نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

عباس عبدی: جمشید بسم‌الله را به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت تعیین کنید

منبع
بروزرسانی
عباس عبدی: جمشید بسم‌الله را به عنوان بالاترین مقام اقتصادی دولت تعیین کنید
: * معاون اول دولت، طي سخناني مدعي شد که فردي به نام جمشيد بسم‌الله به تنهايي قيمت ارز را تعيين مي‌کرده است. بنابراين پيشنهاد مي‌شود که اين فرد را به عنوان بالاترين مقام اقتصادي دولت تعيين کرد يا حداقل او را به عنوان مشاور عالي دولت در امور ارز منصوب کرد تا قيمت ارز را تعيين کند تا هيچ نيازي به اين همه بگير و ببند و نيز خسارت‌هاي متعدد اقتصادي وجود نداشته باشد. اگر واقعا گوينده در اين ادعا صادق است، بفرماييد؛ بسم‌الله. من به عنوان يک شهروند راضي هستم به اين فرد هر چقدر حقوق مي‌خواهد پرداخت کنند، ماهي يک ميليون دلار، اگر کم است پنج ميليون دلار هم بدهند، کار او ارزش آن را دارد. گمان نمي‌کنم که ديگران هم مخالف اين مبلغ از پرداخت باشند. * نکته‌يي که آقاي معاون توجه نکرده‌اند اين است که سطح دولت و کارايي وزارت اقتصاد و بانک مرکزي و ده‌ها سازمان عريض و طويل ديگر و هزاران نيروي بازرسي و نظارت و... را در اداره امور کشور چنان توصيف کرده که گويي قدرت يک نفر گمنام به نام جمشيد بسم‌الله در تعيين قيمت ارز، بيش از همه اين دستگاه‌هاست. به علاوه اگر اين فرد قيمت ارز را تعيين مي‌کرد، در اين صورت از او بخواهيد که قيمت را کاهش دهد، الان که او دست شماست، نکند از طرف دولت علاقه‌يي به پايين آوردن قيمت ارز وجود ندارد؟ از سوي ديگر، حالا که او بازداشت است، چه کسي قيمت ارز را تعيين مي‌کند؟ * مشکل قيمت ارز نه جمشيد بسم‌الله است و نه استکبار جهاني و توطئه داخلي، اين مشکل فقط ناشي از بي‌اطلاعي نسبت به قواعد و اصول علم اقتصاد و اجتماع است. *جالب است که در برنامه چهارم توسعه و سند چشم‌انداز قيد شده بود که توسعه ايران بر اساس دانايي‌محوري است، ولي حيف از وجود اندکي توجه به علوم انساني و اجتماعي. وقتي که آقايان کوچک‌ترين مشکل تکنولوژيک پيدا مي‌کنند، دست به دامن علوم مهندسي و متخصصان داخلي و حتي غربي مي‌شوند؛ وقتي اندکي بيماري پيدا مي‌کنند، راه فرنگ و اروپا را پيش مي‌گيرند، چرا که احتياط شرط عقل است، و بايد از آخرين دستاوردهاي پزشکي و تکنولوژي پزشکي و نرسينگ مطمئن سود جست! ولي وقتي سخن از اقتصاد مي‌شود، نه‌تنها دانشمندان داخلي را منزوي مي‌کنند، بلکه اساسا اقتصاد را جزو علم نمي‌دانند، جامعه‌شناسي که اسمش را نبايد آورد و چنان گروه‌هاي علمي اين دو حوزه را تارومار مي‌کنند که تا سال‌ها نتوانند سر از خاک درآورند. /