ميزان/ يکي از شاهدان عيني فاجعه گوهرشاد ميگويد: يکي از رفقايم مدرسه نواب بود، جلوي مدرسه ايستاده بود. خودش برايم نقل ميکرد کاميونها که جنازهها را در آنها ريخته بودند، ميآمد برود و يک مرتبه ديدم از يکي از اين کاميونها صدا ميآيد و يک نفر ميگويد من زندهام مرا کجا ميبريد؟ خلاصه اينها را کجا بردند و توي کدام گودال ريختند و خاک روي آنها ريختند نميدانيم.
کشتار وحشيانه مردم بيگناه در مسجد گوهرشاد مشهد، از بزرگترين جنايات رضاخان پهلوي به حساب ميآيد. در بخشي از کتاب «قيام مسجد گوهرشاد» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامي منتشر شده است، به نقل از حجتالاسلاموالمسلمين ميرمحمدحسين حسيني اصفهاني از شاهدان عيني اين واقعه تلخ، ميخوانيم: [در روز واقعه] ...صحنهاي مسجد گوهرشاد لبالب از جمعيت بود. بعضي دعا ميخواندند و بعضي چرت ميزدند، بعضي ميخوابيدند، بعضي به نماز و دعا و مناجات مشغول بودند و خلاصه ساعت يک ربع به دوازده مانده يا يک ربع بعد از دوازده (ترديد دارم) از بالاي بامهاي مسجد گوهرشاد گنبد و مردم و حرم را بستند به مسلسل و کشتند.
من آن شب در يکي از اطاقهاي صحن کهنه بودم. يکي از رفقا برخورد کرد به من گفت بيا برويم اينجا که از همهجا امنتر است.
کشتند و آن هم کشتني که تا به حال هم کسي نتوانسته است حساب کند که در قضيه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ريخته شد و چقدر آدم کشته شد و چقدر آدم نمرده زير خاک رفت.
يکي از رفقايم مدرسه نواب بود، جلوي مدرسه ايستاده بود. خودش برايم نقل ميکرد کاميونها که جنازهها را در آنها ريخته بودند، ميآمد برود و يک مرتبه ديدم از يکي از اين کاميونها صدا ميآيد و يک نفر ميگويد من زندهام مرا کجا ميبريد؟ خلاصه اينها را کجا بردند و توي کدام گودال ريختند و خاک روي آنها ريختند نميدانيم.
بازار