نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

گزارش وزارت اطلاعات از ابعاد جنگ سایبری دشمنان علیه ایران

منبع
بروزرسانی
گزارش وزارت اطلاعات از ابعاد جنگ سایبری دشمنان علیه ایران
به گزارش سايت وزارت اطلاعات در اين گزارش آمده است: به دنبال موفقيت‏‌هاي چشمگير جوانان ايراني در عرصه هسته‏‌ايي و ساير تکنولوژي‏‌هاي پيش‏رفته، استکبار جهاني به سرکردگي آمريکا و رژِيم صهيونستي تلاش دارد با بهره‏‌گيري از تمامي امکانات و ابزارهاي در اختيار، ايران را تهديد نمايد. هرچند اين نوع اقدامات استکبار عليه انقلاب اسلامي ايران و دست‏‌آوردهاي آن امري تازه و جديد در طي سي و چند سال از پيروزي انقلاب نبوده و براي اين کارشان تاکنون بارها تمامي قواعد و اصول بين المللي پذيرفته شده را زير پا گذاشته‏‌اند، اما رويکرد جديد مبارزه آن‏ها عليه انقلاب اسلامي ايران وارد عرصه جديدي شده است که در اين عرصه نيز با نقض تمامي قواعد بين‏‌المللي نشان داده‏‌اند براي رسيدن به اهداف ناپاکشان به هيچ اصول اخلاقي پذيرفته شده پايبند نيستند. يکي از اين عرصه‏‌ها، راه‏‌اندازي جنگ سايبري با استفاده از پيشرفته‏ ترين بدافزارها عليه تکنولوژهاي ايراني است. گزارش زير که توسط چند نويسنده غربي تهيه شده است به مواردي از اقدامات استکبار در زير پا گذاشتن اصولي که در جنگ سايبري عليه ايران راه انداخته‏‌اند، مي‏‌پردازد. نامشروع بودن جنگ سايبري يلنا چرني ينکو، خبرنگار روزنامه غرب‌گراي کامرسانت چاپ مسکو، در مقاله کوتاه مورخ 31 مه اين روزنامه با عنوان «اعلاميه جنگ سايبري عليه ايران» به تحليل جنگ سايبري دولت‌هاي غربي عليه کشورمان مي‌پردازد. وي با استناد به بررسي‌هاي کارشناسان روس اظهار مي‌دارد که در حملات سايبري عليه برنامه هسته‏‌اي ايران از پيشرفته‌ترين بدافزارها استفاده شده است. همين امر نشان مي‌دهد که به طور غيرمستقيم دولت‌هايي مانند اسرائيل و آمريکا در آن دست داشته‌اند تا از اين طريق علاوه بر اخلال در برنامه هسته‌اي ايران به سرقت اطلاعات نيز مبادرت ورزند. وب سايت تحليلي آتلانتيک در مطلبي به قلم پاتريک لين، مدير گروه اخلاقيات و علوم نوظهور دانشکده فلسفه دانشگاه پلي تکنيک کاليفرنيا؛ فريتز الهوف، استاد فلسفه دانشگاه ميشيگان غربي؛ و نيل راو، استاد علوم کامپيوتري دانشگاه نيروي دريايي آمريکا، با اشاره به مواردي مانند احتمال هدايت حملات استاکس نت به مراکز هسته‌اي ايران توسط دولت آمريکا، شيوع بدافزار جاسوسي Flame (شعله) با هدف ضربه زدن به زير ساخت‌هاي ديجيتال ايران و خطر احتمالي چين براي شبکه‌هاي کامپيوتري صنعتي و نظامي آمريکا، مي‌نويسند: امروزه بسياري از کشورهاي جهان قدرت لازم را براي آغاز جنگ سايبر دارند، اما هيچ توافق، مرجع يا نظامي براي کنترل يا تشخيص مشروعيت و عادلانه بودن اين نوع جنگ وجود ندارد. به علاوه، همان حداقل‌هاي اخلاقي و عرفي درباره مشروعيت بخشيدن به جنگ نظامي متعارف در مورد جنگ سايبري هنوز جانيفتاده است. نويسندگان در ادامه به ابهاماتي در اين حوزه اشاره مي‌کنند که به شرح زيرند: 1.تجاوز:طبق، تعاريف فقط جنگي عادلانه است که در برابر تجاوز يک نيروي خارجي انجام شود، اما در جنگ سايبر چون تلفات انساني در کار نيست، مفهوم تجاوز مبهم مي‌شود. هم‏چنين مرز روشني بين جاسوسي، خراب‏کاري يا مختل کردن تأسيسات وجود ندارد که همه اين موارد لزوماً با واکنش نظامي روبه رو نمي شوند. پس چون تلفات جاني و مالي جنگ هويدا نيست، نمي‏توان تشخيص داد که متجاوز کيست و ميزان تجاوز چه حدي است. 2.تفکيک اهداف نظامي و غيرنظامي:طبق قوانين جنگي حمله به غيرنظاميان ممنوع است؛ هرچند در اکثر موارد اين اصل رعايت نمي‏شود يا غيرنظاميان غيرمستقيم آسيب مي‌بينند. اما رعايت يا تشخيص عواقب جنگ سايبر در اين زمينه ساده نيست. هر حمله سايبر براي بسياري از غيرنظاميان که به شبکه اينترنت متصلند مي‌تواند پيامدهاي زيان‌باري داشته باشد (مانند حمله استاکس نت به ايران در 2010). 3.تناسب : در جنگ عادلانه قاعدتاً نبايد از سلاح‌هايي استفاده کرد که ميزان تخريبشان بيش از حمله‌اي است که قرار است با آن مقابله شود.(موشک عليه موشک) اما در اکثر موارد اگر جنگ سايبر اتفاق بيفتد، تشخيص دامنه آسيب بسيار مشکل است و بنابراين طرف مقابل نيز مي‌تواند بدون رعايت اصل تناسب در ابزارهاي جنگي از هر روش گسترده‌اي در جنگ سايبر استفاده کند. به همين دليل، ضد حمله که در جنگ سايبر عاملي مهم براي پيش‏گيري از حمله طرف مقابل است، از هيچ قاعده و اصل اخلاقي تبعيت نمي‌کند. 4.تعيين مسئوليت : جنگ عادلانه هر طرف بايد مسئوليت حملات خود را برعهده گيرد؛ اما در جنگ سايبر هر گروه، فرد يا کشوري مي‌تواند چهره خود را بپوشاند و از قبول مسئوليت شانه خالي کند. پذيرش مسئوليت در جنگ فقط يک اصل اخلاقي نيست، بلکه از نظر حقوقي و جزايي نيز اهميت دارد. بنابراين در جنگ سايبر نيز بايد مراجع و موازيني براي تشخيص هويت مسئولان حملات و جرايم وجود داشته باشد. نويسندگان به حمله استاکس نت عليه ايران اشاره مي‌کنند و مي‌گويند چون ايران نمي‏تواند عامل حمله را دقيق شناسايي کند و ضد حمله‌اي عليه او ترتيب دهد، ممکن است به اقدامات افراطي‌تر متوسل شود. 5.فريب‏کاري: کنوانسيون‌هاي ژنو و لاهه درباره قوانين دوران جنگ، فريب‏کاري را ممنوع کرده‏اند و طرف‌هاي درگير جنگ موظفند از روش‌هاي فريب‏کارانه مانند استفاده از لباس امدادرسان‌ها يا غيرنظاميان پرهيز کنند. اما در جنگ سايبر بخش زيادي از موفقيت حمله؛ به تغيير چهره مهاجم و استفاده از پوشش‌ها و مجاري فريب‏کارانه بستگي دارد. شکستن قانون استيون والت، نظريه پرداز سرشناس آمريکايي در امور بين‌الملل، در يادداشت «شکستن قانون طلايي» مندرج در نشريه فارين پاليسي (اول ژوئن 2012) با اشاره به ضرب‏المثل هرچه براي خود نمي‌پسندي براي ديگران مپسند، به نقد سياست‌هاي دولت اوباما در حمله با القاعده و نيز جنگ سايبري عليه ايران مي‌پردازد. به نظر والت، آن‏چه در اين سياست‌ها دردسر ساز است، نهان‏کاري غيرقابل اجتناب و حيله‏اي است که در آن وجود دارد. وي مي‌نويسد: « مسئله فقط اين نيست که مي‌کوشيم دشمنان خود را فريب دهيم، بلکه مشکل اين است که خودمان را نيز فريب مي‌دهيم. زماني که دولت آمريکا طيفي از عمليات خصمانه را عليه دشمنان خود در سراسر جهان انجام مي‌دهد و افکار عمومي فقط پس از گذشت مدتي طولاني از آن باخبر مي‌شود، راهي براي درک خشم و دشمني آشکار در رفتار کشورهاي هدف قدرت آمريکا باقي نمي‏ماند. درنتيجه، ما رفتار آن‏ها را به ديگر انگيزه‌هاي وخيم‌تر ارتباط مي‌دهيم.» وي در ادامه مي‌گويد: «سال 2009 را به خاطر آوريد؛ زماني که دولت اوباما دست دوستي را به سوي ايران دراز کرد. در همان دوراني که وي ويدئوهاي صميمانه خود را براي نمايش در ايران آماده مي‌کرد، در حال تقويت جنگ سايبري عليه ايران بود. زماني که رهبر جمهوري اسلامي به پيش‏نهاد آمريکا واکنش سردي نشان داده و اظهار داشت رفتار آمريکا بررسي و قضاوت مي‌شود و در صورتي که رويکرد ايالات متحده تغيير کرده باشد، رفتار ايران نيز تغيير مي‌کند، آمريکايي‌ها نيز برداشت کردند که پاسخ ايران براي فشردن دست دوستي منفي است. اين در حالي است که رهبر ايران دلايل زيادي براي ترديد در مورد اين پيش‏نهاد داشت و اکنون روشن شد بستر لازم براي غيرقابل اعتماد بودن دولت اوباما فراهم بوده است. به اين ترتيب، مي‌توان گفت تناقض‌هاي ذاتي در رويکرد آمريکا آن را در آستانه شکست قرار داده است». والت اضافه مي‌کند : «ما از اين تعجب مي‌کنيم که چرا آن‏ها(ايرانيان) از ما تنفر دارند! اما موضوع اين است که اقداماتي عليه ايران انجام شده که اگر عليه آمريکا انجام مي‌شد ما آن را خصمانه ارزياب مي‌کرديم. البته اين‏که آمريکا از قدرت خود بسيار آزادانه استفاده کند، براي من تعجب‌برانگيز نيست؛ چرا که اغلب قدرت‌هاي بزرگ چنين مي‌کنند. اما در عين حال گمان نمي‏کنم که آمريکايي‌ها نيز در مقابل بايد از خشم ديگران شگفت‌زده شوند؛ چرا که عليه آن‏ها اقداماتي انجام شده که درصورتي که عليه آمريکايي‌ها انجام مي‌شد آن را دشمني و عداوت مي‌دانستند. حال در صورتي که به رفتار خود در اين جهت ادامه دهيم، زماني نخواهد گذشت که ديگران نيز اين رفتار را در مورد ما انجام مي‌دهند».