نماد آخرین خبر

سرمقاله کیهان: «استراگیجی اسرائیل»

منبع
بروزرسانی
سرمقاله کیهان: «استراگیجی اسرائیل»
«استراگيجي اسرائيل» عنوان يادداشت روز روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که در آن مي‌خوانيد: اسرائيل باز هم غافلگير شده است، اما نه از جانب جنبش حزب الله و جبهه لبنان. اين بار نوبت جنبش حماس در نوار غزه است تا به تلافي تعدي ارتش رژيم صهيونيستي، زمامداران تل آويو را دچار شوک کند. پس از اصابت موشک‌هاي فجر - با برد 80 کيلومتر- به تل آويو، نوبت مقر پارلمان رژيم صهيونيستي (کنست) در بيت المقدس شد تا هدف موشک‌هاي حرکت مقاومت اسلامي فلسطين قرار گيرد. اين اتفاقات که به معناي پايان مصونيت رژيم اسرائيل با وجود سپر موشکي گنبد آهنين است، نشان مي‌دهد صهيونيست‌ها 4 سال پس از جنگ 22روزه غزه همچنان دچار ترس رو به تصاعد و فقدان استراتژي و رهبري سياسي با کفايت هستند. رژيم صهيونيستي چرا وارد درگيري نظامي اخير با غزه شد و نتايج اين رويداد چه خواهد بود؟ 1- زماني نه چندان دور ارتش اسرائيل از عهده ارتش چند کشور عربي برمي آمد اما دقيقا از هنگامي که بيداري اسلامي در منطقه جايگزين ناسيوناليسم شد و مقاومت اسلامي جاي تسليم طلبي و مذاکره از سر ضعف را گرفت، ورق برگشت. آريل شارون رئيس حزب ليکود وقتي در سال 2001 به نخست وزيري رسيد، مدعايش اين بود که کار فلسطيني‌ها را 100 روزه تمام مي‌کند. او به قصاب اردوگاه‌هاي صبرا و شتيلا معروف بود و در همان ماجرا 3500 فلسطيني را قتل عام کرده بود. صهيونيست‌ها به شارون لقب بولدوزر داده بودند. اما جنايتکاري با اين مختصات مجبور شد در تابستان 2005 دستور تخليه يکجانبه و عقب نشيني از غزه را صادر کند. اين اتفاق شکستي بزرگ به شمار مي‌رفت. به همين دليل شارون مجبور شد در يک سخنراني تلويزيوني بگويد «عقب نشيني از نوار غزه اقدامي دردناک اما اجتناب ناپذير براي ماست که براي تامين آينده اسرائيل صورت گرفت. ما نمي‌توانيم براي هميشه غزه را نگاه داريم. آنجا بيش از يک ميليون فلسطيني زندگي مي‌کنند». شوک اين عقب نشيني کمتر از عقب نشيني از جنوب لبنان نبود. غزه باريکه‌اي به طول 40 و عرض 6 تا 12کيلومتر است که سالها از طرف اسرائيل و مصر (رژيم مبارک) در محاصره بوده است. شوک دوم، 3 سال بعد رخ داد يعني آن هنگام که صهيونيست‌ها با برآورد سراسر اشتباه، به غزه هجوم بردند. 18ماه قبل از حمله، محاصره غزه حتي در حد ارسال غذا و دارو کامل شده بود. سلاح که جاي خود را داشت. اما تا آخرين روز جنگ 22روزه، نه تنها ارتش اسرائيل نتوانست وارد خاک غزه شود بلکه هدف حداقلي توقف شليک کاتيوشاهاي مقاومت اسلامي فلسطين نيز برآورده نشد. 4 سال بعد از جنگ 2008، وضعيت موازنه قوا براي اسرائيل بهتر نشده که به مراتب بدتر شده است. از يک سو رژيم حسني مبارک به عنوان پشتوانه و پشتگرمي مهم اشتغالگران قدس فرو پاشيده و از طرف ديگر جريان مقاومت اسلامي در مرزهاي شمالي و جنوبي فلسطين قدرتمندتر شده است. اکنون منابع صهيونيستي مي‌گويند تعداد موشک‌هاي حزب الله از 10 هزار فروند به 60 تا 70 هزار فروند رسيده و برد آنها افزايش يافته است. همين منابع درباره توان موشکي حماس نيز مي‌گويند مقاومت اسلامي فلسطين اکنون داراي حدود 12هزار فروند موشک موثر مي‌باشد که يکي از آنها موشک‌هاي فجر است. حماس با اين موشک‌ها توانسته مراکز استراتژيک تل آويو، صحراي نقب (نزديکي ديمونا) و بيت المقدس را در تيررس خود درآورد. حماس در همين دو روز گذشته با اسقاط 2 هواپيماي شناسايي و جنگي دشمن و حمله به تل آويو و نيز کنست در بيت المقدس، چشمه‌هايي از توسعه قدرت خود را به رخ کشيد. تل آويو از 21سال پيش در معرض حمله موشکي قرار نگرفته بود و حالا حماس به تدريج بعضي برگ‌هاي برنده را رو مي‌کند تا ثابت شود قدرت اطلاعاتي اسرائيل به موازات تحليل قدرت نظامي اين رژيم رو به ضعف نهاده است. 2- با اين اوصاف و به رغم زيان‌هاي استراتژيک که اسرائيل با آن مواجه خواهد شد، مي‌توان گفت اقدام سران تل آويو رفتاري از سر گيجي و ترس و اضطرار و استيصال بوده است. آنها به روال دو جنگ 2006 و 2008 و به شهادت گزارش کميته تحقيق وينوگراد، فاقد رهبري سياسي داراي کفايت و توانمند در زمينه تدبير براي خروج آبرومندانه از جنگ‌هاي اين چنيني هستند. رژيم صهيونيستي به ويژه در چند سال اخير بحران چند لايه‌اي را در حوزه‌هاي اقتصادي، سياست داخلي، سياست خارجي و امنيت منطقه‌اي سپري مي‌کند. در حالي که بيداري اسلامي در اطراف مرزهاي فلسطين اشغالي در جريان است و مقامات رژيم صهيونيستي از زلزله 9ريشتري سخن مي‌گويند، بحران در راس حاکميت منجر به انحلال پارلمان و اعلام برگزاري انتخابات زودرس شده است. همزمان آشوب‌هاي اقتصادي- اجتماعي بي سابقه‌اي که هراز چندگاه در خيابان‌هاي تل آويو و برخي شهرهاي ديگر پديدار مي‌شود، عرصه را براي رژيم فاقد هويت و انسجام ملي تنگ تر مي‌کند. خيلي از کشورهاي دنيا دستخوش آشوب و بحران هستند اما فقط در رژيم اسرائيل بود که 12نفر درخيابان‌ها خودسوزي کردند. در بيرون از مرزهاي جعلي، رژيم آمريکا پشتوانه محکم اشغالگري بوده اما حالا 16نهاد اطلاعاتي گزارش مبسوط و محرمانه‌اي را تهيه مي‌کنند که گزاره‌هاي کليدي آن اين عبارات است: «اسرائيل بزرگترين خطر براي منافع ملي آمريکاست. روابط واشنگتن با 57 کشور اسلامي به خطر افتاده است. آمريکا با تحولات فعلي بايد براي خاورميانه بدون اسرائيل آماده شود». براي رژيم بي ريشه‌اي که با حمايت‌هاي ويژه سياسي و اقتصادي آمريکا سر مي‌کند، اين قبيل اتفاقات به هم تنيده، حکم مرگ را دارد. در چنين اوضاع بغرنجي، پهپاد تجسسي حزب الله براي چندمين بار وارد آسمان فلسطين اشغالي و منطقه استراتژيک نقب مي‌شود و به حباب «سپر موشکي گنبد آهنين» تلنگر مي‌زند. بلافاصله آشوب رسانه‌اي در تل آويو برپا مي‌شود مبني بر اينکه اگر نوبت بعدي تل آويو را بزنند، تعجب نخواهيم کرد. سرافکندگي در برابر ايران پس از يکي دو سال تهديد و پرزور يافتن سنبه ايران، موضوع ديگري خارج از حوصله اين نوشتار است. در چنين شرايطي، راه‌انداختن يک درگيري کوچک در غزه و ايجاد آرايش جنگي، اگر هيچ خاصيتي نداشته باشد که ندارد شايد لااقل بتواند شهروندان نيم بند صهيونيست را مرعوب و منسجم کند يا چنان ترس را بر آنان مستولي سازد که موقتا دنبال اعتصاب و اعتراض و اغتشاش خياباني نباشند. نتانياهو نيز شايد بدين ترتيب بتواند نمدي از اين کلاه براي خود در انتخابات ژانويه بدوزد. 3-حمله به غزه براي کتمان انواع بحران‌هاي لاعلاج اسرائيل، نقض غرض است. استيصال و ناتواني در اين جنگ در هر دو احتمال- طولاني شدن يا توقف زودهنگام جنگ- لطمه بزرگي به قدرت رو به افول اسرائيل خواهد بود. ترساندن اتباع خود به قصد برقراري ثبات و امنيت در حاکميت، با اصابت موشک‌هاي جديد حماس وسعت غيرقابل کنترل پيدا مي‌کند و اين يعني اينکه مهاجران به خطا در اين سرزمين اشغالي اقامت گزيده‌اند. از ديگر سو خبط اخير نتانياهو- باراک، شکاف موجود ميان جهان اسلام و آمريکا را تشديد خواهد کرد همچنان که به عنوان يک رويداد راهبردي ديگر، باعث در اولويت قرار گرفتن مسئله فلسطين و تهديد اسرائيل نزد ملت‌هاي منطقه به جاي پروژه‌هاي جعلي نظير سوريه خواهد شد. بعد از موج 2 سال پيش بيداري اسلامي و انقلاب ملت ها، مثلث «آمريکايي- عبري- عربي» کوشيدند ضمن بحران سازي در سوريه و ايجاد انفعال در ميان دولت‌هاي جديد منطقه، بهار عربي مدعايي را مصادره به مطلوب کنند و موجي از فشار را عليه جبهه مقاومت به واسطه نقش آفريني ترکيه اخواني و قطر و عربستان سازمان دهند. ادعا اين بود که الگو را نبايد از ايران شيعه بلکه ترکيه يا مصر سني اخواني اخذ کرد. البته همان زمان هم سوال بود که آمريکاي طرفدار جنگ‌هاي صليبي و ترکيه مدعي دموکراسي شبه سکولار چگونه مي‌توانند با رژيم‌هاي مرتجع و خودکامه قطر و سعودي (وهابي مسلک) و يا تروريست‌هاي تندرو القاعده متحد شوند؟! در عين حال به اعتبار حوادث متعدد، مسئله فلسطين در حال کمرنگ شدن بود. خراسان «هرچه مي‌توانيد بتازيد اما خدايي هم هست» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است که در آن مي‌خوانيد: بتازيد، هرچه مي‌توانيد و تا هر کجا که مي‌خواهيد و مي‌توانيد بتازيد، هرچه مي‌توانيد کيسه مردم را خصوصاً اقشار کم درآمد و کمتر برخوردار را خالي کنيد و حتي کوچک ترين فرصت را براي ترک تازي «اسب مراد» خود در اين عرصه از دست ندهيد! عمر اين فرصت کوتاه است تازه اگر اين فرصت عمري کوتاه نداشته باشد اما دير يا زود از دست مي‌رود! حالا که به دلايل گوناگون قيمت قريب به اتفاق کالاها و خدمات از حالت گراني سال شمار، ماه شمار و حتي هفته‌اي درآمده و روزانه شده و گاه ساعت مي‌زند چرا نبايد از اين «فرصت طلايي» استفاده کنيد؟! شايد چنين فرصتي ديگر تکرار نشود يا کمتر گيرتان بيايد، پس تا مي‌توانيد بر گرده مردم فشار بياوريد و چنگال حرص و آز و طمع و مال اندوزي و بي انصافي خود را بر حلقوم مردم بفشاريد. اگر الان احتکار نکنيد شايد ديگر کمتر فرصت احتکار ارزاق و مايحتاج عمومي و کالاهاي ضروري و غيرضروري را پيدا کنيد! حالا که دشمنان ملت هرچه توانسته‌اند حلقه تحريم و محاصره اقتصادي را تنگ کرده‌اند و از تحميل هيچ فشار سياسي، اقتصادي و هجمه سنگين و همه جانبه تبليغي و جنگ رواني مضايقه نمي‌کنند حالا که سران رژيم غاصب صهيونيستي و بر سرير قدرت نشستگان ننگين ترين تروريسم دولتي هرازگاهي چنگ و دندان نشان مي‌دهند و عليه منافع و حقوق ملت بزرگ ايران خط و نشان مي‌کشند و حالا که دشمنان نه تنها هر کاري که از دستشان بر مي‌آيد براي جلوگيري از فروش نفت کشورمان انجام مي‌دهند و به هر طريقي درصدد کاهش درآمدهاي ملي کشورمان هستند، بلکه واردات مواد اوليه مورد نياز کارخانه‌هاي توليدي را هرچه توانسته‌اند محدود کرده‌اند و حالا که نه تنها از فروش هواپيماهاي مسافربري که با جان انسان‌ها ارتباط دارد، بلکه حتي بر سر واردات دارو که ضرورتي حياتي براي نجات جان بيماران است مانع تراشي مي‌کنند و بعد در اقداماتي تبليغاتي با ژست انسان دوستانه درباره اجازه ورود دارو به کشورمان جلوي دوربين‌ها لاف مي‌زنند و حالا که... و حالا که شتاب و سرعت نابه جا در اجراي هدفمندي يارانه‌ها و همچنين پرداخت نکردن سهم کارخانه‌ها و واحدهاي توليدي از محل درآمد هدفمندي يارانه‌ها يا اجرايي نشده يا بسيار ضعيف عملياتي شده و در نتيجه به بخش‌هاي قابل توجهي از صنايع و توليدات خدشه‌هاي جدي وارد شده است و حالا که به خاطر مشکلات فراوان، افق چندان روشني براي ورود سرمايه گذاران به عرصه توليد وجود ندارد و در کنار اين‌ها به خاطر برخي بي تدبيري‌ها و سوءمديريت‌ها و ناتواني‌ها قيمت ارز نيز در کمتر از يک سال بعد از آن سير صعودي و جهش‌ها تازه به حداقل دو برابر افزايش پيدا کرده است و در شرايطي که سرمايه‌هاي سرگردان و نقدينگي در کشور از 92هزار ميلياردتومان در پايان سال 84 به ۴۰۰هزار ميلياردتومان در نيمه سال ۹1 رسيده و رشد بي رويه بيش از ۴برابري داشته است حالا که برخي به جاي پرداختن به مطالبات به حق اقتصادي و معيشتي و فرهنگي مردم از خيلي قبل همچنان خود را درگير مسائل و حاشيه‌ها و چالش‌هاي انتخابات رياست جمهوري آينده کرده‌اند و برخي نيز حتي پس از تاکيد صريح رهبري هنوز از دعوا و بگومگوهاي سياسي و فرافکني و اختلاف دست بر نمي‌دارند و در شرايطي که بازار نظارت و کنترل نيز اساساً رونق چنداني نداشته و ندارد و در بسياري موارد بعضي‌ها هر کاري که مي‌خواهند مي‌کنند! پس چرا از اين بستر و فرصت طلايي نبايد استفاده کرد؟! و به احتکار کم و زياد همين کالاهاي موجود نپرداخت؟! و چرا نبايد بي دليل و با دليل هر چه مي‌توانند قيمت‌ها را در نهايت بي انصافي بالا نکشند حتي قيمت اجناس و کالاهايي که کمترين يا اصلاً ارتباطي به فضاي تحريم و ارز و دلار و واردات ندارد؟! چه فرصتي مناسب تر از اين موقعيت براي سوءاستفاده محتکران و مکندگان خون مردم که با دشمنان و بدخواهان اين ملت خواسته يا ناخواسته همراهي کنند؟! و اسف بارتر اين که در چنين فضايي حتي برخي صنايع و کارخانه‌هايي که از بيت المال و بودجه ها، تسهيلات و حمايت‌هاي مستقيم و غيرمستقيم مالي و دولتي بهره‌ها مي‌برند ساز گران کردن قيمت هايشان کوک تر از هميشه شده است، نمونه روشن آن برخي از خودروسازها! پس هان اي کساني که گويي نه تنها روز «حساب و جزا» را يا به حساب نمي‌آوريد و يا خيلي دور مي‌پنداريد بلکه حتي بر فطرت و وجدان انساني و انصاف و آدميت پا گذاشته ايد همچنان بتازيد و چپاول کنيد و بر گرده مردم فشار بياوريد اما بدانيد هنوز براي روي آوردن به معادباوري و رعايت وجدان و انصاف شايد فرصت باقي باشد! در اين ميان نقش مهم تک تک خانواده‌ها و آحاد مردم براي مهار رشد سرسام آور قيمت‌ها را نمي‌توان و نبايد ناديده گرفت چرا که اصلاح «الگوي مصرف» ازيک سو و ايجاد اعتدال در خريد و تنها به‌اندازه نياز خريد کردن و مصرف درست و بهينه، از سوي ديگر کمک بسيار موثري حداقل در مهار و کنترل مصرف و به تبع آن گران شدن قيمت‌ها دارد. نمونه‌هاي فراواني از همراهي مردم در کشورهاي ديگر حتي در شرايط نه چندان غيرعادي وجود دارد؛ مثلاً در کشور ۲۴۰ميليون نفري اندونزي که پرجمعيت ترين کشور مسلمان جهان است و قوت غالب اکثر قريب به اتفاق مردم برنج است، آن هم در سه وعده صبحانه، ناهار و شام و علي رغم رسيدن به خودکفايي توليد برنج و برداشت ساليانه ۴۰ ميليون تن برنج از شاليزارهاي اين کشور و با وجود مصرف ۳۳ميليون تني، مردم براي کمک به اقتصاد کشورشان و کاهش نيافتن ارزاق عمومي و به خاطر ايجاد زمينه براي حتي صادرات برنج مدتي است که در اين کشور، قاعده «يک روز بدون برنج» را پذيرفته‌اند و به آن عمل مي‌کنند. جريان آن صاحبخانه آلماني که به يکي از ايرانيان مقيم خارج آپارتماني اجاره داده بود نيز تقريباً معروف شده است، قصه از اين قرار است که چندي پيش کالايي در آن کشور گران و تقريباً زمينه آن در بازار کمتر شد، اين هم وطن همان روز به يکي از سوپرمارکت‌هاي بزرگ مراجعه کرده بود و چون اين خبر را شنيده بود مقدار فراواني از آن کالا خريداري کرده بود، از قضا صاحبخانه آلماني، مستاجر خود را در آسانسور يا هنگام ورود به منزل مي‌بيند و مستاجر ايراني به صاحبخانه آلماني توصيه مي‌کند که تا گران تر و کمياب نشده است شما هم برويد و اين کالا را تهيه کنيد، بعد از اين جريان بلافاصله روز بعد صاحبخانه آلماني از مستاجرش تقاضا مي‌کند که آپارتمان او را تخليه کند، وقتي مستاجر دليل را جويا مي‌شود، صاحبخانه بي درنگ مي‌گويد شما با اين کار به مردم و کشور آلمان جفا بلکه خيانت کرده ايد، پس بايد خانه من را خالي کنيد. در کشور ژاپن نيز مثال‌هاي فراواني از اين گونه اقدامات مردمي وجود دارد. از اين‌ها که بگذريم، کنار گوش خودمان همين مردم عربستان، چند هفته پيش که قيمت مرغ مقداري گران شده بود، گفتند مرغ نمي‌خوريم تا بگندد و ارزان شود، ولي متاسفانه برخي از ما مردم تا صداي کمبود کالايي در شهر و ديارمان مي‌پيچد در اولين فرصت اقدام به خريد حتي براي چند ماه آينده مي‌کنيم که اين خود نيز بدون شک کار درستي نيست و عاملي براي داغ تر شدن بازار افزايش قيمت‌ها و گراني مي‌شود. /تابناک