مشرق/ آيت الله هاشمي رفسنجاني، طي سالهاي گذشته اظهارات زيادي عليه اين فرقه ساختگي انجام داده و آنها را جاسوس ميدانسته است.
اخيراً در رسانهها خبري منتشر شده مبني بر ديدار فائزه هاشمي رفسنجاني با «فريبا کمال آبادي»، عضو ارشد بهاييت ايران که به تازگي بعد از 8 سال زندان به مرخصي آمده است. در بخشي از تصوير منتشر شده از اين ديدار، عکسي بر روي ديوار از (عباس افندي فرزند ارشد بهاءالله) بنيانگذار بهاييت که به نام عبدالبهاء شناخته ميشود و سومين شخصيت محوري بهاييت است، ديده ميشود. پيش از اين فائزه هاشمي در مصاحبهاي با روزنامه فيگارو ضمن بيان خاطرات خود با بهائيان در زندان، آنها را انسانهاي بزرگي دانسته بود.اين نظرات فائزه هاشمي در حالي بيان ميشود که پدر وي، اکبر هاشمي رفسنجاني، طي سالهاي گذشته اظهارات زيادي عليه اين فرقه ساختگي انجام داده است و آنها را جاسوس ميدانسته است. در ادامه برخي از مواضع مهم هاشمي عليه بهاييان را مرور ميکنيم.
هاشمي در سال 66: بهايي را نبايد در جاهاي حساس بگذاريم
هاشمي در سال 66 و در سميناري که در وزارت اطلاعات برگزار شده است، درباره قضيه اقليتها و بخصوص بهايي هاي ميگويد: من بهاييها را هم ميگويم، بههرحال عدهاي بهايي وارد اين کشور شدهاند، اصلاً اينها اگر بيرون باشند آنجا به مصلحت ما نيست که ايراني در خارج وجود داشته باشد و ناراضي باشد و دشمن باشد، گفتم به همان صورت ميتوانند مزاحم باشند، در داخل هم اگر اينها را نگه داريم و هميشه تحت فشار و ناراضي اينها را اينجا نگه داريم، خوب ما که اجازه رفتن به اينها نميدهيم اينها اگر بخواهند بروند خارج نه کسي به اينها تذکر ميدهد به آن صورت و اگر فرار هم بکنند، ميگيريم برشان ميگردانيم در کشور، چه بايد بکنند؟ پس بيرون بودنشان ضرر دارد، داخل بودنشان و ناراضي بودنشان باز هم ضرر دارد، لذا در حد مقدور بايد سعي کنيم که اينها بتوانند اعاشه زندگيشان بکنند.
بله در گذشته مثلاً سياست اين بوده که پستهاي کليدي را چون نظام گذشته به ملت اعتماد نداشته، پستهاي کليدي را به اينها ميداد، اينها را آن جاهاي حساس ما نبايد بگذاريم، نبايد اينها به جاهاي حساس برسند، نبايد بگذاريم مسئوليتهايي که ميتوانند خيانت بکنند دستشان بيافتد.[1]
هاشمي در نماز جمعه سال 64: بهاييت جريان جاسوسي است
هاشمي در نماز جمعه آذر ماه 1364 درباره حقوق بشر آمريکايي و جاسوس بودن بهاييهاي ميگويد: با خشمي که استکبار جهاني از جريانات موجود کشور ما دارد، از جريانات سياسي، نظامي و وحشتي که از تهاجم آينده ما پيدا کرده، هياهوي حقوق بشر راه انداخته اند. چهار تا بهايي را مثلاً ببرند در سازمان ملل، بهايي و منافق و شاه پرست و ملي گرا، مجموعه اينها، اين ترکيب چه ترکيبي است؟ حالا بهايي هم عليه ايران مبارز شد؟! خوب! اين هم يک جريان جاسوسي است، که از پيش شروع کرده اند. از آن وقتي که اين ها به کمک انگلستان و روسيه تزاري آمدند، در کشور يک جريان جاسوسي بود و امروز هم کاري که ما با آنها داريم در حد جاسوسي است، در حد قاچاقچي، و در حد احتکار است. آنهايي که به جرم احتکار و يا جاسوسي و يا جنايت ديگري بازداشت ميشوند، آنجا برايشان مسأله درست ميکند. آقاي ريگان بيايد صحبت بکند و رئيس جمهور کشور دويست و چهل، پنجاه ميليوني آمريکا، ابرقدرت گنده (!) بيايد آنجا بايستد و حرف بزند و از اين تيپ ها دفاع کند!! سند ضدحقوق بشر بودن جمهوري اسلامي، اينها است! [2]
حکومت جمهوري اسلامي با بهاييت مخالفت است
هاشمي در سال 1360 و در مصاحبهاي درباره انجمن حجتيه و بهاييت ميگويد:
سوال - مسأله اي که اين روزها در جذب يا اخراج افراد نظامي و دولتي نقش دارد، وابستگي يا عدم آن به «انجمن حجتيه» است، نظر شما درباره «انجمن حجتيه» چيست؟
جواب - نظر خود را پيشتر هم گفته ام. قبل از پيروزي انقلاب، انجمن حجتيه با مبارزه مخالف بود. ما هم به همين دليل آنها را قبول نداشتيم. برنامه هاي سازنده آنها بسيار محدود بود. به خاطر عدم مبارزه، به وضعيت موجود تن مي دادند. به بچه ها تربيت ديني مي دادند، وليکن حداکثر مبارزه آنها براي احقاق حق مسلمين، مبارزه با بهايي ها بود. اين نحوه مبارزه در آن روزگار، نه ربطي به اصل مبارزه اسلامي داشت و نه به نظر ما صحيح مي آمد. چرا که رژيم شاه بهايي ها را تقويت مي کرد. بعد براي اينکه کسي فکر مبارزه با رژيم را نداشته باشد، براي رد گم کردن، دست انجمن را باز مي گذاشت. اما ببينيد، وقتي که بهايي ها دور و اطراف رژيم هستند، اصل قضيه خدشه دار مي شود. در واقع آدم هايي مثل سپهبدايادي که طبيب مخصوص شاه بود، يا آن طور که شايع بود روحاني، وزير آب و برق، سميعي، وزير جنگ، ثابتي، همه کاره ساواک، بهايي بودند. در اين صورت، معلوم بود که رژيم با بهاييت مخالفتي ندارد.
از طرف ديگر، براي اينکه رژيم نشان بدهد که با بهايي ها مخالف است، به انجمن اجازه فعاليت داده بود. رژيم مي خواست که انجمن به عنوان مخدري باشد که جوانان علاقه مند به اسلام را دور خودش جمع کند. چرا که مي دانست، انجمن با اسم اسلام عمل مي کند، اما با رژيم مخالفت و مبارزه اي نمي کند. ما با اين برخورد منفعلانه مخالف بوديم و اساس کار آنها را قبول نداشتيم. غير از اين، سابقه بد ديگري از انجمن نداريم. حالا که ديگر انقلاب پيروز شده است، حکومت با بهايي ها مخالف است.[3]
تشبيه بني صدر به بهاييان
هاشمي در نماز جمعه 1/8/1360 درباره شباهت بني صدر و بهاييان ميگويد: حالا منتظر باشيد و ببينيد چند روزي هم اينجا و آنجا براي محرم عامل جمع ميکنند. فرض کنيد ده پانزده نفر بيايند جلوي هيأت سينهزني و نارنجکي پرتاب کنند! از همين کارهايي که تا به حال کردهاند. اين، مجموعه اينهاست. خردخرد شدهاند و به کلي اعتبارشان زايل شده است. اصلاً چيز عجيبي است. شايد باور کردنش سخت باشد. من يک بار در اين سخنرانيها گفتم که وضع بنيصدر به خاطر پناه بردن به توالت هواپيما، مثل وضع «ميرزاعلي محمد باب» است که هنگام فرو افتادن از طناب دار در تبريز، به توالت پناه برد. جامعه بهاييان به مجلس شورا نامه نوشتند و اعتراض کردند که چرا ما را تشبيه به بنيصدر کردهايد؟! چون بنيصدر هم از تيپ همين فوق ديوانههاست.[4]
هاشمي: مرکز بهاييها را با مردم خراب کرديم
هاشمي در مصاحبهاي درباره نفوذ بهاييان در دوره شاه ميگويد: آن موقع مسئله بهاييها در ايران مهم بود. آنها به شدّت از طرف دربار حمايت ميشدند. طبيب مخصوص شاه يک فرد بهايي بود. شايعه بود که بعضي از وزراي شاه بهايي هستند. هويدا هم که بعدها آمده بود، ميگفتند بهايي است. آن موقع وضع به گونهاي بود که همه نگران بوديم که آمريکاييها از طريق بهاييها دارند همه جا را ميگيرند. اين مسئله بيش از اينکه ديني و فرهنگي باشد، يک مسئله سياسي بود.
نوق نام جلگهاي است که در آنجا زندگي ميکرديم، اوّل و آخرش حدود 50 کيلومتر است. روستاها در اطراف اين جلگه پراکنده هستند. روستاي ما وسط اين جلگه است. چهار فرسخ بالاتر از روستاي ما، روستايي به نام «اِسمال آباد» است که بهاييها در اين روستا حضيرةالقدس، کتابخانه و قرائت خانه داشتند. من مردم ده خود را جمع کرده و سوار يکي از ماشينهاي قديمي - از وانتها بزرگتر بودند، ولي کاميون نبودند- کرده بودم و رفتيم حضيرةالقدس را خراب کرديم و آثار آن را از بين برديم. اسناد مهمي هم پيدا کرده بوديم. آن موقع منبر ميرفتم که اين کار را کردم.[5]
هاشمي: بهاييت يک دين ساختگي است
هاشمي در مصاحبهاي در سال 79 درباره ساختگي بودن بهاييت ميگويد: تا زماني که آيت الله بروجردي زنده بودند، ما ميخواستيم که وارد شويم، اما ايشان موافق نبودند. دسترسي هم به ايشان چندان زياد نبود و غير ايشان هم کسي نميتوانست حوزه را وارد اين کار کند. اما تفکّر اين کار در ما به طور جدي بود و آمادگي داشتيم. يکي از مسائلي که آن موقع وجود داشت، مسئله بهائيت بود. بهائيت بهعنوان يک دين ساختگي که در خدمت رژيم بود و رژيم تبليغ ميکرد، يکي از مظاهر مبارزه ما با رژيم بود که با بهاييها که تحت حمايت رژيم بودند، مبارزه کنيم.[6]
هاشمي در سخنراني ديگري در سال 63 نيز به تفصيل به اين موضوع پرداخته بوده و اينگونه عليه بهاييت موضع ميگيرد: کفار نمي خواهند بگذارند ما با هم متحد باشيم، تنها به اين اختلاف موجود ما هم اکتفا نمي کنند، غير از اختلافاتي که از قديم بين مسلمانان درست کرده بودند، اخيراً هم آمدند اينها چيزهاي جديدي مثل بهائيت و امثال اينها را در جامعه اسلامي خلق کردند. دين درست مي کنند و بعداً خودشان حمايت مي کنند، حالا؛ مثلاً آمريکا يا انگلستان بيايند از بهائيت حمايت کنند؛ يعني چه؟ اگر آنها از مسيحيت حمايت ميکردند، يک معنايي داشت و ميگفتند دينمان است تا از بهائيتي. بهائيتي که بايد از اينجا عبور کرده باشد؛ يعني، مسلمان هم باشد، شيعه هم باشد؛ چون ميخواهد از امام زمان استفاده کند. بعد از آن بيايد و بگويد امام زمان ظهور کرده، آنها رفتند و از اينها حمايت ميکنند، به عنوان اينکه يک خنجري در قلب مسلمان ها باشد و يک وسيله تفرقه جديد درست کنند و هر چه که بدانند و بشود اختلاف درست کنند، مي کنند، مي بينيد در هندوستان نمي گذارند آشتي بر قرار شود؛ بخاطر اينکه مسلمان زياد است، هندو هم زياد است.[7]
[1]- http://rafsanjani.ir/view.php?id=13558
[2]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=4424
[3]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=54
[4]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=148
[5]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=12764
[6]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=12750
[7]-http://rafsanjani.ir/view.php?id=3817
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد