نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران : احمدی نژاد عوض شده؛نه ما علم غیب داشتیم،نه شورای نگهبان

منبع
بروزرسانی
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران : احمدی نژاد عوض شده؛نه ما علم غیب داشتیم،نه شورای نگهبان
حجه الاسلام علي سعيدي ، نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران ، در گفت و گو با روزنامه اعتماد به بررسي مباني مشروعيت نظام و عملکرد احمدي نژاد و مشخصاً تغيير او پرداخته است. مقدمه اين گفت و گو ، مباحث نظري است (که اينجا مي توانيد آن را بخوانيد) ، ولي در ادامه ، بحث ها مصداقي مي شود و به احمدي نژاد ، خاتمي و هاشمي رفسنجاني و نقد آنها مي انجامد. خواندن اين گفت و گو خالي از لطف نيست: ... سوالي که براي افکار عمومي مطرح است اينکه چه ضرورتي اقتضا مي‌کند که هر چند وقت يک بار از افرادي همچون شما اظهاراتي درباره منابع مشروعيت نظام بشنويم؟ يعني آيا تاکيد‌هاي مکرر احمدي‌نژاد بر اينکه منتخب مستقيم مردم است و با راي مستقيم مردم به رياست‌جمهوري رسيده است افرادي همچون شما را وادار مي‌کند ورود به اين مباحث داشته باشيد؟ بحث آقاي احمدي‌نژاد و اينها اصلا مطرح نيست. اما واقعيت مطلب اين است که بسياري از حرف‌ها، سوءاستفاده ابزاري از مردم است. ما نگران هستيم که اين شعارهايي که مي‌دهند همان بلايي که در گذشته‌هاي دور با همين شعارهاي انحرافي بر سر مردم آوردند باز مردم ما را گرفتار کنند. ما بايد واقعيت‌ها را براي مردم بيان کنيم تا اين دو مساله يعني مقبوليت و مشروعيت را براي مردم جدا بکنيم. يعني در طول اين سي و چند سال مساله‌يي که ما گرفتارش بوده‌ايم تفکر نهضت آزادي است. تفکر نهضت آزادي متاسفانه تفکر اسلام ناب نبود. نگاه آنها به اسلام، نگاهي ناقص است که در پي تفکيک دين از سياست هستند. نگاه آقاي بازرگان به امريکا نگاه رفرميستي بود. نظر او درباره حکومت بعد از انقلاب، نظام جمهوري دموکراتيک اسلامي بود. ما به دنبال دين دموکراتيک نبوديم بلکه به دنبال دموکراسي ديني بوده‌ايم. مردم‌سالاري ديني با دين مردم‌سالار متفاوت است اما تقسيم‌بندي آن خيلي رقيق است و حکومت ديني با حکومت دينداران متفاوت است. الان نزديک به بيست سال است که مهندس بازرگان مرحوم شده است و... خيلي خب. بعد از او هم بني‌صدر آمد و همين حرف‌ها را زد. آقاي هاشمي هم به نوعي همين حرف‌ها را مي‌زند. آقاي هاشمي هم به نوعي برخي اظهارات ابهام‌آميز داشت. ايشان از شوراي رهبري سخن مي‌گويد. شوراي فقهي و شوراي رهبري يعني چه؟ اين مدلي که آقايان تکنوکرات‌ها دارند، مدل مالزي است. ماهيت حکومت مالزي به طور کلي با ماهيت حکومتي که امام آن را پايه‌گذاري کرده است متفاوت است. نگاه آقاي خاتمي کاملا با نگاه امام در تعارض است. آقاي خاتمي ده‌ها بار آزادي را خارج از دين تعريف کرده است. در حالي که آزادي کمال هدفي نيست. خداوند انسان را خلق نکرده که آزاد مطلق باشد اما براي تکامل خود نيازمند آزادي است. متاسفانه تفکر ليبراليسم بر سر مسوولان ما سايه انداخته است. خب الان که مهندس بازرگان مرحوم شده، بني‌صدر در کشور نيست، دوران هاشمي و خاتمي هم تمام شده و محمود احمدي‌نژاد امور اجرايي را در يد قدرت دارد... در دوره آقاي احمدي‌نژاد نيز بيان برخي اظهارات ابهام‌آميز را از سوي ايشان شاهد بوده‌ايم که موضوع مکتب ايراني، بيداري انساني از اين قبيل است. اينکه ايشان دائما بر مردم اتکا مي‌کند... نقش مشروعيت الهي حاکميت، قانونگذاري و نقش ولي فقيه در تداوم مشروعيت الهي را تبيين کند. مشکل اين است که بعضا کساني مي‌آيند قوه اجرايي يا مجلس را در دست مي‌گيرند که نرم‌افزار پيامبر را خوب نمي‌فهمند. اينها نرم‌افزار امام را خوب نمي‌شناسند. نگراني آقاي مصباح و تئوريسين‌هاي نظام ما همين است. ما مي‌بينيم کساني که خودشان در راس قوه مجريه هستند و بايد مُرّ اسلام را اجرايي کند خودشان در مسائل ديني ترديد دارد. اما شما تا دو سال پيش اينطور فکر نمي‌کرديد و نسبت به احمدي‌نژاد و دولت او در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهايي که داشتيد حمايت‌هاي زيادي مي‌کرديد... بله، من که انکار نمي‌کنم. اما تحليلي هم که وجود دارد اين است که کارهاي اجرايي اقتضائات خود را دارد و کسي که سکان اداره کشور را در دست مي‌گيرد بعد از مدتي به اين نتيجه مي‌رسد که نمي‌شود با مباني ايدئولوژيک و شعارهاي سياسي کار کرد. اين همان نکته‌يي است که ما در دوران‌هاي بني‌صدر، هاشمي و خاتمي شاهدش هستيم و در دوران احمدي‌نژاد به نحو خيره‌کننده و اعجاب‌انگيزي ديديم که احمدي‌نژاد سال 91 به بعد با احمدي‌نژادي که سال 84 آمد تفاوت‌هاي جدي پيدا کرده است. هر چند که احمدي‌نژاد به شيوه خاص خود اعمال سياست کرد و از خط و مشي‌اي که نظام تعريف کرده بود فاصله گرفت...سوال اين است که مشکل فرد است يا تحقق حاکميت ديني؟ من معتقدم مشکل ما افراد هستند. البته سقف اداره نظام و استاندارد آن خيلي بالاست. يعني اداره کردن يک نظام اسلامي در اين شرايط با متغيرهاي منطقه‌يي و بين‌المللي کار بسيار سخت و سنگيني است. اما مشکل ما با آدم‌هاست. البته بخشي از مشکلات اين آدم‌ها روحي و رواني است. يعني افرادي هستند که وقتي مي‌بينند يک مقدار راي پشت او قرار گرفته است تصور مي‌کنند که راي‌شان استقلالي بوده است. اين افراد وقتي مقداري راي را براي خود مي‌بينند فکر مي‌کنند مشروعيت‌شان از آراي مردم است در حالي که اين ولي فقيه است که راي مردم را تنفيذ و رييس‌جمهور را منصوب مي‌کند. اگر اين تنفيذ و نصب نباشد، در مشروعيت رييس‌جمهور نقص به وجود مي‌آيد. بنابراين ما عناصري را مي‌خواهيم که فشار بر آنها تاثيري نداشته باشد. اين درست است که فشار خيلي سنگين است و اگر کسي بخواهد در قوه مجريه مشغول شود بايد آنقدر استخوان‌بندي قوي‌اي داشته باشد که بتواند در برابر فشارها ايستادگي کند. فرد مورد نظر ما براي رياست‌جمهوري کسي است که نرم‌افزار امام و رهبري را خوب فهميده باشد. او بايد فردي باشد که هوا و هوس نداشته باشد. مشکل ما اينجا است که آقايان مي‌آيند روي اين کرسي (رياست‌جمهوري) قرار مي‌گيرند و بعد براي دوره بعدشان برنامه‌ريزي مي‌کنند. اما قانون اساسي مي‌گويد که هر رييس‌جمهوري فقط مي‌تواند دو دوره اداره کشور را به دست بگيرد و حق ندارد از امکانات کشور براي دوره بعدي استفاده کند. ولي آقايان مي‌آيند مي‌بينند که رييس‌جمهوري خيلي زيبا و شيرين است و به همين خاطر براي دوره‌هاي بعدي برنامه‌ريزي مي‌کنند. الان سوال اين است که علت و منشا تفاوت در مواضع و عملکرد آقاي احمدي‌نژاد در دوره نهم با دوره دهم چيست؟ اين مساله‌يي است که چندان روشن نيست اما ما تابع ضوابط و شرايط هستيم. من که هيچ حتي اميرالمومنين نيز به منذر بن جارود فرمودند که رفتار پدرت باعث شد که من درباره تو اشتباه کنم. يعني وقتي معصوم به نيروي خودش اعتماد مي‌کند طبيعي است که اينجا هم مسوولان به افراد خودشان تا وقتي که کشف خلاف نشده باشد اعتماد کنند. وقتي کشف خلاف شد هم مردم و مسوولان دچار تغيير مي‌شوند. ما هم تا مادامي که آقاي احمدي‌نژاد در قالب استانداردها و شرايطي که مقبول نظام بود حرکت مي‌کرد تاييدش مي‌کرديم. مشکل آقاي احمدي‌نژاد را اتفاقا من حضوري به خودشان گفتم. به ايشان گفتم شما مي‌توانستيد قهرمان تاريخي ملت ايران شويد. اما متاسفانه نشد. از اين بدتر نمي‌شود که شما همه کساني را که هوادارتان بودند به مخالفان خود تبديل کرديد. اينکه هنر نيست انسان اينطور عمل کند. ايشان شعارهايي که الان مي‌دهند با شعارهاي گذشته‌شان تفاوت دارد. بله آدم‌ها دچار تغيير مي‌شوند... به نظر شما چرا احمدي‌نژاد اين گونه شد؟ عوامل روحي، دروني و بيروني دارد. به هر حال فشارهايي که هست و اينکه ايشان ببيند خواسته‌هايش عملي و ايده‌هايش اجرايي نشده مي‌تواند از جمله عواملي باشد که ايشان را اين گونه کند. اشکال کار اينجا است که روساي جمهور نقش و جايگاه خود را با رهبري نظام اشتباه مي‌گيرند. هم تئوريسين مي‌شوند و هم فراتر از اختيارات خود را در قدرت اعمال مي‌کنند. در حالي که نظام داراي تفکيک قوا است. 3 قوه زيرنظر رهبري است و رييس‌جمهور حاکم علي‌الاطلاق نيست. ولي فقيه بايد اعمال ولايت کند و اگر اين کار را انجام نداد ديگر معناي آن ولايت فقيه نيست. يعني شما معتقديد که احمدي‌نژاد اين کارها را به خاطر اينکه بتواند براي دولت بعدي که تيم خودش باشد راي جمع کند؟ من نمي‌دانم. براي اين حرف‌ها هم نمي‌توانم سند و دليل داشته باشم. همين قدر مي‌توانم بگويم که من در آقاي احمدي‌نژاد يک تغيير دارم مي‌بينم. اين تغيير هم در نگرش، رفتار و عملکرد ايشان قابل مشاهده است. اين تغييري که شما مي‌گوييد همان پيش‌بيني آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني نيست که چند روز قبل از انتخابات 88 در نامه‌يي به رهبري آن را پيش‌بيني کرده بودند؟ که چه؟ اينکه ايشان در نامه‌شان نوشته بودند که دود اين آتش تصاعد خواهد کرد و تهمت‌هايي که احمدي‌نژاد در مناظره‌ها مطرح کرده رهبري را نشانه گرفته است... اين تغييري که در سال پاياني دولت شما مطرح مي‌کنيد آيا همان هشدارها و اخطارهايي نيست که آقايان هاشمي، خاتمي و ديگران خيلي پيشتر از اينها داده بودند؟ رهبري به دنبال تحقق آرمان‌هاي ديني در نظام جمهوري اسلامي هستند و مبناي حرکت ايشان هم آن اصول حاکم بر نرم‌افزار پيامبر است که البته نگاه نرم‌افزاري امام هم روي همين اصول بنا شده بود. اما در عين حال بايد توجه داشته باشيم که ولي فقيه بعد از امام، مقلد امام نيست و او بايد تشخيص خودش را اعمال کند تا ولايتش انشا شود. حالا مي‌دانيم که دولت جمهوري اسلامي ايران بالاخره بايد با راي مردم تعيين شود. رهبري هم به دنبال اين هستند که توسط همين دولت منتخب مردم، قوه قضاييه و همچنين مجلس شوراي اسلامي، آن نرم‌افزار بعثت اجرايي شود. حالا بياييم سه دولت آقايان هاشمي، خاتمي و احمدي‌نژاد را درباره اجراي اين نرم‌افزار مقايسه کنيم. من اصلا کاري با صحبت آقاي هاشمي ندارم و نمي‌دانم ايشان با چه انگيزه‌يي با دولت مخالفت کردند که چهار سال تمام رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام جلوي دولت ايستاد. اين اصلا چه مبنايي دارد و در کجاي دنيا بخشي از نظام به اپوزيسيون دولت تبديل مي‌شود؟ شما نگاه کنيد به انتخابات کشور ونزوئلا؛ مي‌بينيد آن کسي که 47 درصد راي آورده چاوز را به عنوان رييس‌جمهور منتخب اين کشور که 54 درصد راي آورده خيلي راحت مي‌پذيرد و به آقاي چاوز تبريک مي‌گويد. اين اصولي است که بين عقلا متداول است. اگر آقاي هاشمي در سال 84 رقيب آقاي احمدي‌نژاد بود بايد همراهي مي‌کرد يا اگر آقاي خاتمي در انتخابات 88 حرفي هم داشت راهش اين نبود که... اما خب آقاي هاشمي مي‌تواند بگويد که مساله‌يي که شما و دوستان‌تان الان در دولت يافته‌ايد و نامش را «جريان انحرافي» گذاشته‌ايد، دست‌کم سه سال پيش نسبت به آن هشدار داد. در واقع جرم هاشمي و خاتمي اين بود که انحرافي را که در دولت الان همه اصولگرايان بر آن تاکيد مي‌کنند چند سال زودتر تشخيص دادند. البته اصلاح‌طلبان در عين اينکه منتقد سياست‌ها و روش‌هاي دولت‌هاي نهم و دهم بودند هيچ گاه دولت را به جن‌گير و رمال يا فراماسونر و بهايي متهم نکردند هر چند کساني که اکنون چنين مسائلي را مطرح مي‌کنند قبلا از مديريت امام زماني بر کشور در دولت احمدي‌نژاد سخن مي‌گفتند... درباره آقاي هاشمي هم همين حرف‌ها بوده است. در زمان آقاي هاشمي هم من افرادي را سراغ دارم که دعا مي‌کردند لحظه‌يي از عمر ايشان کم نشود يا از خدا مي‌خواستند که از ثواب کارهاي آقاي هاشمي چيزي هم نصيب آنها شود. بعد هم که آنها از مواضع پيشين‌شان برگشتند وقتي از آنها دليل اين پشيماني را سوال مي‌کرديم مي‌گفتند که ما نمي‌دانستيم که اين‌طوري مي‌شود و نتيجه آن، حاکميت عناصري مانند عطاءالله مهاجراني مي‌شود که هيچ اعتقادي به مباني ديني نداشته‌اند و ندارند. به هر حال مي‌توان گفت که بستر جريان اصلاحات توسط کارگزاران فراهم شد. اما آقاي هاشمي جواب‌شان مي‌تواند اين باشد که اتفاقا به دليل اينکه بخشي از نظام و دولت به تعبير امام به دست نااهلان افتاده نتيجه‌اش اين شده که شخصي مثل او که از اعتبار منحصر به فردي نزد بنيانگذار جمهوري اسلامي برخوردار بوده است اکنون متهم به چنين اتهاماتي شود... مگر اطرافيان آقاي هاشمي اهل بودند؟ مگر شما از پرونده‌ها و محاکمه‌ها خبر نداريد؟ نه حاج آقا! بحث اين است که آقاي هاشمي مي‌تواند بگويد درست به دليل اينکه بخشي از انقلاب به تعبير امام به دست نااهلان افتاده است، آقاي هاشمي و تيم ايشان متهم به چنين اتهاماتي شده‌اند... افراد دولت فعلي که نااهل نيستند. اينکه در دولت نااهلان هستند ديدگاه ايشان است. چه کسي مي‌گويد که اين دولت نااهل است؟ ما حق نداريم که... يعني شما قائل به وجود جرياني موسوم به انحرافي نيستيد؟ بحث انحراف يعني چه؟ من نمي‌دانم شما چرا اين مسائل را مطرح مي‌کنيد. من اصلا کاري با اين مقايسه ندارم که بخواهم وارد جزييات شوم به اين دليل که اين مسائل از حيطه اطلاعات من خارج است. اما اينکه آقاي هاشمي هشدار داده است به هر حال ايشان يک شهروند نظام جمهوري اسلامي هستند. اما ايشان نقش اپوزيسيون بازي کرده است. رهبري نسبت به شعارهاي آقاي احمدي‌نژاد نظر مثبت داشتند وگرنه اين طور نبود که ايشان از آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات رياست‌جمهوري حمايت کنند. در آن روز هم که اصلا بحث ايشان نبود. رهبري کلياتي را بيان فرمودند و مثل هميشه تنها به معيارها و ضوابط اشاره فرمودند. اما آقاي هاشمي از روز اولي که آقاي احمدي‌نژاد آمد، تعابير بسيار زشتي را درباره ايشان به کار مي‌بردند. من نمي‌دانم واقعا آيا به کار‌گيري چنين تعابيري زيبنده يک روحاني است؟ من اصلا نمي‌دانم اين دو نفر از کجا با يکديگر خصومت و درگيري داشته‌اند... اما هاشمي و خاتمي با وجود انتقادات بسياري که به آقاي احمدي‌نژاد داشتند هيچ گاه مانند آيت‌الله مصباح دولت را به بزرگ‌ترين خطر از صدر اسلام تاکنون، نفوذ فراماسونري در آن و بدتر از بهاييت و... متهم نکردند. من اصلا کاري با اين تعابير ندارم. آنچه مهم است اينکه رهبري به دنبال تحقق آرمان‌ها و ايده‌ها است. به همين دليل ايشان از هر کسي که حرف‌ها، ايده‌ها و شعارهايش در اين راستا باشد حمايت مي‌کنند. انصافا آقاي احمدي‌نژاد در دور اول رياست‌جمهوري‌اش به لحاظ شعارها، پرکاري، احياي تفکر حضرت امام، ايستادگي در برابر امريکا و صهيونيست‌ها و بازگشت به ارزش‌هاي جامعه بسيار خوب عمل کرد و اوضاع را خيلي عوض کرد. ببينيد ما نبايد بي‌انصافي کنيم و توجه داشته باشيم که ميزان مانور ما را در دوران قبل از احمدي‌نژاد به حداقل رسانده بودند و ما در دنيا مشکل داشتيم. خود آقاي بوش گفت که ما رفته بوديم مساله هسته‌يي ايران را حل کنيم ولي احمدي‌نژاد بساط ما را به هم ريخت. دولت قبل از احمدي‌نژاد اصلا هسته‌يي را تعطيل کرده بود. شما توجه داشته باشيد که اگر رييس‌جمهور کسي مانند شاه سلطان حسين باشد رهبري را نيز با مشکل مواجه مي‌کند. در دوران قبل از احمدي‌نژاد بحث هسته‌يي اصلا تعطيل شده بود و در آن قفل زده بودند. مجلس ششم درصدد نوشتن نامه به رهبري بود که جام زهر بنوشد اما احمدي‌نژاد آمد و در اين معادلات تغيير به وجود آورد و جايگاه نظام را در جهان ارتقا داد. اما خب تحليلي که اينجا وجود دارد اين است که احمدي‌نژاد در دوره پيش اين کارها را کرد تا بتواند اعتماد نظام را جلب کند تا دست او باز گذاشته شود که در نتيجه بتواند به راحتي پيشنهاد ارتباط با امريکا را مطرح کند. چنانچه وي در سفر اخيرش به نيويورک چندين بار اين مساله را مطرح کرد و در طول عمر جمهوري اسلامي اين نخستين باري بود که رييس‌جمهور ايران مستقيما بحث ارتباط با امريکا را آن هم در قلب نيويورک مطرح کرد. ببينيد ما که علم غيب نداشتيم. اين متاسفانه نوع ذائقه آدم‌هايي است که مکتبي حقيقي نيستند. ارتباط با امريکا چيزي است که هم آقاي هاشمي و هم خاتمي و هم احمدي‌نژاد به دنبال آن بوده‌اند و هر کدام‌شان هم مي‌خواستند اين مساله را به نام خودشان تمام کنند. من نمي‌دانم اين کوفتي (ارتباط با امريکا) چه هست که آقايان مي‌خواهند مدالش را بر گردن خودشان بيندازند. من واقعا نمي‌دانم الان در ذهن احمدي‌نژاد چه مي‌گذرد که بحث ارتباط با امريکا را مطرح مي‌کند. در حالي که اساسا اختلاف ما با امريکا يک اختلاف مبنايي است. اصلا مگر امريکا با عربستان چه کرده است؟ امريکا الان چنگال خود را تا اعماق زندگي عربستاني‌ها فرو کرده و نمي‌دانم امريکا چه گلي به سر عربستان و کشورهاي همراه خود زده است که بتواند بر سر ما هم بزند. مشکل ما با امريکا مبنايي است. ما دنيا را تکان داده‌ايم و زمينه تحول جهاني را فراهم کرده‌ايم. حالا واقعا مي‌خواهيم به امريکايي‌ها چه بگوييم؟ يک محاسبه کنيم ببينيم امريکا چه مي‌خواهد به ما بدهد و در ازاي آن چه چيزي مي‌خواهد بگيرد. بنابراين مشکل ما با امريکا بر سر مباني است و به همين دليل براي قوه مجريه ما نيازمند کسي هستيم که مباني محکمي داشته باشد و اين متغيرها در او تاثيري نگذارد. رييس‌جمهور بايد کسي باشد که واقعا براي خدا کار کند نه اينکه اسير اين آدم و آن آدم بشود. تيم آقاي هاشمي، تيم آقاي خاتمي و تيم آقاي احمدي‌نژاد متاسفانه همه‌شان اين ضعف‌ها را داشته‌اند و دارند. شما سال 88 در مصاحبه‌يي با روزنامه«شرق» با اشاره به مسائل بعد از انتخابات گفته بوديد که اگر شوراي نگهبان دقت بيشتري در تاييد صلاحيت‌ها کرده بود آن وضع پيش نمي‌آمد. منظورتان هم احتمالا تاييد صلاحيت آقايان موسوي و کروبي بوده است. حالا بفرماييد الان که کار آقاي احمدي‌نژاد به اينجا رسيده و شما هم به برخي از مشکلات‌تان با ايشان اشاره کرديد به نظر شما اين وضعيت حاصل بي‌دقتي کدام بخش‌هاي نظام است؟ اولا که شوراي نگهبان علم غيب ندارد. ضمن اينکه دست اين شورا بسته است. حتي درباره ائمه معصوم هم گاهي چنين اتفاقاتي مي‌افتاده است. ائمه هم به افراد اعتماد مي‌کردند و تا مادامي که آنها افراد خوبي بودند ائمه هم از آنها حمايت مي‌کردند و زماني که منحرف مي‌شدند هم نظر ائمه تغيير مي‌کرد. اما به نظر من مشکل اينجا است که دست شوراي نگهبان بسته است و ما نقص و خلأ قانوني داريم. اين جايگاه نظام نيازمند رجالي است که با اين سقفي که امروز در جامعه مي‌بينيم خيلي متفاوت است. يعني درباره احمدي‌نژاد هم معتقديد که شوراي نگهبان بايد دقت بيشتري مي‌کرد؟ نواقص و خلأ قانوني است. به نظرم بايد براي مجلس، خبرگان، شوراها و رياست‌جمهوري فکري اساسي شود. سقف اداره نظام متاسفانه سقف کوتاهي در نظر گرفته شده در حالي که اين سقف خيلي بلند است و آدم‌هايي که مي‌خواهند بيايند اينجا بايد از استانداردهاي ديگري برخوردار باشند. بله به هر حال ما که علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقاي احمدي‌نژاد چه مي‌گذرد و در آينده ايشان مي‌خواهد چه کار کند. اصلا خود اين مساله اعتماد به راي مردم است. نمي‌شود که بگوييم راي مردم براي آقاي خاتمي معتبر و براي آقاي احمدي‌نژاد غيرمعتبر است. ما نبايد اين نگاه دوگانه را داشته باشيم. راي مردم معتبر است. حالا اگر آقاي هاشمي با اين راي انتخاب شده باشد تا مادامي که در چارچوب اصول حرکت مي‌کند بايد احترام ايشان نگه داشته شود. اصلا امام و رهبري خيلي روي راي مردم حساب باز مي‌کردند و معتقد بودند که خود مردم بايد بفهمند. درباره آقاي بني‌صدر زماني شهيد بهشتي تعريف مي‌کردند که خدمت امام رسيدند و از ايشان پرسيده بودند که بالاخره بايد چه کاري با بني صدر بکنيم و امام فرموده بودند که يک طرف بايد کوتاه بيايد. آقاي بهشتي به امام گفته بودند شما به من بگوييد کوتاه بيا، من همين فردا روزنامه جمهوري اسلامي را کنترل مي‌کنم. بعد که مسائل ادامه پيدا مي‌کند و دوباره آقاي بهشتي خدمت امام مي‌رسند، امام مي‌گويند مگر بني‌صدر را من به رياست‌جمهوري انتخابش کرده‌ام که حالا بخواهم عزلش کنم؟ به هر حال مردم راي داده بودند و بايد متوجه شوند که به آن کسي که راي داده‌اند چقدر ظرفيت داشته است. رياست‌جمهوري که انتصابي نيست. متاسفانه ما افراد غيرانتصابي را هم به رهبري مربوط مي‌کنيم. يعني ايرادات آن افرادي را هم که مردم انتخاب کرده‌اند متاسفانه به رهبري نسبت مي‌دهيم در حالي که واقعا اينطور نيست. شما سال 88 مصاحبه‌يي مفصل، جذاب و خواندني با روزنامه «شرق» داشتيد که حتما خاطره آن هنوز در يادتان مانده است. مي‌خواستم بپرسم آيا از شنيدن خبر توقيف روزنامه شرق ناراحت شديد؟ نه. ناراحت نشدم. چرا؟ براي اينکه متاسفانه اين نشريات از آزادي سوءاستفاده مي‌کنند. نقد به سپاه با تخريب آن خيلي متفاوت است. نقد رزمندگان و جنگ با بازي کردن با ارزش‌هاي دفاع مقدس خيلي فرق مي‌کند. من فکر مي‌کنم بايد ريگي در کفش اينها باشد که اينطوري عمل مي‌کنند. در نظام ما نقد وجود دارد و بدترين و تندترين حرف‌ها را درباره سپاه مي‌گويند. دليل آن را هم نمي‌دانيم. اتفاقا هم از طرف خارجي‌ها و امريکاييان و هم داخل کشور شاهد حمله به سپاه هستيم. ظاهرا ديوار سپاه کوتاه است. من در مجموع تخريب را درست نمي‌دانم و اين خيلي بد است که ما مساله‌يي را به بدترين شکل به مردم تحميل کنيم و بگوييم که اين آزادي است. اما پدر و پدر همسر طراح آن طرح رزمنده بودند و اصلا قصد اهانت به رزمندگان دفاع مقدس را نداشته است... خب ما قصد و نيت او را نمي‌دانيم اما اثر او تخريبي بوده است. اينکه از خانواده رزمنده است نه‌تنها مجوز چنين اقدامي نخواهد بود بلکه مسووليت ايشان را سنگين‌تر مي‌کند. چه بسا افرادي که در دوره‌يي رزمنده و حامي ولايت بودند اما در چرخه حرکت زمان دچار استحاله شدند. بسيار خب. شما از توقيف شرق ناراحت نشديد. آيا از اظهارات اخير آقاي احمدي‌نژاد که خطاب به دانش‌آموزان با کنايه گفته بودند که برويد چندتا عکس با چفيه بگيريد ممکن است بعدا براي تبليغات به دردتان بخورد چطور؟ از اين صحبت ايشان هم ناراحت نشديد؟ اين نوع رفتار را که من تاييد نمي‌کنم. من نمي‌دانم اين حرف‌هاي آقاي رييس‌جمهور يعني چه و از سوي ديگر مي‌دانيم که چند وقت پيش دور گردن مجسمه کورش چفيه انداختند و گفتند که کورش هم بسيجي بود. من معتقدم که اين نوع کارها و حرف‌ها اصلا درست نيست و ما بالاخره اگر مردم را قبول داريم بايد آنها را عاقل و هوشمند بدانيم. همينطور هم هست و مردم ما به لحاظ تراز هوشمندي از ميزان بالاي هوش برخوردار هستند. اين مردم متوجه خيلي مسائل هستند و خيلي از اين مسائل را حتي بر زبان هم نمي‌آورند و بعد گاهي مي‌بينيم در جايي چيزي را اظهار مي‌کنند که مي‌فهميم مردم چقدر به اين نوع رفتارها توجه دارند. روزنامه هم بايد حرف خودش را بزند و نقدش را داشته باشد اما اين طور نيست که اگر کسي فرزند رزمنده يا شهيد بود بتواند هر کار نادرستي را انجام بدهد. ما از اين مسائل کم نداشته‌ايم. کسي بوده که همسر شهيد يا فرزند شهيد بوده اما مشکلات بسياري در طول زمان پيدا کرده است. هر آقازاده‌يي که خوب نيست و هر آقا زاده‌يي هم آقازاده بد نيست. منبع: اعتماد