نماد آخرین خبر

پزشکیان: جای روحانی بودم همه چیز را شفاف می گفتم

منبع
خبرآنلاين
بروزرسانی
پزشکیان: جای روحانی بودم همه چیز را شفاف می گفتم
خبرآنلاين/ نائب رئيس مجلس در گفتگويي با روزنامه سازندگي، با بيان اينکه قدرت فراکسيون اميد در همين حد است، گفت: آنها حتي آنقدر قدرت ندارند تا مطهري بماند. پس اگر از اميدي‌ها انتظار دارند که بتوانند باقي سياست‌ها را تغيير بدهند اشتباه است. بخش هايي از گفتگوي پزشکيان را بخوانيد؛ شما هم مثل برخي از مردم نسبت به شرايط موجود نااميد هستيد؟ ما هدف و ايده‌اي را پيگيري مي‌کنيم که براي رسيدن به آن بايد هزينه داد. مشکل مردم اين نيست که راهي که مي‌رويم سخت است مشکل اين است ما مسئولين به اهدافي که اعلام کرده‌ايم پايبند نبوده و راه را درست طي نکرده‌ايم. اين امر است که در عده‌اي از مردم احساس نااميدي ايجاد کرده است. وگرنه اوايل انقلاب وضعيت خيلي سخت‌تر از الان بود اما چون الان ما مسئولين و سياستمداران رفتارهايي انجام داده و توقعاتي در مردم ايجاد کرده‌ايم و شعارهايي داده‌ايم که خود ما آن شعارها را عمل نکرده و يا کم عمل کرده‌ايم، مردم چرا بايد اميدوار باشند. ‌به نظر مي‌رسد فسادهاي گسترده و ناکارآمدي نهادهاي در دست اصلاح‌طلبان در مجلس و شوراهاي شهر به اين نااميدي دامن زده است... بحث من اين است که به يک چنين تقسيم‌بندي معتقد نيستم. تا زماني که ما اين سيستم و نگاه را عوض نکنيم هر دولتي که روي کار بيايد همين شرايط جريان دارد. به همه دولت ها مي گويند بي عرضه، خب اگر دستاوري داريم همين بي عرضه ها بدست آوردند ‌منظورتان کدام سيستم است؟ ۴۰ سال از انقلاب مي‌گذرد؛ اما ببينيد به جز روساي جمهوري که شهيد شدند و مقام معظم رهبري چه بلايي بر سر باقي روساي جمهور آمده؟ همه به يک طريقي طرد شده و مي‌گويند مشکل دارند. هر دولتي روي کار آمد عده‌اي شعار دادند بي‌عرضه است. بعد از سوي ديگر در ۴۰ سالگي انقلاب از دستاوردهاي انقلاب مي‌گوييم. خب اگر دستاوردي داريم همين بي‌عرضه‌ها به دست آورده‌اند و اگر همه آنها بي‌عرضه‌اند که از کدام دستاورد سخن مي‌گوييد. يعني اين تناقض را بايد حل کنيم. عده‌اي بي‌خود از خودشان تعريف مي‌کنند و از آن سو زيادي به ديگران و کساني که در گود هستند بي‌احترامي مي‌کنند، تهمت مي‌زنند و توقعات بيجا از آنها دارند. اينکه دولت را مقصر شرايط فعلي بدانيم ناجوانمردانه است ‌معتقديد که دولت در اين شرايط کارش را به خوبي انجام مي‌دهد؟ من مي‌گويم اينکه دولت را مقصر شرايط فعلي بدانيم ناجوانمردانه است. من اگر جاي رئيس‌جمهور بودم در فرصتي به مجلس مي‌آمدم و خيلي شفاف همه چيز را مي‌گفتم. مگر اين مشکلاتي که به‌وجود آمده غيراز اين است که ما قانون آن را نوشته‌ايم و تصويب کرده‌ايم. مگر غير ‌از اين است که شوراي نگهبان آن را تاييد کرده است؟ حالا اينکه بازي «که بود که بود من نبودم» راه بيندازيم درست نيست. همه تقصيرها را گردن کسي مي‌اندازند که مسئوليت اجرا را بر عهده گرفته و با امکاناتي که ما در اختيارش قرار داديم و مشکلاتي که ايجاد کرديم بايد فحش هم بخورد. اين منطقي است؟! در نتيجه اگر منصفانه نگاه کنيم بهتر است مشکلات را تقسيم کنيم و بپذيريم همه در اين وضع مقصر هستند. شعارهايي که مي‌دهيم هزينه دارد. بالاخره وقتي با امريکا و اروپا در مي‌افتيم نمي‌توانيم به راحتي به توسعه اقتصادي هم برسيم. همه راه‌ها را روي ما بسته‌اند. ما در چنين وضعيت طوفاني کشتي را حرکت مي‌دهيم. به اضافه اينکه مشکلات و محدوديت‌ها و دعواهاي خودمان هم بر اين وضع سوار مي‌شود. در ۴۰ سال گذشته غافل از ايجاد سيستمي که بتواند جلوي بخور و ببرها را بگيرد بوده‌ايم از سوي ديگر در ۴۰ سال گذشته به دليل همين اختلافات غافل از ايجاد سيستمي که بتواند جلوي حيف و ميل‌ها و بخور و ببرها را بگيرد بوده‌ايم. مدعي شديم ولي نتوانستيم اين کار را بکنيم. حالا مي‌آييم و مي‌گوييم که اين وضع کار چه کسي بود؟ همه آنهايي که مي‌گويند «که بود که بود من نبودم» همه اينها خودشان سر کار بوده‌اند. حالا يکي مجري بوده، ديگري قانونگذار و يکي ديگر ناظر و يکي سياستگذار و ديگري در بسيج و سپاه بوده است. راه حل اين نيست که يکديگر را متهم کنيم. بايد مشکل را حل کنيم. حل مشکل هم تنها دستگيري و اعدام کردن نيست. واقعيت اين است که مقررات خود ما جاده را لغزنده کرده است. موسساتي که اين پول‌ها را خوردند و بردند مگر غير ‌از اين بود که مجلس اختيار داده بود تا مثلا وزارت رفاه يا جهاد کشاورزي خودشان يک موسسه مالي راه بيندازند. حالا که مشکل پيش آمده مي‌گويند بانک مرکزي مقصر است. همه ما در ايجاد چنين وضعيتي با قانونگذاري و سياست‌هايمان مقصر هستيم. حق ندارند اين وضع را پاي دولت فعلي بنويسند. همين شوراي نگهبان گفت اين مصوبه شرعي است و امضا کرد. همان اول که به ايجاد اين موسسات راي دادند در دفاع از آن حرف‌هاي خوب مي‌زدند. اما حالا که به اينجا رسيده مي‌گويند دولت مقصر است و مسئوليت نمي‌پذيرند. زماني که من وزير بهداشت بودم ۲۵ کانون در بهداشت و درمان تصميم مي‌گرفتند. من وزير بودم اما اختياراتم در دست ۲۵ واحد و سازمان و ارگان ديگر بود. بعد هم در نهايت من بايد پاسخگو مي‌بودم. در بقيه وزارت‌خانه‌ها هم همين وضع است. شما فکر مي‌کنيد فرهنگ را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي کنترل مي‌کند؟ سازمان‌هاي مختلف در اين زمينه نقش‌آفريني مي‌کنند اما وقتي مي‌خواهند فحش بدهند تنها به وزارت ارشاد فحش مي‌دهند. بي‌اعتمادي که در جامعه ايجاد شده است نتيجه همين رفتارها و فحش دادن‌هاي بي‌حساب و کتاب عده‌اي است که فکر مي‌کنند قيم اين ملت‌اند و هر جا خواستند به نام آنها و از زبان آنها حرف مي‌زنند. اگر دولت خلاف کرده، چرا مجلس و قوه قضاييه خوابشان برده بود؟ ‌پيشنهاد شما اين است که رئيس‌جمهور همه اينها را شفاف در مجلس توضيح دهد و به سهم نهادهاي مختلف در ايجاد اين وضع اشاره کند؟ من معتقدم الان در چنين وضعيتي کشور به وحدت و انسجام و فرماندهي واحد نياز دارد. ما در درون يک اتاق مي‌توانيم هر چقدر خواستيم به يکديگر بتوپيم ولي در مقابل ديدگان دنيا که ما به حق ايستاديم بهتر است به يکديگر فحش ندهيم. اين انتقادي است که متاسفانه به هر دو طرف هم وارد است. اما دولت الان مظلوم‌تر است؛ چون همه فحش‌ها را به او مي‌دهند و همه بي‌عرضگي‌ها را گردن دولت مي‌اندازند. در صورتي که دولت چيزي جدا از قوه مجريه، مقننه و قضاييه نيست. اگر دولت خلاف قانون عمل کرده بود خب چرا مجلس خوابش برده بود؟ جلويش را مي‌گرفت. قوه قضاييه خوابش برده بود؟ نمي‌گذاشت تخلف کند. مگر ناظر اجراي قانون غيراز قوه قضاييه و مجلس کسي ديگر است؟ خب مداخله مي‌کردند. چرا خواب‌شان برده بود؟ يا برخي مي‌گويند اين مجلس بد است و فلان دوره خوب بود. در حالي که همه مجالس هميني بوده که هست. چه کسي دولت‌ها را وادار کرده تا اين ۲۷۰۰ دانشگاه را ايجاد کنند؟ الان هم آنهايي که از اين دانشگاه‌ها بيرون آمدند بيکار هستند و هم خود دانشگاه‌ها ديگر مشتري ندارند. امريکا هم اين تعداد دانشگاه ندارد که ما با اين جمعيت در ايران داريم. خيلي از اينها هم اصلا دانشگاه نيست. خب اين کار را چه کسي انجام داده است؟ اينها کار همين مجالس قبلي است. من نماينده مي‌روم براي شهر و بخش خودم مجوز دانشگاه مي‌گيرم. و اگر مجوز ندهند وزير را استيضاح مي‌کنم!. به همين دليل مي‌گويم ما همه بايد بپذيريم در اين تصميمات گرفته شده تا حدودي تاثيرگذار بوده‌ايم. يادمان نرفته چقدر صدا و سيما در تبليغات انتخاباتي تلاش مي‌کرد بگويد به فلان ليست راي بدهيد ‌در همين شرايط صدا و سيما که يک رسانه ملي است با پخش گزارشي مسير فروش نفت را لو داد... متاسفانه همين‌طور است. صدا و سيما هم کارهايي مي‌کند که به نظر من اصلا وارد نيست. اين ارگان بايد خودش را منصفانه ارزيابي کند و ببيند چقدر مردم قبولش دارند. يادمان نرفته چقدر صدا و سيما در تبليغات انتخاباتي تلاش مي‌کرد بگويد به فلان ليست راي بدهيد. اما مردم درست ضد آن چيزي که تبليغ مي‌کرد راي دادند. چرا صدا و سيما فقط بايد از يک جناح و دسته و از يک نوع سياستي دفاع کند؟ صدا و سيما بايد حق را بگويد و طبق عدالت رفتار کند و منصفانه برخورد کند و صداي همه باشد. چه در مورد دوست و چه در مورد دشمنش. چه همفکرش باشد و چه غير ‌آن. متاسفانه مجلس نمي‌تواند بر صدا و سيما نظارت کند. اما ضرر اين نحوه عملکرد را همه مي‌بينند. نااميدي‌هايي که در بين مردم ايجاد شده در همين عملکرد ريشه دارد. چه دستگاهي هر روز فرهنگ را به مردم پمپاژ مي‌کند؟ من به خاطر دارم که در زمان شاه مي‌گفتند يک ساعت راديو را در هفته در اختيار ما بگذاريد ما همه را مسلمان مي‌کنيم. اما حالا راديو، تمام کانال‌ها و دانشگاها در دست ماست. چرا وضع جامعه اينگونه است؟! اين هم کار دولت است؟ يعني فرهنگ را هم در جامعه دولت ايجاد کرده است؟ ‌شما اشاره به ليستي داشتيد که مردم برخلاف نگاه دستگاه تبليغ رسمي به آن راي دادند. فکر مي‌کنيد در انتخابات مجلس يازدهم باز هم مردم به همين ترتيب راي خواهند داد؟ يعني فکر مي‌کنيد هنوز هم راي مردم به ليست اميد باشد ؟ هنوز هم فکر مي‌کنم اگر صدا و سيما از گروه سياسي خاصي جانبداري کند مردم باز هم همين کار را انجام دهند. مردم خيلي از اين ليست‌هايي که به آنها راي دادند را نمي‌شناسند. اما به لج آنهايي که اينطور رفتار کردند به ليست اميد راي دادند. البته در ليست طرف مقابل هم اينطور نبود که همه بد باشند. افراد وزين و معتقد هم در آنها بودند اما وقتي يک طرف اين رفتار را مي‌کند عکس‌العمل مردم اين است که کل شما را قبول نداريم و به هيچ کدام‌تان راي نمي‌دهيم. بنابراين اگر دخالت‌هاي اينچنيني رخ دهد تصور مي‌کنم باز هم اين اتفاق تکرار مي‌شود. شوراي نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتي که کشور الان به آن دچار است بپذيرد شوراي نگهبان هم سهم خودش را در مشکلاتي که کشور الان به آن دچار است بپذيرد. هر کدام از ما به نسبت مداخله‌اي که در امور داشتيم و جايگاه و سياستي که در پيش گرفتيم در ايجاد وضعيت فعلي نقش داشته‌ايم. در درون فراکسيون اميد مي توان سه فراکسيون ديگر درست کرد فراکسيون اميد به اندازه خودش تلاش کرده است. اما توان آنها بيشتر از اين نيست. قدرت اميدي‌ها در همين حد بود و نه بيشتر. يعني اميدي‌ها حتي آنقدر نيستند که راي بدهند تا مطهري بماند يا فلاحت‌پيشه رياست کميسيون را از دست ندهد. پس اگر از اميدي‌ها انتظار دارند که بتوانند باقي سياست‌ها را تغيير بدهند اشتباه است. چون اولا آنقدر نيستند که بتوانند در مجلس اعمال نظري که مردم مي‌خواهند داشته باشند، و ثانيا آنهايي هم که به اسم اميد در فراکسيون هستند همه يکدست نيستند. همين حالا درون فراکسيون اميد مي‌توان سه فراکسيون ديگر درست کرد. به نظر شخص شما، اين رويه و سياست فراکسيون اميد در انتخابات هيئت‌رئيسه درست بود؟ طبيعتاً اگر ما ائتلاف مي‌کرديم درست‌تر بود. اگر هر جناح و دسته‌اي به اندازه وزن و قدرت خودش سهمي در قدرت داشته باشد درست‌تر از اين است که بگوييم همه سهم از آن اکثريت باشد. اگر بخواهيم بر اساس عدالت تصميم بگيريم، اينطور نيست که بگوييم چون ما برنده انتخابات شديم پس همه کانون‌هاي قدرت بايد براي ما باشد. طرف مقابل هم به ميزان و نسبت صدايي که در جامعه دارد بايد سهم داشته باشد. بايد ديگران را هم در قدرت شريک کنيم تا بتوانيم وحدت و انسجامي را که از آن حرف مي‌زنيم نشان بدهيم. من معتقد بودم که بايد ليست ائتلافي مي‌داديم اما نظر جمعي اين نبود و متاسفانه فرصت‌هاي خوبي را هم از دست داديم. نه براي قدرت مي جنگم نه راه آن را بلدم چيزي نمانده بود که خود شما هم با اين روش، کرسي نائب‌رئيسي را از دست بدهيد؛ احتمالا اگر آراي مناطق ترک‌نشين نبود شما هم نايب‌رئيس نبوديد... براي من اصلا کرسي اهميتي ندارد. خيلي‌ها در جريان انتخابات هيئت‌رئيسه لابي مي‌کردند اما من نه لابي کردم و نه بلد هستم که اين کار را انجام بدهم. اتفاقاً اين تحليل که ترک‌ها به من راي دادند خيلي هم درست نيست. چون اصولگرايان براي شکستن راي من، آقاي فرهنگي را آوردند و پشت او هم ايستادند. من نه براي قدرت مي‌جنگم و نه راه آن را بلدم. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره