نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

اسنادی از ارتباط آیت الله شریعتمداری با ساواک

منبع
بروزرسانی
اسنادی از ارتباط آیت الله شریعتمداری با ساواک
تابناک: با انتشار مقاله‌اي پيرامون آيت‌الله شريعتمداري که حاوي نسبت‌هاي ناروا به امام خميني(س) است، پايگاه اطلاع رساني و خبري جماران جهت بررسي جوانب مختلف اين مقاله يادداشتي را از محمد علي نامجو منتشر مي‌نمايد که به بيان ارتباط آيت‌الله شريعتمداري با ساواک مي‌پردازد. اسناد به جا مانده از ساواک به خوبي بيانگر اين ارتباط بوده است اما انتشار خاطرات پرويز ثابتي مهره کليدي اين سازمان پرتو ديگري بر اين موضوع افکنده است: 1. در مطلبي که از آقاي کديور منتشر شده ما با اسناد مختلف موثق و غير موثقي روبرو شده‌ايم که هر يک از آن‌ها بايد جداگانه مورد بررسي سندي و دلالي واقع شوند که ان شاء الله چنين خواهد شد. ٢. در بررسي وقايع تاريخي صرف نقل پاره‌اي از حوادث و چشم‌پوشي از ديدن همه ماجرا نه فقط گمراه‌کننده است بلکه از حيث علم تاريخ، دروغ‌گويي محسوب مي‌شود. ٣. در ادامه به دو سند از مدافعين آقاي شريعتمداري که در دو جاي مختلف بيان شده اشاره مي‌کنم. ٤. نا‌گفته پيداست که در نگرش تاريخي، رسيدن به قطع ناممکن بوده و بايد به ظن رسيد و خبر واحد تاريخي نيز اگر ظن آور باشد در نزد عقلا ثابت است. 5. نيز ملاک حجيت يک خبر، «موثوق الصدور» بودن آن است. در نگاه علم تاريخ «موثوق الصدور» بودن بدين معناست که با کنار هم گذاردن قرائن، وقوع يک عمل مظنون گردد يعني محقق بتواند بگويد اين عمل رخ داده است. - حال با هم سه سند را بررسي کرده‌ -‌و در پايان، جمع‌بندي ارائه مي‌شود تا به شبهات در مورد اسناد پاسخ داده شود و شخصيت آيت‌الله شريعتمداري براي خواننده محترم روشن گردد: سند اول: پرويز ثابتي، نام آشنا ترين مقام امنيتي رژيم طاغوت بود که مستقيماً در طراحي سيستم امنيتي رژيم و سرکوب انقلابيون نقش بلاواسطه داشت. او که بعد از انقلاب در خيل فراريان از کشور قرار گرفت، به دلايل مختلف تا چندي پيش زبان نگشوده بود ولي اخيراً کتاب خاطراتش به صورت مصاحبه‌اي مفصل در آمريکا منتشر شده است. اين کتاب که حاوي نکات قابل تأملي از فساد رژيم طاغوت است، بررسي جداگانه‌اي مي‌طلبد اما بحث مورد اشاره ما قسمتي از اين کتاب است که او به بررسي رابطه شريعتمداري و رژيم شاه مي‌پردازد. در آنجا سؤال کننده که غير از ثابتي با چندين مقام بلندپايه ديگر ساواک هم مستقيما گفت‌وگو داشته، از ثابتي پرسيده است: «از يکي از مقامات ساواک شنيده‌ام که حتي فکر کنم عيد سال 57 بوده که [شريعتمداري] به شما يا يکي ديگر از مقامات ساواک گفته: «آقا گفتيم که اين خميني چي‌ها را جدي بگيريد که نگرفتيد. من به شما مي‌گويم، که من به عنوان يک مجتهد به شما مي‌گويم که او دارد فتنه عليه اسلام مي‌کند و قتلش واجب است و شما مي‌توانيد آدم بفرستيد و اين را بکشيد.» ثابتي هم صريحا اين گفته را تأييد کرده و گفته است: «به من اين مطلب را گفت و من گفتم:«حضرت آيت‌الله، شما که اين همه پيرو داريد، خب به يکي از اينها فتواي‌تان را بدهيد. ما که نمي‌توانيم چنين کاري بکنيم.» گفت: «نه. من چرا بکنم؟ بايد شما بکنيد و شما مسئول امنيت هستيد. براي اينکه امنيت مملکت را به هم زده.» يعني تا اين حد مخالف [امام خميني] بود.»[ در دامگه حادثه ص ٥٧٥] بدين ترتيب براي کساني که نسبت به حضور او در نقشه‌هاي خونيني مثل کودتاي نوژه يا کودتاي قطب‌زاده (که در هر دو، قتل امام جزو برنامه‌هاي اصلي بود) شک داشتند، ثابت مي‌شود که از اين شخص، چنين کارهايي نه تنها بعيد نبوده بلکه دقيقا انتظار مي‌رفته است! سند دوم: ثابتي در جواب مصاحبه‌گر که مي‌پرسد: «واقعاً آيت‌الله شريعتمداري با ساواک همکاري مي‌کرد؟»، مي‌گويد: «من با او ارتباط داشتم و هر سال دو بار او را مي‌ديدم. ... به مناسبت عيد نوروز، در قم مي‌رفتم ديدنش. بعد هم تابستان مي‌رفت مشهد و وقتي مي‌آمد چند روزي تهران مي‌ماند و در خانه‌اي در خيابان اميريه و من مي‌رفتم و ديداري مي‌کرديم. بقيه‌اش همه‌اش عباسي [داماد شريعتمداري که بعدها هم جز متهمان اصلي توطئه براندازي قطب زاده بود و دستگير شد] بود که واسطه بود. اما شريعتمداري مأمور ما نبود. او شخصيتي وارسته و مستقل بود و در پاره‌اي موارد هم نظرياتي بر خلاف سياست شاه و ساواک داشت. قبل از اينکه عباسي دامادش، رابط ما بشود، زنجاني نامي که پيشکارش بود رابط با ساواک بود. ... شريعتمداري هميشه به من مي‌گفت:«جلوي اين خميني چي‌ها را بگيريد.» بعد هم ليست اسامي خميني چي‌ها يعني طرفداران خميني را عباسي مي‌آورد به ما مي‌داد که اينها کي هستند که براي خميني دارند در شهرستان ها کا ر مي‌کنند.» سند سوم :چنان‌که ديديم، از سخن ثابتي بر مي‌آيد که اين لو دادن انقلابيون به ساواک عملي مستمر بوده. فرح پهلوي هم در خاطراتش که چند سال قبل از اين در پاريس منتشر شد به يکي از همين ليست‌ها اشاره کرده و نوشته است: «آيت‌الله شريعتمداري در نگراني‌هاي همسرم شريک بود. او تعصب خميني را نمي‌پذيرفت و پيام‌هايي براي پادشاه مي‌فرستاد و با ذکر نام روحانيون افراطي تقاضاي دستگيري‌شان را مي‌کرد. او معتقد بود که تظاهرات با ساکت کردن اين افراد به پايان خواهد رسيد. من اين فهرست را ديده بودم». ر.ک: (کهن ديارا، خاطرات فرح ديبا، انتشارات فرزاد (پاريس)، چاپ اول، 2004 ميلادي، صفحات 269 و 270) جمع بندي: 1- با توجه به اينکه اولاً ناقلين خاطره در سال‌هاي مختلف به نقل «لو دادن ليست انقلابيون توسط آيت‌الله شريعتمداري» پرداخته‌اند، ثانياً ناقلين از زمره مخالفان وي نبوده‌اند بلکه او را «شخصيتي وارسته» و يا «شريک نگراني‌هاي همسر خود» توصيف مي‌کند، ظن به رخ دادن اين عمل تقويت مي‌شود. ٢‌- اين سوال بسيار جدي است و جاي تحقيق دارد که چند نفر به واسطه لو دادن اسم‌شان توسط آيت‌الله شريعتمداري دستگير شده زير سخت ترين شکنجه‌ها قرار گرفته‌اند و يا حتي شهيد شده‌اند و اين گناه بزرگ بر عهده‌ي کيست؟ ٣‌- حال با توجه به اين، رفتار آيت‌الله شريعتمداري که با پيروزي انقلاب و کشف اسناد ساواک براي سران جمهوري اسلامي محرز شده باز مشاهده مي‌شود که امام خميني تا مدت‌ها همه را از تعرض به ايشان واداشته‌اند. [ اين مطلب سند لازم ندارد، عدم وقوع تعرض دليل بر مدعا است]