
هشدار رئیس جمهور درخصوص محیط زیست و آب؛ اگر مدیریت نکنیم آینده خطرناکی رقم خواهد خورد
ایرنا/ رییس جمهور در نشست با فرهیختگان و فعالان فرهنگی قزوین گفت: چرا باید محیط زیست ما تخریب شود؟ چرا نباید آب داشته باشیم و نتوانیم آن را مدیریت کنیم؟ اگر این مسائل را جدی نگیریم، آینده بسیار خطرناکی پیش روی ما خواهد بود.
بخشی از اظهارات مسعود پزشکیان به شرح زیر است:
* اگر میخواهیم مملکت و شهر و جامعه درست شود باید دنبال حرف درست باشیم باید با مردم شفاف و صادق باشیم.
* اگر مشکل داریم برای این است که آن چیزی را که مدعی هستیم در عمل نتوانستیم نشان دهیم، امکان ندارد ما با علم با دانایی و با کسانی که عالماند و دانشمندند با حرف و نگاه و با جهت گیری آنها حرکت کنیم.
* هر کسی که می تواند کاری برای این کشور کند این گوی و این میدان، بیاید کمک کند که مشکلات را حل کنیم.
* در برابر هر دانشی ممکن است صاحب آن دانش ظاهر یا اعتقادی متفاوت از من داشته باشد. اما حقیقت و عدالت، آن چیزی نیست که من میگویم یا بر اساس ظاهر مذهبی یا قالبی که برای خودم ساختهام تشخیص میدهم؛ حقیقت همان است که خدا میخواهد، نه آنچه من تصور میکنم. قرآن میگوید: هر کسی میگوید من درست میگویم.
* در حالی که معیار درستی، شواهد علمی و مستند و اثرگذار است. فرقی نمیکند چه کسی آن را ارائه کرده باشد؛ حق با کسی است که شواهد معتبر دارد. فهم دانش و تحلیل علمی هم کار پیچیدهای نیست؛ ابزار فهم و شناخت وجود دارد و میشود با دلایل روشن تشخیص داد که کدام مسیر درستتر است. پس چرا باید دعوا کنیم؟ در برابر حقیقت باید سر فرود آورد.
* اگر مدیران، سیاستمداران و هر صاحب قدرتی فقط همین اصل ساده را بپذیرند، بسیاری از مشکلات کشور حل خواهد شد.
* من همیشه وقتی فیلمهای تاریخی را میدیدم یا از گذشته میخواندم — حتی درباره مغولهایی که به خشونت مشهور بودند — به این نکته توجه میکردم که آنها در عین قساوت، بهدنبال دانشمندان و نخبگان جامعه میگشتند و از آنها مشورت میخواستند. نگاه کنید: چه درباره ابنسینا، چه خواجه نصیرالدین طوسی، و چه بسیاری دیگر؛ همیشه این گردنکلفتها و دیکتاتورها محتاجِ انسانهای بافهم و باشعور بودند و برای حضورشان منت میکشیدند تا بتوانند کشور را اداره کنند.
* در دربارشان، مشاورانشان افراد عاقل، خردمند و دانشمند بودند، نه کسانی که از عرصه دانش و عقلانیت دور باشند. به همین دلیل هم میتوانستند کشور را اداره کنند.
* من تصور میکنم در دانشگاه، وقتی استاندار محترم، امامجمعه عزیز که محور وفاق و همدلی هستند، نمایندگان و دانشگاهیان کنار هم مینشینند، باید از خود بپرسند: چرا باید محیط زیست ما تخریب شود؟ چرا نباید آب داشته باشیم و نتوانیم آن را مدیریت کنیم؟ وقتی میگوییم زمین روزبهروز ۳۰ سانتیمتر فرونشست میکند، این یعنی فاجعه؛ یعنی موضوعی که باید هر روز برایش جلسه گذاشت، برنامهریزی کرد و دربارهاش نقشه داشت. اگر این مسائل را جدی نگیریم، آینده بسیار خطرناکی پیش روی ما خواهد بود.
* اگر این تعادل را بههم بزنیم و درست مدیریت نکنیم، اگر اجازه بدهیم در بالادستها ویلاسازی شود و آب پاییندست قطع گردد.
* استاندار محترم، مدیران، نمایندگان و همه مسئولان میتوانند کمک کنند؛ اگر نکنند، در حقیقت آیندهای تیره برای مردم رقم خواهد خورد.
* حفظ محیط زیست شوخیبردار نیست؛ بیتوجهی به آن یعنی امضای نابودی خودمان. شاید امروز لذت یا منفعتی داشته باشد، اما حتماً فردایی تلخ برای خودمان و نسلهای بعد خواهد ساخت.
* توسعه تهران، توسعه قزوین، انتقال آب از این نقطه به آن نقطه… امروز دعوا بر سر آب است. باید بنشینیم، مسئله را دقیق بررسی کنیم و راهحل پیدا کنیم.
* زمانی که ما گفتیم باید پایتخت را منتقل کنیم، حتی بودجه کافی نداشتیم؛ اگر داشتیم شاید انجام میشد، اما همان زمان هم میگفتند این حرفها شدنی نیست. اما واقعیت این است که دیگر انتخابی نداریم؛ اجبار است. نمیتوانیم بیش از این جمعیت و ساختوساز را در این منطقه بارگذاری کنیم. میتوانیم توسعه بدهیم، اما نمیتوانیم مشکل آب آن را حل کنیم.
* بله، میتوان از خلیج فارس آب آورد، اما هر مترمکعب آب حدود ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد.
* آیا منطقی است برای یک مترمکعب آب چنین هزینهای بپردازیم؟ کدام منطق این را تأیید میکند؟ پس باید یکبار برای همیشه یک نقشه جدید، علمی و جامع برای آینده کشور طراحی کنیم. باید بدانیم که اگر تناسب میان منابع و مصارف را بر هم بزنیم، یعنی خودمان فاجعه ایجاد کردهایم.
* قرآن میفرماید، کسی که دین را تکذیب میکند، آن کسی نیست که ادعا نکند؛ بلکه کسی است که به یتیم و نیازمند نمیرسد. نمیشود انسان ادعای دین و مسلمانی داشته باشد اما کنار دستش کسی گرسنه باشد، گرفتار باشد، و او تنها به نماز خواندن خود اکتفا کند. وای بر آن نمازگزارانی که ریا میکنند؛ آنها که به معیشت مردم توجه ندارند.
* برای منِ مسئول سخت است که ببینم مردم مشکلات دارند و نتوانم به آنها برسم. ما داریم تمام تلاشمان را میکنیم تا این مشکلات را حل کنیم؛ باید هم حل کنیم اما این کار بدون مشارکت مردم امکانپذیر نیست. بدون حضور مردم نمیشود.
* اگر منِ مسئول کاری را نتوانم انجام بدهم، آن مسلمانی که در مسجد نماز میخواند چه میشود؟ چرا به فکر محلهاش، مسجدش، و آدمهایی که در همان محله زندگی میکنند و مشکل دارند نیست؟ چرا بیتفاوت باشد؟
* اگر مردم وارد میدان شوند و این باور شکل بگیرد که «ما باید اقدام کنیم»، اعتماد و سرمایهٔ اجتماعی مثل آب خوردن به دست میآید به شرط اینکه به دین و اعتقادمان در عمل پایبند باشیم، نه در شعار.
* حرفزدن که کاری ندارد؛ گاهی حرف بعضیها حال آدم را هم به هم میزند! بهتر است اصلاً حرف نزنند اگر عمل نمیکنند. مرد آن است که عمل کند، نه اینکه فقط بنشیند و حرف بزند.
* مشکل امروز ما در اجراست. اگر باور و اعتقادمان را در رفتارمان نشان بدهیم، سرمایه اجتماعی بهراحتی به دست میآید؛ چون سرمایه اجتماعی همان رفتار من و شماست.
* هر کاری میتوانید انجام دهید حکمرانی را علمی و مدیریت را اصولی پیش ببرید. ما گفتهایم استاندار، رئیسجمهور منطقه است.
* حکمرانی درست به معنای آن است که گام نخست در این مسیر، ایجاد تناسب و تعادل است. حکمرانی درست همچنین به مفهوم شفافیت، عدالت، مشارکت و همراهی است.
* در حال حاضر، ما در تلاش هستیم که مسائلی از قبیل محلهمحوری و مسجدمحوری را راهاندازی کنیم، به گونهای که همه افراد در سرنوشت و رفتار خود مداخله و مشارکت کند. هر محله میتواند برای خود یک ساختار فکری هماهنگ ایجاد کند که به سرنوشت، رفتار، اخلاق و سکنات آن تعلق دارد.
* آموزش کودکان از جمله اولویتهایی است که هماکنون به آن توجه داریم. بیشترین جلسات ما در مدارس برگزار میشود تا روند ساخت و سازها را بررسی کنیم و ببینیم چه اقداماتی انجام شده است. پس از آن، به تجهیز فضاها و روشهای آموزشی و تربیتی کودکان میپردازیم.
* اگر در خیابان رفتارهایی را مشاهده میکنیم که مورد پسند ما نیست، باید بدانیم که این رفتارها ناشی از تربیتی است که در مدارس، کودکستانها و دانشگاهها شکل گرفته است. دانشگاهها، به ویژه، زمانی که به این مسائل پرداخته میشود، دیگر خیلی دیر است؛ زیرا تربیت باید از همان مدرسه و کودکستان آغاز شود.
* چقدر برای این مسائل سرمایهگذاری کردهایم و چقدر به آنها فکر کردهایم؟ اکنون که این موارد را نادیده گرفتهایم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که با مداخله در خیابان، مشکلات را حل کنیم.
* ریشهیابی و طراحی صحیح تربیت، کلید حل این مسائل است. اگر بتوانیم ریشهها را به درستی آبیاری کنیم، درختی که رشد میکند، میوههایی ماندگار و ثابت خواهد داشت.
* اگر مسجدی که در آن باورها وجود دارد، به درد مردم بخورد و با اخلاق و همدلی همراه باشد، میتواند پایگاه و پناهگاه بسیاری از افرادی باشد که در حال حاضر در شرایط دشواری قرار دارند.
* موضوع هوش مصنوعی هم که مطرح شد، در حال کار و پیگیری آن هستیم؛ البته بحث مفصلی است.
* به هیچ وجه نباید اجازه دهیم محیطزیست تخریب شود؛ این یک خط قرمز جدی است و من از نظر اعتقادی بر آن تأکید دارم. به هر شکل ممکن باید جلوگیری کنیم که محیطزیست آسیب ببیند.
* در مورد تالار هم باید بیشتر بررسی کنیم که قرار است چهکار انجام دهید. واقعاً برای من سؤال است که چرا این تالار به این مقدار هزینه نیاز دارد؛ میگویند سه همت لازم است و هنوز هم کارهای زیادی باقی مانده. میگویند همت بدهید تا درستش کنیم.
* انشاءالله که بتوانیم کمک کنیم و کارها پیش برود، اما نه به شکل لاکچری و غیرضروری. درست و بهصرفه انجامش دهید.









