نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سیاسی

حکایت قرض گرفتن امام برای دادن عیدی چه بود؟

منبع
جماران
بروزرسانی
حکایت قرض گرفتن امام برای دادن عیدی چه بود؟
جماران/ طبق معمول همه عيدها بچه ها منتظر بودند تا آقا به آنها عيدي بدهد اما ديدند که مي گويند من امروز عيدي ندارم که بدهم... بانو زهرا مصطفوي، دختر امام از عيدي دادن هاي ايشان اينطور مي گويد: امام تمام اعياد را به ما عيدي مي دادند از زمان بچگي. البته مطابق زمان تغيير کرده و امروز رسيده به سيصد تومان. عيدها به ما سيصد تومان مي دهند. نه ما، هر کسي توي خانه باشد، از خانم گرفته تا کارگر توي منزل و حتي مهمان هم اگر باشد به همه عيدي مي دهند ـ بچه ها صد تومان، بزرگترها سيصد تومان. يادم است وقتي در نجف بودم امام آنجا دو دينار عيدي مي دادند. يک روزي که صبح عيد بود (يکي از اين اعياد حالا يا مذهبي يا عيد بزرگ غيرمذهبي فرق نمي کرد) منتظر بوديم ايشان عيدي بدهند. اما امام گفتند: «من امروز عيدي ندارم». گفتيم که چطور شما عيدي نداريد؟ گفتند: «من از پولي که مخصوص خودم باشد و پول شخصي ام است به شما عيدي مي دهم، حالا پول شخصي ندارم، طبيعتاً نمي توانم عيدي بدهم». خوب ما که نمي توانستيم صرف نظر کنيم، قرار بر اين شد همشيرۀ بزرگم قرض بدهد به ايشان تا ايشان به ما عيدي بدهند، تا بعد اگر پولي پيدا کردند قرضشان را بدهند. امام گفتند: «شايد پولي پيدا نکردم، اگر پيدا نکردم قرضتان مي ماند». ما هم گفتيم: «ان شاءاللّه پيدا مي کنيد و خواهر بزرگم رفت پولي از خودش آورد به آقا قرض داد». ايشان آن را به ما عيدي دادند و بعد هم ايشان قرضشان را ادا کردند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره