جعفر شجونی: با احمدینژاد نمیخواهیم دعوا کنیم تا این مدتی که از ریاستش مانده تمام شود/ باید او را تعمیر و نگهداری کرد
بروزرسانی
در بخشي از مصاحبه اعتماد با حجت الاسلام جعفر شجوني آمده است:
* اگر نمايندهها حق سوال دارن بدون سر و صدا اين کار رو بکنن اگر حق سوال نيست... حالا يا سوال جنجاليه، سوال زير سوال بردن، اختلاف سازه و نبايد اين کار رو بکنن.
*حرف من اينه که اگه سوال حق نمايندگان است مثل بچه آدم سوالشون رو بپرسن.
*ما الان با احمدينژاد نميخواهيم دعوا کنيم تا اين مدتي که از رياستش مانده تمام شود.
*قبل از اينکه امام بره جماران به ليبي و مصر رفتم و براي امام پيام آوردم. امام چند سال جماران بود؟ والله قبل از اينکه امام بره جماران من برايش پيام آوردم که جوانها ميگن رهبر ما امام است. آن وقت انورسادات همهکاره بود. چهار بار هم ليبي رفتم. جوونهاي اونا ميگفتند که پيشوا و رهبر ما امام است، منتها يه مشت آدم نفهم تو ايران ميگن که نه آقا اين بيداري انساني و يکي ميگه بيداري پوله. همينطوري حرف مفت ميزنن. بنده رفتم تو نماز جمعه مصر. خدا ميداند مردم ريختن سر و کله منو ميبوسيدن و ميگفتن سلام ما رو به امام برسان. من وقتي آمدم ايران، امام از بيمارستان قلب آمده بود خيابان دربند طبقه دوم يک ساختمان. به امام گفتم که امام نهضت تو به همه کشورهاي اسلامي رفته. مردم مصر و ليبي خوشحالند که شاه را بيرون کرديد. من گفتم که اينها آتش زير خاکسترن و بالاخره قيام ميکنن که امام گفت انشاءالله و دعا کن. اين مال زماني است که امام جماران هم نرفته بود. که يه هفته بعد اون دو تا اتاق توي جماران را من براي امام پيدا کردم. همين الان عکس امام و رهبري رو شما توي بحرين ميبينيد. حالا شما هي بگيد که نه، ايران رهبر نيست و ايران پيشوا نيست.
*الان هم ميگم که احمدينژاد به آرمانهاي امام خيانت نکرده.
*همين آقاي احمدينژاد به خاطر مشايي و رحيمي، کي و کي پوئنهاي منفي در کارنامه دارد. الان سياست چيه. اين را هم بايد مثل بنيصدر ردش کرد رفت يا تعمير و نگهدارياش کرد؟ به نظر من بايد احمدينژاد را تعمير و نگهداري کرد.
*من جوان بودم که با هاشمي همدوره و همدرس بودم. خاطراتش را بخوانيد 46 جا نقل من رو کرده. بعد هم گفته که ما با آقاي شجوني همدرس بوديم اما ايشان در مسائل سياسي رفت جلو با نوابصفوي و فلان ولي آقاي بروجردي گفت که نبايد در مسائل سياسي وارد شويد. هاشمي منش خودبزرگبيني و خودفهمي داره.
*هاشمي عشق داشت به پول. من اينقدر بدم آمد که آقاي توليت 300 قطعه زمين به من پيشنهاد کرد. اون هم گفت قسطهايش را هم ميدانم ميدهي به من. من اينقدر از اين حرف آقاي توليت ناراحت شدم که گويا يک سماور آب جوش روي سرم ريختن. ناراحت شدم از اين حرف. گفتم ما زير بار شاه و غير شاه نرفتيم و من زمين نميخواهم. تا من گفتم نميخواهم هاشمي گفت من زمينها رو برميدارم. من از اين «من ميخواهم» تند هاشمي بدم آمد. يه تعارف هم نزد. به خدا اگر فائزه دختر من بودها تو با من همين مصاحبه را نميکردي. شما چهرهزده شدهايد. فکر ميکني هاشمي مهمه. هاشمي به انقلاب خيانت