شواهدی مبنی بر تلاش ایران برای ساخت سلاح هستهای وجود ندارد
بروزرسانی
به گزارش فارس، انديشکده «واشنگتن» در مقالهاي به قلم «اولي هيونن» از کارمندان مرکز موضوعات بينالمللي و «سيمون هندرسن» مينويسد: آمريکا و ايران توافق بر سر مذاکرات دوجانبه را تکذيب ميکنند، اين در حالي است که شايعات و اخباري مبني بر موضوعات مورد توجه آمريکا و انتقال آنان به طرف ايراني به گوش ميرسد.
*ايران تلاش براي ساخت سلاح هستهاي را تکذيب کرد
ديپلماسي بينالمللي بر مبناي پايبندي حکومت ايران به معاهدات بينالمللي صورت ميگيرد تا از اين طريق مانع ساخت سلاح هستهاي با بهانه فعاليتهاي هستهاي صلح آميز شود. ايران تلاش براي ساخت سلاح هستهاي را تکذيب ميکند. با اين حال، اين کشور مانع از فعاليتهاي بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي و اثبات اين موضوع ميشود. مذاکرات با هدف خروج سريع از اين بنبست صورت ميگيرد.
*فاصله ايران تا ساخت بمب هستهاي
در حال حاضر موضوع مهم، غنيسازي اورانيوم توسط ايران است. تهران با استفاده از فناوري سانترفيوژ که در دهه 1980 از پاکستان خريداري نموده است، اقدام به غني سازي اورانيوم مينمايد. بيم آن ميرود که ايران در چند ماه آينده با غنيسازي اورانيوم مورد نياز، موفق به ساخت بمب هستهاي شود. اين موضوع به «خروج» معروف است. غنيسازي اورانيوم 20 درصد از شکاف ايزوتوپ «يو 235» توسط ايران و فاصله آن با غني سازي 90 درصد (مقدار مورد نياز براي ساخت بمب هستهاي)، مانع از گفتگو بر سر اين سناريو ميشود. اين موضوع که ايران با ساخت بمب هستهاي فاصله زيادي دارد، درست نيست. بنيامين نتاياهو، نخست وزير اسرائيل در جريان نشست مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورک تلاش کرد که با استفاده از نقاشي اين موضوع را نشان دهد. اما موفق به اين کار نشد.
*درک غنيسازي
در واقع با غني سازي اورانيوم 20 درصد، ايران نيمي از راه ساخت بمب هستهاي را پيموده است. در اورانيوم طبيعي مقدار «يو-235» (ماده مورد استفاده در ساخت بمب هستهاي) در قياس با «يو-238) تنها 0.7 درصد است. به عبارت ديگر، ميزان «يو-235» به «يو-238» در هر هزار اتم اورانيوم 7.933 درصد است. در اورانيوم 20 درصد اين مقدار 7.28 است. به بيان ديگر، 965 «يو-238» از اورانيوم گازي در سانترفيوژهاي پشتيبان جدا شدهاند. براي رسيدن به غنيسازي 90 درصد و ساخت بمب هستهاي تنها به جداسازي 21 اتم «يو-238» نياز است (7.1 درصد). ادامه روند غنيسازي توسط ايران بدون رفع نگرانيهاي جامعه بينالمللي از دو جنبه قابل بررسي است.
اول اينکه اعتماد به نفس ايران نسبت به فناوري سانترفيوژي افزايش مييابد. دوم اينکه اين امر در نهايت منجر به توليد سانترفيوژهاي جديدتر و توليد مقادير زيادي مواد اوليه با کاربرد نظامي ميشود. ايران در حال آزمايش بر روي «غلافهاي» سانترفيوژي مختلف ميباشد. موفقيت ايران در اين امر مبهم به نظر ميرسد. با اين حال، تهران به زودي اين مانع را از سر راه بر خواهد داشت.
پاکستان که نخستين سانترفيوژهاي ضعيف را در اختيار ايران قرار داد، کار با نسل دوم سانترفيوژها را آغاز نموده است. از سوي ديگر، کره شمالي که موشکهاي ميان برد با قابليت حمل کلاهک هستهاي را به ايران ميفروشد، سانترفيوژهاي عملياتي بسياري را در اختيار دارد. عليرغم فشارهاي بينالمللي شديد بر ضد واردات فناوري و تجهيزات، هر دو کشور موفق به نيل به اهداف خود شدهاند.
*زمان بندي «خروج» ايران
ايران 240 کيلوگرم اورانيوم غني شده 20 درصد را در اختيار دارد. با غني سازي بيشتر اين مقدار براي توليد 27 کيلوگرم اورانيوم غني شده 90 درصد و ساخت بمب هستهاي ساده کافي است (بر اساس معيار سازمان بينالمللي انرژي اتمي «مقدار قابل ملاحظه»). اين ميزان براساس مدلهاي مختلف متغير است. به عنوان مثال: بمب اتمي پاکستان که از مدل چيني الگو برداري ميکند، احتياج به 15 کيلو اورانيوم دارد.براي مدل آمريکايي تنها 7 کيلو نياز است.
ممکن است با ادامه روند غنيسازي، ايران با بهرهگيري از سانترفيوژهاي موجود در تاسيسات نطنز و فوردو اقدام به خروج نمايد. گفتني است که ايران مقداري از ذخاير اورانيوم خود را به سوخت راکتور تحقيقاتي تهران تبديل نموده است. با اين حال، اين موضوع قابليت تبديل مجدد به ماده خام سانترفيوژ را دارد. براساس پيش بينيها، ايران قادر است در بازه زماني 9 ماهه ماده لازم براي ساخت چهار بمب هستهاي را توليد کند. با افزايش توليد اورانيوم 20 درصد اين زمان به چند هفته کاهش مييابد. در صورت موفقيت دولت ايران در ساخت تاسيسات جديد و بهرهگيري از سانترفيوژهاي پيشرفتهتر، اين زمان باز هم کوتاهتر خواهد شد.
به باور مقامات آمريکا شواهدي مبني بر تلاش ايران براي ساخت سلاح هستهاي در دست نيست. با اين حال، با ذخيره اورنيوم مورد نياز، ايران به آساني ميتواند در نقطهاي دور افتاده، آزمايش هستهاي انجام دهد. ساخت بمب هستهاي که قابليت حمل با جنگنده و استقرار در موشک را دارا باشد، پيچيدهتر است. با اين حال آزمايش موفقيت آميز هستهاي توسط ايران، خاورميانه را دگرگون ميکند. اين امر آمريکا و همسايگان ايران را به بازنگري در معادلات ژئوپوليتيکي منطقه وادار ميسازد.
آمريکا دستيابي ايران به سلاح هستهاي را به منزله عبور تهران از خط قرمز واشنگتن قلمداد ميکند. دولت اوباما اظهار کرد که به ايران اجازه توليد سلاح هستهاي را نخواهد داد. از سوي ديگر، اسرائيل دستيابي ايران به هرگونه دانش فني هستهاي را نميپذيرد، که اين موضوع مانع از توليد سلاحهاي ساده توسط ايران ميشود.
*درسهايي از تاريخ
بسياري از کشورها از جمله اوکراين، بلاروس (پس از فروپاشي شوروي) و آفريقاي جنوبي (با پايان حکومت نژادپرستانه) با کنار گذاشتن سلاحهاي هستهاي موافقت نمودهاند. برخي ديگر، برنامههاي هستهاي را دنبال نميکنند (سوئد و سوئيس در دهه 1960 و برزيل و آرژانتين در دهه 1980). با اين حال، بعيد است ايران از اين الگوها پيروي کند.
ايران نيازي به استفاده از انرژي هستهاي صلح آميز و غنيسازي اورانيوم در سطح محدود ندارد (برخلاف سخنان برخي از کارشناسان مبني بر اجازه به ايران براي غني سازي محدود). ايران سوخت مورد نياز تنها نيروگاه اتمي ايران (نيروگاه اتمي بوشهر) را تامين ميکند. اين قرداد 10 سال اعتبار داشته و دو طرف بر سر تمديد آن به مدت 10 سال ديگر به توافق رسيدهاند. مقامات ايران تامين سوخت راکتور تحقيقاتي تهران را دليل غني سازي اورانيوم 20 درصد عنوان ميکنند (براي توليد راديوداروها). گفتني است، ايران دانش فني لازم براي تهيه صفحات سوخت از اورانيوم را در اختيار ندارد. تهران همواره با خروج مواد غني سازي شده اضافي از کشور مخالفت نموده است.
*خلاصه
مذاکرات فرايندي زمان بر است. برنامه هستهاي ايران همچنان به پيش ميرود. به عبارت ديگر، زمان به نفع حکومت ايران است. نگرانيها در مورد چگونگي استفاده ايران از ذخاير در حال افزايش اورانيوم وجود دارد. رفع نگرانيها و تعيين زمان دقيق دستيابي ايران به سلاح اتمي کار دشواري است. افزايش غني سازي ميتواند يکي از اين تعاريف باشد. تا زمان توقف برنامه هستهاي ايران و يا دستيابي به شواهدي مبني بر تغيير رفتار اين کشور در اثر تحريمها، نميتوان در مورد مذاکرات (چه دو جانبه و يا چند جانبه) خوش بين بود.
سايمون هندرسن از کارکنان و رئيس برنامه سياست انرژي خليج در واشنگتن انستيتوت است. اولي هنونن کارمند ارشد مرکز بلفر دانشکده کندي هاروارد ميباشد. وي به عنوان قائم مقام فرمانده نيروهاي تامين امنيت «آي اي اي اي» خدمت کرده است. اين دو اخيرا «ايران هستهاي» را تاليف کردهاند: فهرستي از کلمات که به صورت مشترک توسط موسسه و مرکز بلفر منتشر شده است.