ايسنا/ ديپلمات پيشين کشورمان گفت: براي ايجاد صلح و آرامش در خليج فارس، ضرورت دارد تا آمريکا و متحدانش نقشي جسورانهتر در شکلدهي به ثبات منطقه ايفا کنند و آمريکا بايد از راهبردهاي متکي بر تغيير رژيم و مداخلهٔ نظامي در منطقه دست بردارد.
سيد حسين موسويان در مقالهاي در المانيتور نوشت: با وجودي که بسياري از جنبههاي سياست خارجي دونالد ترامپ در طول رقابتهاي انتخاباتي مبهم مانده بود، يک موضوع اساسي بهطور شفاف بيان شد: اينکه آمريکا تا کنون بيش از حد متعارف، هزينههاي متحدان طفيلي خود را در سراسر جهان تقبل کرده است. ترامپ در سخناني در ماه آوريل گذشته، اظهار کرد: «متحدان ما بايد در زمينهٔ تأمين هزينههاي بسيار بالاي مالي، سياسي و انسانيِ ما براي برقراري امنيت خودشان، مشارکت کنند.» او ادامه داد: «آنها به ايالات متحده به چشم يک کشور ضعيف و بخشنده نگاه ميکنند و هيچگونه حس تعهدي نسبت به توافقهايشان با ما ندارند.» اين مشکل که از جانب پرزيدنت باراک اوباما نيز بازتاب داده شده، در خاورميانه حادتر است. در آنجا متحدان منطقهاي آمريکا شاهد فروپاشي منطقه و ظهور گروههاي ياغي خشونتطلب بودند و سهم خاصي در جهت مشارکت براي تأمين امنيت منطقه بر عهده نگرفتند.
وي ادامه داد: براي مثال، عربستان سعودي، قطر و امارات متحده عربي، در عين حال که از شورشيان سوري حمايت ميکنند، از زير بار جنگ عليه گروه دولت اسلامي (داعش) «شانه خالي ميکنند». آنها مانند ساير حکومتهاي پادشاهي سُني، بيش از ساير کشورهاي منطقه در معرض تهديد ايدئولوژي وهابي ـ سلفي داعش هستند. ترامپ در اينباره گفته است: «اگر عربستان سعودي زير چتر حمايت آمريکا نبود … فکر نميکنم که اکنون وجود خارجي ميداشت». ترامپ در کنار اينکه ميخواهد متحدان منطقهاي آمريکا براي تأمين امنيتشان بيشتر از خود مايه بگذارند، درک روشني نيز دارد که دخالتهاي نظامي ايالات متحده در خاورميانه، نسبت به هزينههاي شگرفي که داشته، دستاورد بسيار اندکي به بار آورده است. ترامپ اخيراً در برنامهٔ ۶۰ دقيقه (تلويزيون سيبيسي) با ذکر اينکه «ما اين جنگ را براي ۱۵ سال ادامه داديم»، گفت: «شش تريليون دلار در خاورميانه خرج کرديم. با شش تريليون دلار، ميتوانستيم دو بار کشورمان را بازسازي کنيم.»
موسويان تصريح کرد: اخيراً ميهمان سومين نشست سالانهٔ استراتژيک ابوظبي بودم که در آن صدها شرکتکننده ادعا کردند که ايران در پي تسلط بر منطقه است و در امور کشورهاي عربي دخالت ميکند. مضاف بر اين، آنها ايالات متحده را به خاطر حمله به افغانستان و عراق و تحويلدادن منطقه به ايران، ملامت کردند. به عنوان تنها ايراني حاضر در کنفرانس، به آنها يادآوري کردم که جنگ آمريکا عليه ترور در افغانستان با حملات ۱۱ سپتامبر کليد خورد؛ اين حملات از جانب ۱۹ هواپيماربا صورت گرفت که ۱۵ تن از آنان، شهروندان سعودي بودند. عراق در دوران صدام حسين نيز يکي از متحدان شوراي همکاري خليج بود؛ شورايي که طي هشت سال جنگ خونين صدام عليه ايران، از او پشتيباني ميکرد. پس از آن، در زماني که صدام در سال ۱۹۹۰ به کويت حمله کرد، شوراي همکاري خليج بود که از ايالات متحده و همپيمانانش خواست تا براي نجات آنها و عقبراندن صدام مداخله کنند. در مورد يمن و ليبي، دو کشور عرب که در سالهاي اخير فرو ريختند، شوراي همکاري خليج نيز به طور مستقيم در حملات نظامي و ويراني آنها شرکت داشت. بنابراين خط فکري ترامپ در اين موارد، جهت صحيحي را دنبال ميکند. براي ايجاد صلح و آرامش در خليج فارس، ضرورت دارد تا آمريکا و متحدانش نقشي جسورانهتر در شکلدهي به ثبات منطقه ايفا کنند و آمريکا بايد از راهبردهاي متکي بر تغيير رژيم و مداخلهٔ نظامي در منطقه دست بردارد.
اين ديپلمات پيشين کشورمان خاطرنشان کرد: جنگهاي نيابتي ميان مراکز قدرت که از شاخصههاي کنوني منازعات خاورميانه محسوب ميشوند، کمشباهت به اروپاي چند دهه قبل نيستند. در جريان جنگ سرد، ايالات متحده و همپيمانانش در ناتو در يک رويارويي تمامنشدني و رو به گسترش با اتحاد شوروي و همپيمانانش در پيمان ورشو قرار داشتند. اروپا نيز خط مقدم اين رويارويي بود؛ جايي که تنشهاي مستمر، ميتوانستند به سادگي از کنترل خارج شوند. تا اينکه پيمان ۱۹۷۵ هلسينکي منعقد شد و «کميسيون امنيت و همکاري در اروپا» (CSCE) شکل گرفت. پيمان هلسينکي آغازگر روندي بود که کشورهاي عضو پيمانهاي ناتو و ورشو در کنار کشورهاي بيطرف اروپا، ميتوانستند بدون پيششرط کنار يکديگر بنشينند و دربارهٔ نگرانيهاي امنيتيشان گفتوگو کنند. کميسيون امنيت و همکاري در اروپا بر پايهٔ اصولي همچون احترام به حق حاکميت، عدم استفاده از زور، احترام به مرزها و تماميت ارضي، حل و فصل صلحآميز مناقشات و عدم دخالت در امور داخلي ديگر کشورها، به کشورهاي عضو امکان داد تا دور يک ميز بنشينند و با ابراز نگرانيهاي امنيتي خود، در مورد راههاي غير خشونتآميز براي حل آنها، گفتوگو کنند. در دو دهه، جلسات کميسيون امنيت و همکاري در اروپا (CSCE) به نتايجي در زمينهٔ تدابير حياتي منجر به شفافيت، محدوديت تسليحاتي و تبادل اطلاعات رسيد که حاصل آن در کاهش تنش در قارهٔ اروپا محسوس بود. در سال ۱۹۹۴، روند کار اين کميسيون نهادينه شد و به شکل يک ساختار امنيتي متناسب در آمد: سازمان امنيت و همکاري اروپا .(OSCE)
وي ادامه داد: روندي مانند تشکيل کميسيون امنيت و همکاري اروپا، براي کشورهاي خليج فارس (شامل ايران، عراق و شش عضو شوراي همکاري خليج) ميتواند راهي به سوي تنظيم ثبات منطقهاي باشد. با وجودي که مواضع اين کشورها امروزه فاصلهٔ زيادي از يکديگر دارد، يک روند تدريجي که در ابتدا کار خود را تنها با يکسري ملاقاتهاي منظم در جهت ارتباط و مطرحکردن نگرانيهاي امنيتي آغاز کند، ميتواند به مرور زمان به توسعهٔ روابط مبتني بر همکاري بيشتر منتهي شود.
موسويان گفت: آمريکا، روسيه و اتحاديهٔ اروپا ميتوانند نقشي حياتي براي ايجاد روندي مشابه CSCE در خليج فارس بازي کنند. غرب بايد از اهرمهاي خود براي تشويق متحدانش در شوراي همکاري خليج فارس به ارتباطگيري با ايران، استفاده کند. تنها توسط چنين گفتوگوهايي ميتوان به نتيجهاي مانند استقرار نهادي همچون سازمان امنيت و همکاري اروپا رسيد که قدرتهاي منطقهاي، منافع يکديگر را در نظر بگيرند و عليه تهديدهاي مشترک اقدام کنند؛ نتيجهٔ اين روند ميتواند استقرار يک صلح پايدار در خليج فارس باشد. صلحي که تأمينکنندهٔ نظر دونالد ترامپ، رئيس جمهوري منتخب، در زمينهٔ خاورميانهاي است که شاهد دخالت کمتر آمريکا باشد و از متحدان ايالات متحده بخواهد تا نقشي بنيادين در حفظ امنيت منطقه ايفا کنند.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد