شرق/ زهرا باکري، خواهر شهيدان مهدي و حميد باکري، از فرماندهان سپاه اروميه که در جنگ شهيد شدند، در ٦٧سالگي بعد از مدتهادستوپنجه نرمکردن با سرطان در اروميه، شهر زادگاهش درگذشت. باکريها خانواده بزرگ و قديمي اروميه هستند. دو نفر از پسران اين خانواده قبل از انقلاب به خاطر فعاليتهاي سياسي خود محکوم به اعدام و حبس ابد شدند و دو پسر ديگر هم زمان جنگ شهيد شدند. زهرا باکري هم مانند برادرانش، زن متفاوت و سرسختي بود. اين سرسختي را حتي در کهنسالي حفظ کرده بود. او حساسيت و تعصب ويژهاي روي برادرانش داشت؛ مثلا وقتي در سايتهاي خبري مطرح شد سريالي درباره زندگي شهيد مهدي باکري، ساخته ميشود، خانواده اين شهيد اعتراض خود را به ساختن چنين سريالي بدون اطلاع آنها اعلام کردند. در بخشي از اين اعتراض که از سوي زهرا باکري خطاب به رئيس وقت صداوسيما نوشته شد، آمده بود: «اينجانب زهرا باکري، خواهر شهيدان علي و مهدي و حميد باکري از طريق رسانههاي مجازي مطلع شدم فيلمي درباره زندگي شهيد مهدي باکري در اروميه در حال تهيه است. ظاهرا مجري اين طرح سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي است. با توجه به گفتوگوي تلفني که بنده با شما در رابطه با نقطهنظر و ديدگاههاي زندگي مادي ايشان داشتم، انتظار ميرفت در نوشتن فيلمنامه با خانواده تماس حاصل شود... آقاي ضرغامي، در عجبم راجع به خانواده ما فيلمي تهيه ميشود که ما از آن بيخبريم. آيا قانونا نميبايست موضوع به اطلاع اعضاي اين خانواده ميرسيد و نظرخواهي ميشد. اگر در اين فيلم غيرواقعيات زندگي و شخصيت مهدي به تصوير کشيده شود، اقدامات لازم از طريق مراجع قانوني مبذول خواهد گرديد».زهرا باکري، علي مطهري را هم «زبان حقگوي شهدا» خوانده بود.
او در يادداشتي خطاب به مطهري و درباره مواضع او در مجلس نوشته بود: «براي بنده، خواهر شهيدان باکري، بسيار دشوار است که شاهد بيعدالتي و بياخلاقي و ظلم آشکار که در حق شما اتفاق ميافتد، باشم. در ضمن باعث افتخار است که فرزندي از خانواده شهدا زبان حقگوي شهدا هست. خداوند نگهدار شما باشد». سالهاي اخير و در پي اعلام مواضع همسران شهيدان باکري که باعث ايراد برخي اعتراضها و تهمتها به آن دو شده بود، او باز به ميدان آمد و نوشت: «درباره همسران برادرانم جملات نامربوطي شنيدهام. شما اگر ذرهاي شرم از مقام و خون شهيد داشتيد، امروز اين بيحرمتيها را به همسران شهدا نميکرديد. بنده حقير خواهر سه شهيد هستم، در زمان رژيم شاهنشاهي برادر بزرگم شهيد و برادر ديگرم به حبس ابد محکوم شد. دو برادر ديگرم نيز در زمان جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند. ٣٠ سال از عمرم را در حکومت ستمشاهي سپري کردم... برادرم مهدي باکري به دنبال برقراري حکومت عدل علي بود. شبهايي که شبنامه و اعلاميه به خانه ميآورد تا همراه ديگر برادران و خواهرانمان در خانههاي اطراف پخش کنيم، به من ميگفت: خواهر من، حکومت عدل علي در ايران حاکم خواهد شد. تو ديگر نگران گرسنهخوابيدن بندههاي خدا نخواهي بود. ديگر همسايه بيخبر از همسايهاش نخواهد خوابيد و...»
اعتراض خانواده باکريها به سياستهاي احمدينژاد، در زمان رأي اعتماد کابينه احمدينژاد به محصولي هم مطرح شد.همسر شهيد حميد باکري، از نمايندگان آذريزبان مجلس خواست به صادق محصولي گزينه پيشنهادي محمود احمدينژاد براي تصدي وزارت کشور رأي اعتماد ندهند. فاطمه اميراني آن زمان گفت: «عملکرد خودخواهانه و نپذيرفتني صادق محصولي در دوران فرماندارياش در اروميه سبب شد شهيدان مهدي و حميد باکري از اروميه فرار کنند. ما بايد از تغيير و تجديد نظر آدمها در رفتارشان استقبال کنيم؛ اما آنچه براي ما مشهود شد اين بود که اين آدمها و اين تيم تغيير چنداني نکردهاند». همسر شهيد باکري گفته بود: «نامهاي مفصل به نمايندگان مجلس که حاوي عملکردهاي محصولي در سالهاي ابتداي انقلاب است نوشتهام که بهزودي در اختيار آنها قرار خواهد گرفت».حميد باکري، جانشين فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود که سال ٦٢ شهيد شد. مهدي باکري هم فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا بود، او يکسال بعد از برادرش حميد، در عمليات بدر در سال ٦٣ شهيد و پيکرش در دجله ناپديد شد.
فاطمه چهلاميراني: خانه پر از يادگاران او
عمهزهرا سرطان ريه داشت و در ٦٧سالگي درگذشت؛ سالها با سرطان دست به گريبان بود. هيچ وقت فکر نکردم خواهرشوهر من بوده است، هميشه در کنارم بود، در هر کاري و هر مشکلي او حضور داشت. همه مراسمهاي شهادت حميد و مهدي در خانه او برگزار شد. خانه من پر از هداياي عمهزهراست. شايد ما از نظر فکري همسو نبوديم، شايد من را قبول نداشت؛ اما رابطه ما بسيار دوستانه و پابرجا بود.
آسيه باکري: عمه زهراي صبور
بارزترين ويژگي عمهزهرا، صبر او بود؛ اينهمه مصيبت بر سر ايشان آمده بود؛ مادرشان تقريبا در زمان نوجواني ايشان فوت کردند، عموي بزرگم قبل انقلاب اعدام شد و عموي دوم حبس ابد گرفته بود که مجبور بودند از تهران ماهي يکبار براي ملاقات به زندان شيراز بروند، اوايل انقلاب پدربزرگم فوت ميکند بعد هم شهادت پدر و عمويم به فاصله کمي رخ ميدهد؛ اما باوجود همه اينها خيلي انرژي مثبت داشت.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد