گلایه همسر شهید علیمحمدی از برخوردهای بعضا سیاسی در قبال شهدای هستهای /مسئولان باید نگاه سیاسی به شهدا هسته ای نداشته باشند
بروزرسانی
نظامي
|
انرژيهستهاي
|
انتخابات
|
دولت
|
مجلس
|
ديپلماسي
|
بعد از آخرين ديدارمان در آخرين روزهاي سال 90 از ميان تمام واگويه هايش اين جمله پر از بغضش بدجوري يادم ماند که زندگي ديگر براي امثال ما تمام شده و ديگرخوشي اي براي ما وجود ندارد.اين بار هم در يکي از روزهاي ميانه مهر ماه که به او زنگ زدم لابه لاي همه درد و دل هايش دوباره اين جمله اش برايم مرور شد. آن هم وقتي گفت فردا عروسي الهام است و من که چه ساده لوحانه آرزو کردم که زندگي شان بعد از اين پر باشد از اين لحظات خوب و خوش براي او، ايمان و الهام: «ديگرخوشي در زندگي ما تمام شد». منصوره کرمي همسر شهيد عليمحمدي اين روزها دلشکسته است و به قول خودش نااميد از برخي برخوردها و رفتارهاي جامعه دراين دوسال و 8 ماهي که از ترور مسعود مي گذرد. تا از او پرسيدم که در اين مدت رسانه هايمان چقدر در شناساندن چهره علمي شهداي هسته اي به جامعه موفق بوده اند، سفره پر دلش را باز کرد: «خيلي کم و نه تنها رسانه ها که گروهها، سازمان ها و انجمن هاي مختلف در شناخته نشدن جايگاه علمي همسر من و امثال شهيد شهرياري و شهيد رضايي نژاد نقش داشتند. کسي نيامده درباره کارهاي علمي و اينکه اينها براي ايران چه کار کردند البته تا آنجا که به لحاظ امنيتي امکانش وجود دارد، صحبت کند. به تازگي کارگرداني فيلمي مستند درباره همسرم براي جشنواره دفاع مقدس که در کرمان برگزار شد، ساخت. فيلم درباره کارهاي علمي وخصوصيات اخلاقي مسعود بود. او براي ساخت اين فيلم به مترو شهيد کلاهدوز سر زده بود و از مردم پرسيده بود که مسعود علي محمدي را مي شناسند يا نه؟ قريب به اتفاق سوال شوندگان گفته بودند که نمي شناسد! فکر مي کنيد علت اصلي اش چيست؟ علتش رفتارهاي زشت و زننده اي است که اين روزها از سوي برخي ارگان ها با ما و در حق اين شهدا مي شود.باور کنيد هيچ کدام از همکاران همسرم در دانشگاه تهران به غير از يک نفر براي ساخت اين فيلم با ما و کارگردان فيلم همکاري نکردند. آن هم از سر ترس و به خاطر اينکه همسرم به فلان جريان سياسي که همه مي دانند وابسته بوده. حتي بسيج دانشگاه تهران که ايتدا به ما قول همکاري داد در عمل هيچ کمکي نکرد و حواله مان دادند به فيلم هايي که در آرشيو وجود دارد. براي ساخت اين فيلم تنها دکتر عباسي رئيس سازمان انرژي اتمي، دکتر طهرانچي رئيس دانشگاه شهيد بهشتي و يکي از همکاران همسرم در دانشگاه تهران حاضر به همکاري و صحبت شدند. اين درحالي است که همسر من استاد گروه فيزيک دانشگاه تهران بود و به گفته خيلي ها گروه فيزيک دانشگاه تهران از زمان حضور او رشد کرد. واقعا باعث تاسف است که حق کسي مثل همسر من به خاطر يک سري مسائل سياسي ناديده گرفته مي شود. واقعيت اين است که اين روزها خيلي از اين رفتارها عصباني ام و دچار نا اميدي شدم. يک بار گروهي از دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه هاي مختلف به خانه ما آمده بودند.به آنها گفتم شما فکر مي کنيد حق الناس چيه؟ همين که زحمات همسرمن که براي پيشرفت علمي کشور انجام داده ناديده گرفته مي شود، حق الناس است.همسر من 55 مقاله چاپ شده با موضوع غير هسته اي دارد.اين تعداد مقاله غيراز مقاله هايي است که پيش از شهادتش آنها را براي تائيد فرستاده بود و من نمي دانم از کجا بايد پيگيري شان کنم.چرا درباره اين مقاله ها جايي صحبت نمي شود؟چرا نمي گويند که مسعود عليمحمدي در فلسفه حرف براي گفتن داشت؟ چرا نمي گويند که مسعود علي رغم تمام مشغله هايي که داشت، سنتور مي زد؟ البته نه حرفه اي وبه صورت آماتور. از کسي هم ياد نگرفته بود .خودش کتاب نت ها را خريده بود و ياد گرفته بود.اينها حقايقي است که متاسفانه رسانه ها و مسئولان برخي سازمان ها و ارگان ها تحت تاثير بعضي مسائل سياسي در مورد مسعود ناديده گرفتند و آن طور که بايد براي شناساندن او به مردم و جامعه کار نکردند.
قدر هرکس را به اندازه خودش بدانيم
منصوره کرمي در ميان حرف هايش همه تاکيدش روي اين نکته بود که مسئولان بايد نگاه سياسي به شهدا هسته اي نداشته باشند و به همه اين شهدا صرف نظر از دسته بندي هاي سياسي يک جور پرداخته شود نه اينکه نام بعضي ها برجسته تر شود و پررنگ تر و بعضي ها در اين ميان ناديده گرفته شوند و فراموش: «من يک بار اين نکته را به دکتر عباسي گفتم که تا مسعود زنده بود به خاطر شرايط امنيتي درباره کاري که او مي کرد، نمي شد صحبت کرد. ولي الان ديگر مي شود بخشي از کارهاي او را باز هم تا آنجا که که مي شود به صورت رسمي اعلام کرد. چرا نبايد اعلام شود؟
واقعا دلزده شده ام از اين سياسي کاري ها. اين شهدا مال همه اند و براي اعتلاي نام ايران زحمت کشيدند. معتقدم اگر شهداي سال 42 نبودند انقلاب ما پيروز نمي شد. اگرشهداي دوران انقلاب اسلامي نبودند، ما شهداي دوران جنگ تحميلي را نداشتيم. اگر شهداي جنگ تحميلي نبودند، همسران ما نبودند که در بحث انرژي هسته اي براي ايران کار کنند و اگر آنها نبودند حالا يک سري از مسئولان ما نبودند. بهتراست قدر شهدا را به يک اندازه بدانيم وسياسي کاري نکنيم و قدر هرکس را به اندازه خودش بدانيم.
/خبر آنلاين