اندیشکده آمریکایی: واشنگتن فرصت های تعامل با ایران را با وجود تمایل تهران از دست داد
ايرنا
بروزرسانی
ايرنا/ پايگاه اطلاع رساني انديشکده ˈفارين پاليسي اين فوکسˈ آمريکا روز شنبه در گزارشي به موارد متعدد فرصت هاي از دست رفته آمريکا براي تعامل ديپلماتيک با ايران با وجود تمايل تهران پرداخت.
به نوشته ˈسينا طوسيˈ از اعضاي اين انديشکده در حاليکه مذاکره کنندگان ايران و شش قدرت جهاني در ژنو گرد هم آمده اند، چشم انداز دست يافتن به تعاملي براي حل بن بست بر سر موضوع هسته اي اين کشور از هر زماني بيشتر است.
اقدامات اخير ديپلماتيک ايران در قبال غرب تحت امر حسن روحاني رييس جمهوري اين کشور افزايش يافته اما با اين وجود جنگ طلبان خواستار تحريم بيشتر احتمالا از تاريخ اطلاع درستي ندارند.
مهم ترين حقيقت در مورد برنامه هسته اي ايران اين است که اين کشور برنامه توليد تسليحات هسته اي ندارد؛ اين حقيقت احتمالا براي افرادي که مرتب مي شنوند ايران شش ماه با توليد بمب هسته اي فاصله دارد يا برنامه توليد سلاح هسته اي اش رو به توسعه است، کاملا عجيب خواهد بود.
هرگز ترديد جدي در اين مورد وجود نداشته است، دست کم تا جايي که آژانس بين المللي انرژي اتمي در آن مداخله کرده است. گزارش هاي مرتب آژانس در مورد فعاليت هاي غني سازي ايران که از 10 سال قبل زير نظر آژانس بوده است، هرگز مدرکي مبني بر توسعه تسليحات هسته اي ايران به دست نداده است.
آژانس هاي اطلاعاتي و امنيتي غربي نيز از مدت ها اعلام کرده اند که ايران برنامه توليد تسليحات هسته اي ندارد.
فعاليت هاي هسته اي ايران ابتدا در سال 2002 و بعد از آن مشخص شد که ادعا شده دست ايراني ها در حال توسعه برنامه هسته اي غيرقانوني رو شده است. اما با آنکه ايران در واقع به دنبال برنامه هسته اي در اين زمان بود، به دليل عضويت در معاهده عدم تکثير هسته اي موسوم به ان پي تي نمي بايست تا شش ماه پيش از تزريق مواد هسته اي به تاسيساتش اين فعاليت ها را به اطلاع آژانس برساند، ايران هرگز اين قانون را نقض نکرد.
قطع نظر از اينکه ايراني ها براي کاهش نگراني هاي بين المللي فراتر از تعهدات خود در اين دوره عمل کردند و در زمان محمد خاتمي رييس جمهوري اصلاح طلب ايران همه فعاليت هاي غني سازي را تعليق کردند، آنها پروتکل الحاقي را نيز امضا کردند که بر اساس آن کشور مي بايست فعاليت هاي آتي خود را از قبل به اطلاع آژانس مي رساند و نظارت هاي بيشتر و فشرده تر را مي پذيرفت.
ايراني ها در سال 2003 چارچوب مشخصي را براي مذاکرات با هدف دست يافتن به توافقي عمده با امريکا طرح ريزي کردند و با ارسال نامه اي به واشنگتن از طريق سفارت سوئيس خواستار حل و فصل همه مواد مورد مناقشه با آمريکا در سر ميز مذاکره شدند. ايراني ها بعد از روي کار آمدن محمود احمدي نژاد رييس جمهوري پيشين ايران و آنچه شکست در مذاکرات با اروپايي ها خواندند، غني سازي را از سر گرفتند. ايراني ها مسير خود را طي کردند، از خطوط قرمز غربي ها عبور کردند و برنامه غني سازي خود را توسعه دادند. اين امر به اولين دور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران در سال 2006 منجر شد.
کمي بعد از آن، محمد البرادعي دبير کل پيشين آژانس بين المللي انرژي اتمي براي حل بحران هسته اي ايران قدم جلو گذاشت.
البرادعي پيشنهاد داد بر اساس توافقي ايران غني سازي صنعتي را متوقف کرده و برنامه غني سازي اش را به بعضي از تاسيسات کوچک محدود کرده و با واردات سوخت هسته اي غني شده از روسيه موافقت کند.
ايران به اين پيشنهاد نظر مثبت داشت اما دولت ˈجرج بوشˈ رييس جمهوري پيشين آمريکا آن را رد کرد زيرا وعده داده بود با هر توافقي براي غني سازي در داخل ايران مخالف است.
فرصت ديپلماتيک ديگري در سال 2010 به دست آمد که به گفته ˈاستفان والتˈ دانشمند برجسته علوم سياسي مي توانست گامي به جلو براي حل کل برنامه هسته اي ايران باشد که با ميانجيگري ترکيه و برزيل ميسر شد.
بر اساس اين توافق ايران بايد ذخاير فراوان اورانيوم با غناي پايين خود را در ازاي ميزان کمي اورانيوم با غناي بالا به خارج از کشور مي فرستاد.
ايران از مدت ها قبل اعلام کرده که اورانيوم با غناي پايين را براي سوخت رآکتور تحقيقاتي تهران نياز دارد. ايران اين توافق را پذيرفت و باعث تعجب بسياري شد و زمينه بسرعت براي دست يافتن به راهکار احتمالي براي بن بست هسته اي مهيا شد.
با وجود اين، ˈهيلاري کلينتونˈ وزير امور خارجه پيشين آمريکا بسرعت توافق نامه را محکوم کرد و گفت حمايت آمريکا از تحريم هاي جديد سازمان ملل متحد عليه ايران را تضعيف مي کند.
اين تحريم هاي جديد بزودي از طريق شوراي امنيت عليه ايران اعمال شد اما ترکيه و برزيل به عنوان اعضاي غيردائم شورا به آن راي منفي دادند.
عده اي از ناظران معتقدند که تحريم هاي آمريکا باعث شده ايران موضع آشتي جويانه تري اتخاذ کند؛ اما آنها اين اقدامات ديپلماتيک پيشين را ناديده مي گيرند. ايران در بسياري از برهه هاي زماني در 10 سال گذشته پيش از اينکه تحريم هاي جديد عليه اين کشور اعمال شود، مصالحه هاي بسياري را مطرح کرده است که به عقيده بسياري از تحليلگران بيشتر از پيشنهادات امروز تهران در نشست ژنو است.
ديپلمات ها و قانونگذاران آمريکايي در تلاش براي اينکه مطمئن شوند اقدام ديپلماتيک بعدي با ايران چگونه بايد باشد، مي بايست از فرصت هاي از دست رفته پيشين مطلع شوند.
راهبرد جديد ايران بيشتر ناشي از انتخاب حسن روحاني به رياست جمهوري است تا اعمال تحريم هاي شديد.
روحاني با تاکيد بر آشتي بين المللي و اتخاذ ديپلماسي جدي با هدف رفع نگراني ها بر سر برنامه هسته اي توانست تبليغات انتخاباتي خود را پيش ببرد. وي گروه نسبتا اصلاح طلبي را روي کار آورد و مسئول کرد که پيشنهاد 10 سال قبل ايران را نيز ارائه داده بود.
آيت الله خامنه اي رهبر عالي ايران تاکنون به نظر مي رسد از اقدامات روحاني حمايت کرده باشد. اما دليلي وجود ندارد که باور کنيم اگر ايراني ها در انتخابات خرداد ماه به فردي تندرو مانند سعيد جليلي راي داده بودند، سياست هسته اي ايران مانند حال حاضر و زمان روحاني بود.
غير از اين چندين عامل ژئو استراتژک وجود دارد که دست يافتن به توافقي با ايران را امروزه محتمل تر مي کند. احتمالا مهم ترين عامل اين است که وضعيت قدرت منطقه اي در خاورميانه نسبت به 10 سال قبل بشدت تغيير کرده است. نفوذ ايراني ها اکنون از افغانستان تا لبنان به دليل جنگ هاي تحت امر آمريکا نسبت به يک دهه قبل افزايش يافته است.
اما آمريکا و ايران اکنون نقاط مشترک بيشتري در منطقه دارند تا نقاط اختلاف نظر، به ويژه در حفظ امنيت و ثبات عراق و افغانستان، کنترل گسترش تندروي وهابي و اطمينان از توليد و عرضه نفت در منطقه خليج فارس.
در حاليکه يقينا عناصري در داخل حکومت ايران خواستار همکاري ايران و آمريکا نيستند، مقامات کليدي ايران بارها تمايل خود را براي کار با آمريکا ثابت کرده اند؛ زماني که منافع دو طرف هم پوشاني داشته است.
نمونه هاي فراواني از آن را مي توان مثال زد که حمايت ايران از تلاش هاي آمريکا در بوسني در دهه 1990 و حمايت از حمله آمريکا به افغانستان و عراق از آن جمله است.
ايران در برهه هايي از زمان شاخه زيتون به آمريکا تعارف کرده؛ اما امريکا آن را پس فرستاده است. غير از فرصت هاي از دست رفته ديپلماسي هسته اي با ايران، آمريکا در دهه 1990 نيز بعد از کمک ايران براي آزادي گروگان هاي لبناني به وعده خود در آزادسازي پول هاي مسدود شده ايران کمک نکرد و موارد ديگري نيز فراوان است.
آمريکا از مدت ها قبل تلاش کرده تا ايران را منزوي کند، اما شکست خورده است. جمهوري اسلامي ايران 30 سال بعد از انقلاب اسلامي به حکومت ادامه مي دهد و نقش مهم تري در خاورميانه امروزه دارد. با ظهور دولت هاي ديني در سراسر منطقه ديگر سياست آمريکا در مورد به رسميت نشناختن دولت اسلامي ديگر قابل اجرا نيست و با در نظر گرفتن منافع نزديکي به ايران، اين سياست قابل توصيه هم نخواهد بود.
آنچه ايراني ها مي خواهند به رسميت شناختن دولت و منافع آنها در خاورميانه است و در پيشنهاد سال 2003 خود نيز اين خواسته را قيد کرده بودند. اکنون نيز پيشنهاد آنها براي مذاکرات همين است.
در شرايطي که به نظر مي رسد دو طرف تا حدي به توافقي نزديک شده اند، حتي در حاليکه موقعيت ايران در منطقه قوي تر است و برنامه هسته اي اش بسيار توسعه يافته تر از 10 سال قبل است، واشنگتن به آساني نمي تواند اين فرصت را نيز از دست بدهد.
سياستمداران آمريکايي بايد بدانند که در اين مرحله تحريم ها به عنوان ابزاري براي سرکوب ديگر کشورها به منظور تغيير سياست هايشان عليه منافع شان به ندرت مفيد است. در حاليکه تحريم ها بشدت به اقتصاد ايران خسارت وارد کرد است ايراني ها روندي را انتخاب کرده اند که دردناک است اما مرگبار نيست. از اين مهم تر تحريم ها نتوانست براوردهاي هسته اي ايران را تغيير دهد، ايراني ها همان پيشنهادي را اکنون مطرح کرده اند که يک دهه قبل نيز ارائه داده بودند.
رهبران ايران آماده اند غني سازي داخل کشور را به 5 درصد محدود ساخته، پروتکل الحاقي را امضا کنند، تاسيسات هسته اي خود را در معرض نظارت هاي شديد قرار دهند و ذخيره اورانيوم با غناي 20 درصدي را به ميله هاي سوخت تبديل کنند. در عوض همان مطالبات قديمي را مي خواهند؛ به رسميت شناختن حق غني سازي در داخل کشور و لغو تحريم ها. پايان اين روند از نظر آنها بايد تحقق اين خواسته باشد که آمريکا ديگر به دنبال تغيير نظام نيست.
اگر هر نوع توافقي بر سر برنامه هسته اي ايران محقق شود، زمينه براي تعامل با ايران در مورد مسائل منطقه اي مهيا مي شود. نزديکي ايران و امريکا مي تواند بهترين تضمين امنيتي براي امريکا در منطقه طي سال هاي بعد باشد.