بحرانی‌تر شده است و به همین دلیل کابینه باید کابینه‌ای بحران‌محور باشد. استانداران دولت نیز علاوه بر مسئولیت‌های حوزه مأموریتی خود، باید به دقت رصد کنند و ببینند مین‌هایی که مقابل رئیس‌جمهور گذاشته می‌شود، در کجا قرار دارد. امروز گاه‌گاه زمزمه‌هایی برخلاف توصیه و تأکید صریح رهبری مبنی بر حمایت از دولت شنیده می‌شود، از جمله بحث‌های مربوط به عدم کفایت، مقایسه با بنی‌صدر، استیضاح و القاب و عناوینی که علیه دولت به‌کار می‌رود.

ایرنا: البته اخیراً قوه قضائیه با این موضوع برخورد کرده است.

رسولی: آقای محسنی اژه‌ای انسان بی‌نظیری است و امروز همراهی سه قوه با هم، به نظر من، قابل کتمان نیست و از همه آنها باید قدردانی کرد اما آیا به جز این دو نیرو، ما باید از نیروهای ماوراءطبیعی برای حمایت رئیس‌جمهور استمداد بطلبیم؟ نیروی اصلی، مردان و زنانی هستند که آقای رئیس‌جمهور را پذیرفته‌اند، گفتمانش را قبول کرده‌اند، وارد کابینه شده و شریک او هستند. این افراد باید نسبت به رئیس‌جمهور که پیشبرد اهداف دولت را بر عهده دارد، در صف مقدم هم حمله و هم دفاع باشند.

آقای پزشکیان تنها رئیس‌جمهوری بود که طلسم انتخاب عالی‌ترین نماینده دولت در چهار استان فوق‌العاده حساس کشور را شکست؛ یعنی خوزستان را به نماینده عرب، سیستان و بلوچستان را به نماینده بلوچ سنی و کردستان را به نماینده کرد واگذار کرد. این اقدامات دستاوردهایی است که هیچ دولتی تاکنون نتوانسته انجام دهد، اینها بخشی از دستاوردهای مهم این دولت است.

اما با این حال، برخی افراد بدون تعارف و برخلاف این واقعیت‌ها، به‌راحتی به دولت حمله می‌کنند. کسی برمی‌خیزد و هر آنچه از دهانشان می‌آید به دولت می‌گوید! آقای پزشکیان هم مگر چقدر توان دارد؟ این در حالی است که معاونین، وزرا و اندیشکده‌های دولت نیز عملکرد قابل توجهی دارند. واقعیت این است که من احساس می‌کنم دولت بسیار بی‌دفاع، مظلوم و تنهاست.

این موضوع را به خود آقای رئیس‌جمهور هم گفته‌ایم شما وزیری داری که ۱۴ ماه در وزارتخانه بوده، کارنامه‌اش را بررسی کن؛ برنامه‌ای که به مجلس داده، اهدافی که مدنظر بوده، آیا به شاخص‌های تعیین‌شده رسیده یا خیر؟ اگر متوسط یا زیر شاخص است، باید فرد توانمندتری جایگزین شود.

وزیر یا استاندار اگر بالاتر از شاخص عمل کرده‌اند، باید تشویق شوند؛ مثلاً استاندار را معاون یا وزیر کنند. در نهایت باید یک حساب و کتاب دقیق وجود داشته باشد. من فکر می‌کنم دولت دچار غفلت است و فاقد یک سامانه مؤثر اطلاع‌رسانی و تبلیغات است؛ سیستمی که نه فقط شخص رئیس‌جمهور، بلکه کل ساختار دولت را در دفاع از خود توانمند کند، تصمیمات را تبیین کند و سپس شجاعانه اقدامات لازم را اتخاذ کند. وقتی رهبری و رئیس قوه قضائیه از تو حمایت می‌کند، و حتی رئیس مجلس با توجه به شرایط، از تو حمایت می‌کند، چرا باید از تصمیمات بزرگ بترسی؟ چرا نمی‌آیی با مردم روراست صحبت کنی؟

ایرنا: البته آقای پزشکیان بر اساس صحبت‌های مختلف معتقد است که می‌خواهد این تصمیمات مهم و بزرگ را با اجماع‌سازی اتخاذ کند؛ یعنی اجماع کامل.

رسولی: من در استانی خدمت کرده‌ام که از نظر وسعت، بزرگتر از ۷۰ کشور دنیا بود. وزرا، رئیس‌جمهور، استاندار و رؤسای کلیدی دستگاه‌های اجرایی برای توصیه‌های اخلاقی و بیان آرزوها نیامده‌اند. وقتی من در سال ۸۰ استاندار خراسان شدم، مسئولیت مسائل آن استان بر عهده من بود، نه آقای رئیس‌جمهور. نمی‌شود تنها آرزو و حرف‌های کلی را مطرح کرد؛ باید وارد عمل شد و به‌ویژه در شرایط بحرانی، عمیقاً در دل کار حضور داشت.

ایرنا: آقای رئیس‌جمهور خواستار افزایش اختیارات استانداران شده و معتقد است استاندار باید با آزادی عمل کافی، در چارچوب قانون، بتواند مستقل در امور استان خود تصمیم‌گیری کند. نظر شما در این‌باره چیست؟

رسولی: بحث افزایش اختیارات استانداران موضوع جدیدی نیست و پیش از انقلاب هم مطرح بوده، در همه دولت‌ها هم مطرح شده و در این دولت نیز مطرح است آقای دکتر پزشکیان هم قلباً به این موضوع اعتقاد دارد. تا آنجا که من اطلاع دارم، در جنگ ۱۲ روزه، حتی در روز دوم جنگ، این اختیارات به استانداران تفویض شد، اما مجمع تشخیص مصلحت نظام به‌درستی از نظر قانونی به این مصوبه دولت ایراد گرفت.

حالا من می‌خواهم این موضوع را تبیین کنم: اگر قرار است افزایش اختیارات استانداران به واقعیت بپیوندد، باید موانع حقوقی موجود شناسایی و برطرف شوند. سؤال این است که این موانع چیست؟ براساس قانون اساسی، نظام اجرایی کشور متمرکز و بخشی تعریف شده است. به عنوان مثال، وزیر کشاورزی، مثل آقای نوری قزلجه مسئول تمامی بخش کشاورزی در یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع ایران است و این مسئولیت قابل تفکیک و تقسیم به بخش‌های استانی نیست. من فقط یک وزیر را مثال می‌زنم. این وزیر طبق قانون از مجلس رأی اعتماد می‌گیرد، اگر عملکردش ضعیف باشد، مجلس حق دارد او را برکنار کند، انتخابش بر عهده رئیس‌جمهور است و پاسخگوی رئیس‌جمهور می‌باشد.

برای افزایش واقعی اختیارات استانداران، رئیس‌جمهور باید با اذن رهبری و مصوبه مجلس، بازنگری در قانون اساسی را درخواست کند

بنابراین، قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت را به دو سطح ملی و استانی تفکیک نکرده است. اگر آقای رئیس‌جمهور بخواهد به شکل واقعی افزایش اختیارات استانداران را محقق کند، باید از مجلس خبرگان رهبری درخواست کند و با اذن رهبری و از طریق مجلس، بازنگری در قانون اساسی صورت گیرد. این یعنی چه؟ یعنی همان‌طور که در بسیاری از کشورها رایج است، وظایف دولت مرکزی به امور حاکمیتی محدود شود؛ از جمله حفظ مرزها، دفاع از کشور، اعلام و اعمال سیاست‌های پولی و سیاست خارجی.

این‌ها وظایفی نیست که بتوان به‌سادگی به هر استانی واگذار کرد. سایر مسئولیت‌ها، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند کشاورزی، تفاوت‌های چشمگیری دارند؛ مثلاً کسی که وزیر کشاورزی استان سیستان‌ و بلوچستان است، با کسی که در کردستان این مسئولیت را دارد، به دلیل تفاوت‌های آشکار اقلیمی و منابع طبیعی، نباید سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های یکسانی داشته باشد. بنابراین، وظایف غیرحاکمیتی که بیشتر جنبه‌های تصدی‌گری و تولیدی دارند، می‌توانند به شکل منطقه‌ای و محلی واگذار شوند، به‌گونه‌ای که هر منطقه بر اساس تشخیص خود تصمیم بگیرد و پاسخگو باشد.

به نظر من، در دولت آقای خاتمی، استانداران آن زمان به نمایندگانشان در مجلس رأی دادند. من آن زمان در شورای عالی اداری بودم و در آن دوره، ۷۴ وظیفه توسط شورای عالی اداری کشور به ریاست آقای دکتر عارف احصاء شد. ما پیشنهاد دادیم که اگر می‌خواهید افزایش اختیارات استانداران را داشته باشید، باید این اقدامات صورت گیرد.

به عنوان مثال، چه ضرورتی دارد که شرکت گاز استان سمنان همه امورش توسط وزیر نفت مدیریت شود؟ اگر استاندار به جای وزیر، رئیس مجمع شرکت گاز استان سمنان باشد، آیا به امنیت مرزها، سیاست خارجی، سیاست‌های پولی یا امنیت ملی لطمه‌ای وارد می‌شود؟ بنابراین، مهمترین مانع، مانع حقوقی است و قانونی امکانپذیر نیست. نمی‌توان فقط آرزوهای خوب را تکرار کرد بدون آنکه در جهت تحقق آن‌ها گامی برداشته شود.

اما با توجه به این موانع، باز هم می‌توان کاری کرد؛ کاری که می‌شود انجام داد دیگر افزایش اختیارات استانداران نیست، بلکه تفویض اختیار وزرا و دولت به استانداران است مثلاً وزیر جهاد کشاورزی می‌تواند به شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان اختیار دهد تا هر تصمیمی بگیرد، من به نیابت از استاندار در استان‌های مختلف آن تصمیم را قبول دارم و هم پاسخگوی مجلس و هم پاسخگوی دولت هستم. یعنی تا زمان اصلاح قانون اساسی، وجه بخشی و تمرکز دولت حفظ می‌شود و در عمل، با تفویض اختیار، اختیارات استانداران تقویت می‌شود.

افزایش اختیارات استانداران مستلزم رفع موانع مندرج در قانون اساسی است

استانداران امروز در حوزه امنیتی نیز مازاد اختیارات دارند؛ چون استاندار رئیس شورای تأمین استان است و همه نیروهای مسلح که حسب اصل ۱۱۰ خارج از دولت‌اند، برای پیشبرد اهداف امنیتی در استان تحت امر استاندار هستند، همچنین در مدیریت بحران و موارد مشابه اما در سایر امور، استاندار نقش هماهنگ‌کننده دارد و توانمندی او تابع جربزه، تسلط بر محیط واقعی قدرت کشورداری و ارتباطش با رئیس‌جمهور و وزرا است؛ هرچه این ارتباط بیشتر باشد، می‌تواند گسترده‌تر عمل کند.

بنابراین، به نظر من با تفویض اختیار می‌توان به طور نسبی اختیارات مدیران محلی را تقویت کرد، اما افزایش اختیارات استانداران مستلزم رفع موانع مندرج در قانون اساسی است که نظام اجرایی کشور را به صورت بخشی و متمرکز تعریف کرده است.
 
 

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره