برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

فلاحت پیشه: هدف "بند 12" قطعنامه مهار توسعه و عمق استراتژیک ایران است

منبع
نسيم
بروزرسانی
فلاحت پیشه: هدف "بند 12" قطعنامه مهار توسعه و عمق استراتژیک ایران است
نسيم/ کارشناس مسائل سياسي گفت: ماده 12 برجام همواره يک دروازه ي بازي است که امکان بازگشت فصل هفتم منشور ملل متحد و ماده 41 فصل هفتم را حفظ کرده يعني امکان بازگشت را در ماده 42 ديده است. "برجام" يا همان "برنامه جامع اقدام مشترک" تخفيف اصطلاحي است که اولين بار از سوي وزير خارجه کشورمان در کسوت ديپلمات ارشد ايران در مذاکرات ما با 1+5 در بيانيه مشترک توافق لوزان سوييس مورخ ۱۳ فروردين۱۳۹۴ به کار برده شد. در حال حاضر "برجام" مذاکرات پس از تصويب در شوراي امنيت سازمان ملل از يک سو در کنگره آمريکا در حال بررسي است و از سوي ديگر طبق مصوبه مجلس ايران شوراي امنيت کشورمان مامور بررسي جوانب، دغدغه ها و حفظ خطوط قرمز است تا آرام آرام پيش به سوي اجرائي شدن سوق داده شود. حشمت‎الله فلاحت پيشه کارشناس مسائل بين‎الملل در گفتگويي تفصيلي به بررسي بخشي از ابعاد برنامه جامعه اقدام مشترک"برجام" و ماهيت حقوقي قطعنامه شوراي امنيت پرداخته است که مشروح اين گفتگو در ادامه آمده است. ديدگاه شما نسبت به تفاوت ماهيت حقوقي قطعنامه شوراي امنيت و برجام و بيانيه پيوست آن چيست؟ ‎فلاحت پيشه: برجام يک جمع‌بندي است، يعني اولين مرحله به اصطلاح توافق بين ايران با 1+5 و اتحاديه اروپايي است به گونه‎اي که هشت عضو، جمع‌بندي نقشه راه آينده را مشخص مي‌کنند تا طبق اين نقشه راه ترسيم شده حرکت شود منتهي فرقي که اين جمع‌بندي با توافقنامه "ژنو3" يعني توافقنامه‌اي که در دوم آذر 1392 شکل گرفت دارد اين است که بر سر مفاد و گام‌هاي بعدي که بايد در اين برنامه برداشته شود مذاکره شده و اين مذاکرات به عنوان ضمائم برجام در واقع به تصويب رسيدند. يکي‌ از ضميمه‌ها کميته مشترک است و ضميمه دوم کميته موضوع تحريم است، ضميمه سوم موضوع فناوري هسته‌اي است و ضميمه چهارم موضوع همکاري‌هاي مسالمت‌آميز است که بر سر اين ضمائم و مفاد به توافق رسيده‎اند و از جمله مهمترين متني که بر سر مفاد آن طرفين به تفاهم رسيدند متن قطعنامه‌اي است که ضمانت بين‌المللي "برجام" به حساب مي‌آيد که اين قطعنامه در نهايت حداکثر يک هفته بعد از برجام تحت عنوان "قطعنامه 2231" تصويب شد؛ در واقع اين قطعنامه فرقش با برجام اين است که يکي از مراحل برجام و در عين حال مهمترين مرحله برجام است بدين معنا که تضمين بين‌المللي براي جمع‌بندي برجام به حساب مي‌آيد که با پيشنهاد ايران نيز مطرح شد. به اين دليل که جمهوري اسلامي ايران در طول ايام بي‌اعتمادي روزافزوني نسبت به آمريکا و طرف‌هاي غربي داشته لذا سعي کرده که يک قطعنامه شبه‌ضمانت ارائه کند و همين که گام اساسي براي خارج کردن پرونده جمهوري اسلامي ايران از ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد باشد. بعد از اين مراحل ما ديديم که باز هم جمهوري اسلامي ايران بيانيه صادر کرد و طرف‌ آمريکايي نيز به نوعي بيانيه و اظهارنظري مطرح کرد که اين بيانيه‌ها مشخصا نوع برداشتي است که طرفين از اين روند دارند؛ مشخصا نتيجه بيانيه‌اي که جمهوري اسلامي ايران صادر کرد اين است که از ابتدا ريشه ارجاع و حفظ پرونده ايران در شوراي امنيت را ناعادلانه مي‌داند و به همين دليل بيانيه صادر مي‌کند و هدف از صدور اين بيانيه تعديل بند 12 قطعنامه جديد که نوعي مکانيسم چند مرحله‌اي است، بوده ولي در عين حال مي‌شود گفت به عبارتي اين مکانيسم خودکار است منتهي نه آن مکانيسم خودکاري که دلخواه آمريکايي‌ها است و براي بازگشت تحريم‌ها شکل داده شده است. نقض يا عدم نقض اين موارد چه فرقي براي ما خواهد داشت؟ فلاحت پيشه: عملا بندهاي 11 و12 قطعنامه شوراي امنيت در مورد نقض موارد مربوطه است که البته ادامه پيدا مي‌کند تا بند 14. بر همين مبنا اگر طرفين مورد نقضي را مشاهده کنند مي‌توانند سازوکاري را مطرح کنند يا سازوکاري را شروع کنند که نتيجه‌اش مي‌تواند به برهم‌زدن بخش عمده گام‌هاي برجام و به ويژه برداشتن تحريم‌ها منتهي شود که متأسفانه اين امکان در قطعنامه فراهم شده و يکي از موارد ضعف قطعنامه هم همين است که يکي از اين طرف‌ها ( گروه 1+5 ) اگر به اين عقيده برسد که به عنوان مثال طرف ديگر دارد نقض تعهد مي‌کند مثلاً ايران متهم به نقض تعهد شود يا اينکه روسيه و چين متهم کنند که دارند نقض تعهد مي‌کنند آن موقع مي‌توانند روندي را شروع کنند که اين روند اگر با ايست از طرف شوراي امنيت مواجه نشود منجر به لغو شرايط بعد از برجام مي‌شود.
* مکانيزم دور زدن حق وتوي احتمالي روسيه و چين به نفع ايران در بند 12 قطعنامه شوراي امنيت تعبيه شده موارد تفسيرپذير بسياري در بحث بازگشت تحريم‌ها و ذيل بند 12 قطعنامه شوراي امنيت استخراج مي‌شود بر اين اساس به نظرم تيم مذاکره کننده ايران و تيم دولت بايد مواظب اين مقوله باشد. چرا که به عنوان مثال اين مسئله فقط مربوط به ادعاي تخلف ايران نيست يعني حتي اگر روس‌ها يک زماني سامانه نظامي يا موشکي خود را به ايران تحويل دهند در همان زمان ممکن است يکي از اعضا اين ادعا را مطرح کند چرا که روند به گونه‌اي شکل گرفته که حق وتو باز هم با طرح کننده اين موضوع است. يعني اين موضوع زماني پايان مي‌پذيرد که دوباره شوراي امنيت قطعنامه بدهد که نظر آن عضو را رد کند و حتماً آن عضو چنين قطعنامه‌اي را وتو خواهد کرد. يعني مکانيسمي براي دور زدن حق وتوي احتمالي دو کشور چين و روسيه که پيش‌بيني شده شايد نزديک به ايران عمل کنند شکل گرفته است. بنابراين اين قسمت، بخش خطرناک موضوع است که من هميشه گفتم که اين بهره مالکانه‌اي است که قدرت‌ها براي خود حفظ کرده‌اند؛ يعني قدرت‌هايي که طي اين مدت 12 ساله پاي ميز مذاکره با ايران آمده‌اند سعي کردند تا بهره مالکانه‌اي را براي خودشان حفظ کنند تا در سطح کلان در راستاي سياست مهار ايران به کار گرفته شود. مهار در دو جنبه مورد توجه است؛ يکي مهار ايران در عمق استراتژي خودش در عرصه منطقه‌اي و دوم مهار توسعه اي ايران در عرصه ملي و جلوگيري از اول شدن ايران در منطقه در چشم‌انداز بيست ساله است، اينها مواردي است که بايد نگران آن بود و ديگر اينکه آنها از لحاظ رواني هم سعي کرده‌اند تا خودشان را به عنوان قدرت‌هايي نشان دهند که همواره با يک قدرت منطقه‌اي نوعي بازي سياسي را پيش مي‌برند. • نتيجه اعلام نقض تعهد طرف مقابل از سوي ايران چه خواهد بود؟ فلاحت پيشه: اگر ايران هم شکايت کند نتيجه نهايي آن برگشتن تحريم‌ها و برهم زدن موضوع است، البته اگر شکايت مطرح شود چند مرحله دارد به اين ترتيب که چند بار کميته‌ها تشکيل مي‌شود، کميته کارشناسان و کميته وزراي خارجه و بعد از آن نظريه مشورتي و داوري که در آن ايران و طرف ادعا کننده و يک بي‌طرف حضور دارند و در نهايت شوراي امنيت ورود مي‌کند که از اين روند حتي به عنوان سياست ماشه هم نمي‌توان نام برد چرا که در نهايت اين طور مي‌شود که اگر ايران هم ادعايي را مطرح کند در نهايت موضوع همين برهم خوردن روالي است که به شکست تحريم‌ها منجر مي‌شود. با توجه به توضيحات جنابعالي آيا اين روند دوسويه به ضرر ايران است؟ فلاحت پيشه: مگر در زماني که ايراني‌ها به اين نتيجه برسند که دوباره برنامه هاي هسته‌اي خود را احياء و بازگشت‌پذير کنند. * قطعنامه جديد شوراي امنيت عملا کشورها را دعوت به الزام‎آور دانستن قطعنامه‎هاي صادره خود کرده است قطعنامه جديد شوراي امنيت ذيل کدام منشور سازمان ملل قرار مي‌گيرد؟ فلاحت پيشه: قطعنامه جديد شوراي امنيت ذيل ماده 25 مي‌آيد که اين ماده 25 عملاً کشورها را دعوت به الزام‌آور دانستن قطعنامه‌هاي صادره در شوراي امنيت کرده است به اين معنا که سعي کرده يک توصيه بين‌المللي ارائه بدهد و يک ماده توصيه‌اي است منتهي متن موضوع هنوز متن فصل هفتمي به ويژه در بحث ارجاعات تحريمي است ولي با اين وجود من معتقدم که حتي اين ارجاعات در بحث قطعنامه تحريمي هم زياد مهم نيست ولي همين ماده 25 به رغم اينکه قطعنامه ذيل ماده 25 صادر شده ماده 12 آن همواره يک دروازه ي بازي است که امکان بازگشت فصل هفتم منشور ملل متحد و ماده 41 فصل هفتم را حفظ کرده يعني امکان بازگشت را در ماده 42 ديده است. • اين روند چقدر براي ايران الزام‌آور است؟ فلاحت پيشه: ما در عرصه بين المللي دو مقوله داريم يکي مقوله حق و ديگري مقوله قدرت که پرونده ايران جزئي از مقوله حق نيست جزو مقوله قدرت است. بنابراين اگر مقوله حق مهم بود يا عدالتي که بر اساس حق شکل مي‌گيرد در مورد ايران عمل مي شد حقوق ايراني‌ها زودتر از اينها تأمين مي‌شد و با تحريم، حقوق ايراني‌ها تضييع نمي‌شد لذا پرونده ايراني‌ها به صورت ناعادلانه‌اي به عرصه قدرت کشيده شد و در عرصه قدرت ديگر فقط توازن قدرت است که شکل مي‌گيرد لذا من معتقدم مهمترين ضمانتي که در آينده وجود دارد همين توازن قدرت در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و نظامي و غيره است. * نبايد انتظار داشت از محل قطعنامه‎‌هاي شوراي امنيت که حاصل قدرت‎اند حقي رعايت شود ما نبايد انتظار داشته باشيم که از محل قطعنامه هاي شوراي امنيت حقي رعايت شود چرا که اين قطعنامه حاصل قدرت است و با قدرت عمل مي‌شود يعني ايراني‌ها در آينده بايد همواره خودشان را در فضاي جنگ سردي تعديل شده‌تر از قبل از برجام ببينند و سياست‌هاي خودشان را پيش ببرند. به نظر من در ادامه مسير علاوه بر حفظ ابزارهاي قدرت کشور مثل مقاومت و مثل وحدت در داخل و مثل بازگشت‌پذيري برنامه‌هاي هسته‌اي و به ويژه توان تعريف حوزه‌هاي جديد اقتدار از طرف ايران که من معتقدم در حوزه عمق استراتژيک، بازي هاي منطقه‌اي و شاخص‌هاي توسعه‌اي داخلي که شاخصه اقتدار است به همين ميزان ايران بايد شاخص‌هاي اقتدار خود را حفظ کند. در عرصه بين‌الملل آن چيزي که وجود دارد اين است که يک الزام به تعامل به ويژه الزام تعامل با اين هفت عضو ديگر به همراه سازمان ملل و آژانس هسته‌اي يکي از شرايطي است که در قطعنامه شکل گرفته و من اعتقادم بر اين است که حتي اگر در حوزه‌هاي ديگر ايران با يکي از اين قدرت‌هاي ديگر وارد چالش شود حتماً در آينده ما خواهيم ديد که از بند 12 سعي مي‌کنند نوعي تقابل استراتژيک را با ايران دنبال کنند. در بند سوم اجرائيات قطعنامه گفته شده که ايران بايد به درخواست‌هاي آژانس در گزارش‌هاي قبلي عمل کند و يکي از آن موارد بحث بازرسي‌ها است بر اين اساس خود اين امر تا چه حد مي‌تواند خطرناک باشد؟ فلاحت پيشه: در ضمائمي که توضيح دادم يک ضميمه مربوط به بازرسي‌ها و توافقي است که آقاي صالحي با آژانس انرژي هسته‌اي انجام داده و در آنجا دقيق مشخص شده که ايراني‌ها بايد به ابهاماتي که آژانس مطرح کرده پايان دهند يعني دقيقاً شبيه گامي که حدود 6 يا 7 سال پيش در مداليتي، ايران برداشته بود. آژانس در آنجا حدود 6 مورد اصلي را مطرح کرد و ايران در زمان البرادعي آن 6 ابهام را برطرف کرد و قرار شد پرونده بسته شود که دوباره يک سري ادعاها توسط آمريکا و فرانسه مطرح شد و اين کار الآن در قالب ضميمه قوي‌تري در نقشه راه آژانس شکل گرفته که حتي پرداختن به آن ابهامات و ادعاها و گزارش‌هاي قبلي آژانس در اين توافق ضميمه بازرسي‌ها که ضميمه بين ايران و آژانس است آنجا ديده شده؛ حتي مسائلي مثل“PMD” وغيره اينها مواردي است که طبق برجام بايد تا پايان سال جاري ميلادي تبديل به يک گزارش نهايي شده و بسته شود، يعني به عبارتي ما همواره شاهد نباشيم در طول 10 سال حضور پرونده ايران ذيل فصل 7 همواره يک موضوع نظامي مطرح شود لذا اينها مواردي است که بايد تا پايان سال تمام شود، معتقدم همه اين موارد مرجوعي يعني بازگشت به گذشته مواردي است که در قبال تفاهم ايران و آژانس براي رفع آنها برنامه‌ريزي شده است. *هدف بند 12 قطعنامه مهار توسعه و عمق استراتژيک ايران است • تبعات مکانيزم بازگشت پذيري خودکار براي ايران چيست؟ فلاحت پيشه: يک مقدار اعتقاد من به اين است که اين اتفاقي نيست چون ما در افق 1404 هجري يعني در پايان چشم انداز دقيقاً 10 سال ديگر بايد قدرت اول در ميان 26 کشور منطقه باشيم؛ که رقبايي که ما در اين حوزه داريم عمدتاً متحدين آمريکا و غرب هستند و من فکر مي‌کنم که يکي از شرايطي که بايد به آن توجه کنيم اين است که اين 10 سال معادل است با 10 سال عملکرد همين "مکانيزم ماشه" يا بند 12 قطعنامه 2231 که عملاً هدفش مهار ايران است که در دو حوزه يکي عمق استراتژيک است که ايراني‌ها در حوزه بين المللي توانسته‌اند براي خودشان نفوذ و اقتدار معرفي کنند و يکي هم در حوزه توسعه‌اي است يعني اينکه مهار ايران را از لحاظ توسعه‌اي داشته باشندکه ايراني ها به اهداف چشم انداز يعني اول شدن در حوزه‌هاي اقتصادي، دفاعي وغيره نرسند و اين واقعيتي است که وجود دارد و من معتقدم که اين مهمترين حوزه چالش در آينده بين ايران و 5+1 کنوني و يا به عبارتي قدرت‌هاي روز دنيا است، بنابراين حتماً ايران بايد استراتژي لازم را داشته باشد تا اين موضوع منجر به تضعيف اقتدار و رقابت ايران در حوزه توسعه‌اي و عمق استراتژيک نشود لذا بايد يک مقدار راهبردي‌تر و کلي‌تر اين موضوع را در نظر گرفت منتهي اينکه ما فکر کنيم که اين به معناي بي‌کفايت بودن چنين برجام و چنين توافقي است اين اعتقاد را ندارم چون معتقدم همان دلايلي که قدرت‌هاي روز دنيا را پاي ميز مذاکره کشاند روز به روز در حال تقويت هستند و همان دلايلي که ايران را پاي ميز مذاکره کشاند و به عبارتي منجر به تضعيف آن چيزي بود که تحت عنوان تضعيف ايران در عرصه بين الملل و فشار تحريم و از اين نوع دلايل روز به روز در حال تضعيف هستند يعني به عبارتي وزنه اين توازن دارد به سود ايران شکل مي‌گيرد و قدرت هاي روز دنيا با چالش‌هاي نويني مثل موضوع تروريسم، مشکلات و بحران‌هاي اقتصادي درون خود و ... مواجه مي‌شوند. از سوي ديگر قدرت‌هاي روز دنيا با چالش‌هاي ديگري همچون تهديد هژموني غرب و آمريکا در دنياي امروز توسط شرقي هايي مثل چين و تهديد از طرف گروه بريسک و... مواجه مي‌شوند که درواقع اينها مواردي است که روز به روز حوزه قدرت و اقتدار کشورهاي غربي يا رقباي کنوني ايران را تضعيف مي‌کند و به همان ميزان توان چانه زني جمهوري اسلامي ايران در مقابل اين مسائل افزايش پيدا مي‌کند؛ مثلاً در حوزه‌هاي تروريسم و بيداري اسلامي ايراني‌ها از توان چانه‌زني بالاتري برخوردارند و در مقابل مواردي که باعث کشاندن ايران به کمينگاه تحريم شد اين موارد از جمله تحريم و اجماع بين المللي در حال تضعيف هستند به طوري که همين حالا به رغم اينکه هنوز کنگره آمريکا تصميمي اتخاذ نکرده کشورهاي اروپايي دارند مواضع خود را در قبال ايران تعديل مي‌کنند ، هيأت اروپايي دارند به ايران مي‌آيند و بحث سفر به ايران از حالت اضطرار براي اتباع کشورهاي غربي خارج مي‌شود ، معناي اين موضوع اين است که اين توازن دارد به سود ايران شکل مي‌گيرد لذا آن دلايلي که باعث مذاکره شد توان کشورهاي غربي را براي اجراي بند 12 قطعنامه جديد تضعيف مي‌کند، منتهي عرض کردم که لازمه‌اش اين است که جمهوري اسلامي ايران يک دستور کار جدي براي بلا اثر کردن بند 12 و يا به عبارتي تقويت حوزه‌هاي فرصت برجام نسبت به حوزه‌هاي تهديد داشته باشد.  در خصوص کميسيون مشترکي که مطرح شده با توجه به اينکه عنوان شده هر وسيله مورد استفاده دو گانه بايد در اين کميسيون مشخص شود که استفاده نهايي‌اش چيست، اين امر چه تبعاتي براي ايران به همراه دارد؟ فلاحت پيشه: واقعيتي که وجود دارد اين است که سياست مهار هنوز پشت صحنه برجام است بخشي هم در حوزه اقلامي که استفاده دوگانه دارد مورد توجه قرار مي‌گيرد، بدين گونه که اين قسمت حتماً در آينده منجر به ايجاد تقابل‌هاي کارشناسي بين ايران و 5+1 مي‌شود منتهي واقعيتي که وجود دارد اين است که ما عملاً بسياري از اقلام حتي بعضي از اقلام دارويي، علمي و غيره و فناوري براي ما ممنوعيت داشت که ممنوعيت بخش اول برداشته مي‌شود؛ به هر حال مکانيسمي که چيده شده طبيعتاً باز هم نوعي بهره مالکانه قدرت‌ها است ولي ما معتقديم آن شرايط بهتر از شرايط کنوني است که عملاً همه چيز در قبال ايران غير از کالاهاي مصرفي و کالاهاي لوکس تحريم است.

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر