نماد آخرین خبر

دکتر داوری: امام خمینی (ره) سه بار عسگراولادی را از ترور حسنعلی منصور نهی کردند

منبع
بروزرسانی
  دکتر داوری: امام خمینی (ره) سه بار عسگراولادی را از ترور حسنعلی منصور نهی کردند
شبکه ايران / سؤالي که اين روزها درخصوص مواضع برخي از مؤثرين اردوگاه اصولگرايان در باب امکان توبه سياسي فعالان فتنه و بازگشت آنان به دامان نظام مطرح مي‌شود، اين است که به واقع راهبرد انتخاباتي بخش مهمي از بدنه اصولگرايان را چه مختصاتي در بر مي‌گيرد. به نظر مي‌رسد تأکيد ويژه رياست محترم جمهور در مصاحبه اخير تلويزيوني خود مبني بر حضور حداکثري مردم در انتخابات آتي و برگزاري يک انتخابات 49 ميليون نفري، چهره‌هاي شاخص اين جريان را به تکاپو انداخته تا چاره‌اي براي آن بينديشند. چرا که نيک پيداست اين بخش از بدنه اصولگرايان همواره در انتخاباتي که با حضور همه اقشار ملت برگزار شود، موفقيتي حاصل نخواهد کرد. در اين ميان شواهد و قرائن نشان مي‌دهد ادامه و تقويت جريان سوم انقلاب که در واقع همان جريان اصيل مردمي است هم امر خوشايندي براي اين طيف از اصولگرايان نيست و از آنجا که رقم خوردن يک انتخابات حداکثري به طور قطع به سود بخشي از اصولگرايان تمام نخواهد شد، از اين رو زمزمه‌هاي تعارف به اصلاح‌طلبان و برخي اشخاص خاص به عنوان تنها گزينه‌اي که به‌زعم آنها ظرفيت هماوردي با محبوبيت گزينه جريان سوم را خواهد داشت، در اين برهه از زمان قابليت فهم بيشتري پيدا مي‌کند. يک دولت وحدت ملي زير عباي هاشمي رفسنجاني حتي اگر با رياست فردي مثل محمد خاتمي تحقق پيدا کند، براي بخشي از اصولگرايان بسيار مطلوب‌تر از گزينه جريان سوم انقلاب است. اين که خبر نامه محمد خاتمي به رهبر انقلاب براي اجازه حضور در انتخابات با وساطت هاشمي رفسنجاني براي نخستين بار از زبان يک عضو حزب مؤتلفه درز پيدا مي‌کند و از سوي ديگر، دبيرکل جبهه پيروان خط امام و رهبري از سران فتنه به عنوان برادران يوسف ياد مي‌کند، حاکي از يک «نه» هماهنگ ديگر به احمدي‌نژاد از سوي احزاب، کانون‌هاي ثروت و قدرت و دو جناح سياسي کشور است. در اين بين اما اين جريان سوم انقلاب است که در پيچ و خم ائتلاف‌ جناح‌هاي چپ و راست که همواره در طول تاريخ در يک نقطه کانوني به هم مي‌رسند، ظرفيت اين را دارد که دوباره سر برآورده و به قول رئيس جمهور، با حضور حداکثري ملت، کار را يکسره نمايد. تحليل فوق‌ را وقتي در کنار برخي اخبار بگذاريم، قطعات اين پازل بهتر خود را به رخ مي‌کشاند. سايت فارس روز گذشته گزارش داد: «برخي معاونين و وزراي دولت اصلاحات در ديدار با محمد خاتمي با اشاره به مواضع برخي اصولگرايان طي روزهاي اخير خواهان حضور وي در انتخابات شده‌ و تأکيد کرده‌اند اين مواضع چراغ سبز نظام براي حضور شما در انتخابات است» خاتمي نيز در پاسخ گفته: «اگر شرايط به همين شکل پيش برود حتماً مي‌آيم!» از سويي ديگر سخنگوي فراکسيون رهروان ولايت (حاميان لاريجاني) نيز از اين مسئله سخن گفته که ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات باعث وحدت اصولگرايان مي‌شود. اشاره رمضان شجاعي کياسري، ناظر به اين واقعيت است که اصولگرايان بدون اين‌که اين مسئله را علني کنند ظرفيت جذب آراي اصلاح‌طلبان را بيشتر از خود مي‌دانند. به معناي ديگر اصولگرايان به درک خوبي از اين حقيقت دست يافته‌اند که سبد رأي احمدي‌نژاد متعلق به آنان نخواهد بود از همين رو بايد دستاويز ديگري به نام اصلاح‌طلبان را حداقل براي رسيدن به دولت وحدت ملي هاشمي از دست ندهند. بخشي از اصولگرايان، اصلاح‌طلبان را به حاميان احمدي‌نژاد ترجيح مي‌دهند! عبدالرضا داوري عضو هيأت علمي جهاد دانشگاهي در خصوص راهبرد انتخاباتي اصولگرايان گفت: حزب مؤتلفه در انتخابات مجلس نهم با شکست تلخي مواجه شد و نتوانست چهره‌هاي شاخص خود را به‌ مجلس بفرستد و در واقع حتي چهره‌اي مانند آقاي مصري که از کرمانشاه رأي آورد نيز با اعتبار حزب مؤتلفه به مجلس راه پيدا نکرد بلکه به اعتبار سابقه حضورش در کابينه و دولت توانست رأي مردم را کسب کند. بنابراين مؤتلفه در دوره‌هاي اخير همواره با عدم اقبال مردمي روبه‌رو بوده است. مؤتلفه همواره در فرعي اصلي کردن مسائل مشکل داشته ‌است داوري در گفت‌و‌گو با ايران، گفت: حزب مؤتلفه در طول دوران فعاليتش پيش و پس از انقلاب اسلامي هميشه در تشخيص مسائل اصلي جامعه دچار نوعي تحليل اشتباه بوده است و مسائل فرعي را به مسائل اصلي رجحان داده است. براي مثال عملکرد اين مجموعه را اگر در دهه 30 مشاهده کنيم مي‌بينيم که درگير دو قطبي کاذب آيت‌الله‌کاشاني و مصدق بودند که در واقع توسط استکبار ايجاد شده بود تا منافع خودش را به پيش ببرد و در همان دهه 30 اينها فعاليت‌هايشان را تعطيل کرده و به سمت بازار مي‌روند و در دهه 40 فعاليت‌هاي خود را بر ترور حسنعلي منصور کليد مي‌زنند و اسناد آن‌زمان به وضوح نشان مي‌دهد که سه‌مرتبه حضرت امام (ره) اينها را نهي مي‌کنند و مي‌گويند که امروز مسئله اصلي ما حذف نخست‌وزير نيست و ما بايد حرکت‌هاي اجتماعي و توده‌اي را بسط دهيم و رويکردهاي مبتني بر ترور و برخورد سخت، وقت و انرژي ما را تلف مي‌کند. دکتر داوري اضافه کرد: طبق اسناد، حضرت امام (ره) 3 مرتبه به شخص آقاي عسگراولادي در اين باره تذکر مي‌دهند و آخر سر هم به ايشان تأکيد مي‌کنند که اگر بر فرض هم اصرار بر انجام ترور داريد گزينه اصلي يعني خود شاه ‌را هدف قرار دهيد و در نهايت مؤتلفه مجبور مي‌شود فتواي ترور حسنعلي منصور را از آيت‌الله ميلاني بگيرد. در واقع حضرت امام(ره) ترور نخست‌وزير را در آن مقطع يک مسئله فرعي مي‌دانستند. اما اينها در فرعي- اصلي کردن مسائل نبوغي از خود نشان نمي‌دهند. عضو هيأت علمي جهاد دانشگاهي در ادامه افزود: در سال 1355 نيز که آقايان مهدي کروبي، عسگراولادي و قدرت‌الله عليخاني زنداني رژيم پهلوي بودند مبارزه با مارکسيسم را به مبارزه با رژيم پهلوي اولويت مي‌دادند تا جايي که در 15 بهمن سال 55 در جشن سپاس رژيم شرکت مي‌کنند و با استفاده از عفو شاه از زندان آزاد مي‌شوند، ما مي‌بينيم در آن زمان هم قدرت تشخيص مؤتلفه ضعيف عمل مي‌کند. به نظر من مؤتلفه دچار يک نوع مشکل تاريخي است و تشخيص مصاديق اصلي و فرعي را نمي‌تواند انجام دهد. دکتر داوري ادامه داد: وقتي به خاطرات آقاي عزت‌شاهي مراجعه مي‌کنيم، مي‌بينيم حضور اين افراد در آن زمان در مراسم شاه چه لطمه بزرگي به اعتبار زندانيان پيرو خط امام زد. پس از انقلاب هم مؤتلفه درگير درگيري‌هاي چپ و راست و اصلاح‌طلب، اصولگرا و دوقطبي‌هاي کاذب مي‌شوند و در حال حاضر هم برخلاف بيانات صريح رهبر انقلاب مي‌گويند مسئله اصلي امروز کشور، جريان موهوم انحرافي در دولت است. به نظر من، نسل جواني که وارد مؤتلفه مي‌شود، بايد اين مسئله را آسيب‌شناسي کند. اصولگرايان سنتي ادامه حيات خود را زير عباي دولت وحدت ملي هاشمي جست‌وجو مي‌کنند عبدالرضا داوري معتقد است راهبرد انتخاباتي اصولگرايان سنتي به دليل آگاهي از عدم اقبال مردمي به سمت آنان، حمايت از کسي است که بتواند تئوري وحدت ملي آقاي هاشمي را تحقق ببخشد و باز هم اين به دليل نوعي عقب‌ماندگي از فضاي جامعه و عدم تشخيص مسائل اصلي است. آنها متوجه نيستند که دعواي اصلي نظام هم اکنون در چه نقطه کانوني در حال شکل گرفتن است. بر اين اساس، مؤتلفه ادامه حيات خود را قرار گرفتن در زير عباي آقاي هاشمي مي‌داند و حتي به اينجا رسيده‌اند که گزينه‌اي مانند محمد خاتمي را به گزينه احتمالي حاميان گفتمان احمدي‌نژاد ترجيح بدهند. او ادامه داد: در اسناد رسمي وزارت خارجه انگلستان منتشر شده که يکي از چهره‌هاي شاخص راست سنتي در دهه 60 به سفارت انگلستان مشاوره مي‌داده و ارزيابي انگلستان همين بوده که آن‌ها خواهان روابط گرم‌تري با غرب نسبت به دولت وقت مي‌باشند. براي مثال آقاي عسگراولادي در سال 87 در مصاحبه با روزنامه جام جم اعلام مي‌کند: در زمان آقاي خاتمي «کاسبي ما بهتر بود»، اين نشان مي‌دهد مؤتلفه همواره رويکرد بازارگرايانه‌اي داشته که منافع اقتصادي و مصالح سرمايه‌داري نقش پررنگي را در اين رويکرد بازي مي‌نمايد، بنابراين به طور قطع اصولگرايان سنتي آقاي خاتمي را به گزينه حاميان دولت ترجيح مي‌دهند و اين روزها مي‌بينيم که با تطهير محمد خاتمي که يکي از اضلاع فتنه سال 88 است، درصدد تدارک حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات هستند چرا که مي‌دانند ذيل فضايي که آنان براي مؤتلفه فراهم مي‌کنند، امکان تنفس بيشتري وجود دارد. عبدالرضا داوري معتقد است: به وضوح مي‌توان رويکردهاي مردم‌ستيزانه را در مواضع اينچنيني مشاهده کرد. پس اگر اصولگرايان سنتي بالاجبار به انتخابات حداکثري تن بدهند، اصلاح‌طلبان را به حاميان جريان سوم ترجيح مي‌دهند به همين دليل با کليدواژه موهوم انحراف به دولت هجوم مي‌آورند.