ايسنا/ نايب رييس مجلس شوراي اسلامي در واکنش به نامه آيت الله محمد يزدي به آيتالله شبيري زنجاني، درباره ديدار وي با سيدمحمد خاتمي، اظهارات وي را تهديدآميز و موجب وهن روحانيت و حوزه توصيف کرد و گفت: چه کسي گفته ملاقات يک مرجع تقليد با افراد سابقهدار در انقلاب که احياناً انتقاداتي نيز دارند خلاف شؤون مرجعيت است؟ آيا شؤون مرجعيت را جنابعالي بهتر از خود مراجع تشخيص ميدهيد؟ مگر مردم بايد با اجازه شما به ملاقات اين و آن بروند؟!
در نامه علي مطهري خطاب به آيتالله محمد يزدي که در اختيار ايسنا قرار گرفته، آمده است:
«جناب آقاي محمد يزدي دامت برکاته
با اهداء سلام، در خصوص نامه جنابعالي به آيتالله شبيري زنجاني، مرجع تقليد، چند نکته قابل ذکر است:
۱. در اين نامه جناب آقاي سيد محمد خاتمي و همفکران ايشان را «افراد مسئلهدار که براي نظام جمهوري اسلامي و مقام رهبري احترامي قائل نيستند» معرفي کردهايد و ملاقات با آنها را امري قبيح و موجب «ناراحتي و تعجب مقلدين و حوزويان» دانستهايد.
همه اينها نياز به اثبات دارد. «مسئلهدار» کساني هستند که در سال ۸۸ تحت اين عنوان که مقام رهبري از يک کانديداي خاص حمايت ميکند انتخابات را از حالت طبيعي خارج کردند و حق اعتراض معترضان را نيز به رسميت نشناختند و آنها را برانداز ناميدند و شد آنچه که نبايد ميشد. در واقع افرادي براي نظام جمهوري اسلامي و مقام رهبري احترامي قائل نشدند.
فرضاً بپذيريم جناب آقاي خاتمي و همفکرانشان افرادي مسئلهدار هستند که براي نظام جمهوري اسلامي و مقام رهبري احترامي قائل نيستند، قباحت ملاقات يک مرجع تقليد با آنها را از کجا درآوردهايد؟ اگر مسئلهدار هستند آيا نبايد مسئله آنها حل شود؟ مراجع تقليد به مثابه چتري بر سر همه مردم و گروهها هستند نه عناصري حزبي و جناحي.
ثالثاً ناراحتي و تعجب اکثر مقلدين و حوزويان از اين ملاقات را از کجا به دست آورديد؟
۲. خطاب به آيتالله شبيري گفتهايد «مقام و احترام شما در سايه احترام به نظام اسلامي حاکم، رهبري و شأن مرجعيت است».
به عرض ميرساند مقام و احترام يک مرجع تقليد صرفاً در سايه احترام به نظام اسلامي حاکم نيست، بلکه بيشتر بستگي دارد به رفتار او در مقابل آن نظام که کارهاي درست آن را تأييد کند و از کارهاي نادرست آن انتقاد و از حقوق مردم دفاع کند. اساساً احترام هرکس تابعي از احترام و پايبندي او به حق و عدالت است. اين تفکر شما ناشي از اين فکر غلط است که نظام را معصوم ميدانيد.
علاوه بر اين، مسئله طرفيني است، يعني همان طور که مقام و احترام يک مرجع تقليد در سايه احترام او به نظام اسلامي حاکم است، احترام نظام اسلامي نيز در سايه احترام آن به مرجعيت است.
مسئله استقلال روحانيت و حوزه علميه و مراجع تقليد از دولتها و حکومتها، مسئلهاي است که سابقه طولاني در تاريخ تشيع دارد و به شدت مورد تأکيد امام خميني(ره) و شهيد آيتالله مطهري حتي براي دوره جمهوري اسلامي بوده است. از نظر شهيد مطهري روحانيت شيعه از نظر روحي متکي به خدا و از نظر اجتماعي متکي به مردم است و هميشه از دولتها جدا و در کنار مردم بوده است. اين ويژگي حتي در جمهوري اسلامي نيز بايد رعايت شود و روحانيت نبايد دولتي و حکومتي شود. اصل ولايت فقيه در نگاه امام (ره) و شهيد مطهري و مقام رهبري به اين معني نيست که ساير مراجع ناديده گرفته و احياناً سرکوب شوند. به ياد دارم چند ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در مجلسي در قم فردي فرياد زد «براي سلامتي يگانه مرجع عالم تشيع حضرت آيت الله العظمي امام خميني صلوات». پدرم ناراحت شد و آن فرد را صدا زد و به او گفت «اين چه جملهاي بود که گفتي؟! ما غير از امام مراجع ديگري هم داريم.» همين طور ميدانيد که ايشان در کتاب نهضتهاي اسلامي از مراجع ثلاث آن روز و نقش آنها در پيشبرد نهضت در کنار امام خميني به نيکي ياد ميکنند؛ همه براي اين که نهاد روحانيت اصالت دارد و بايد حفظ شود نه فقط وليفقيه.
۳. در پايان نامه خطاب به آيتالله شبيري فرمودهايد «لازم است شؤون مرجعيت را رعايت فرموده و ترتيبي اتخاذ فرماييد اين گونه مسائل ديگر تکرار نگردد.»
اولاً خود شما با اين جمله تهديدآميز شأن مرجعيت را رعايت کردهايد يا نه؟ ثانياً چه کسي گفته ملاقات يک مرجع تقليد با افراد سابقهدار در انقلاب که احياناً انتقاداتي نيز دارند خلاف شؤون مرجعيت است. آيا شؤون مرجعيت را جنابعالي بهتر از خود مراجع تشخيص ميدهيد؟ مگر مردم بايد با اجازه شما به ملاقات اين و آن بروند؟! ثالثاً اين جمله را که به اين مرجع عاليقدر دستور ميدهيد «اين گونه مسائل ديگر تکرار نگردد» از چه موضعي ميفرماييد. اين جمله را فقط امام زمان عليهالسلام ميتواند به يک مرجع تقليد بگويد. در مجموع، نامه شما موجب وهن روحانيت و حوزه علميه شد. اميدوارم به نحوي جبران بفرماييد.
با تقديم احترام
علي مطهري»
بازار