برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

ایمانی: مردم نمی‌دانند چطور و کجا حرفشان را بزنند

منبع
تسنيم
بروزرسانی
ایمانی: مردم نمی‌دانند چطور و کجا حرفشان را بزنند
تسنيم/ يک کارشناس مسائل سياسي گفت: اينکه دولت اجازه اعتراض به مردم را بدهد، حق دولت نيست که اگر خواست از حقش استفاده کند يا نکند، بلکه وظيفه است و اگر نکرد بايد برخورد شود. موضوع اعتراضات و نيز اغتشاشات اخير پس از اجراي تصميم بنزيني دولت، هنوز پس از گذشت چند روز از پايان‌آن مورد بحث و مداقه بسياري از نخبگان و کارشناسان قرار دارد. اينکه چرا چنين اتفاقاتي افتاد؟ چه عواملي در بوجود آمدن اين حوادث دخيل بود و چطور مي‌توان در آينده با موارد مشابه اين چنين مواجه شد؟ يکي از مسائل مهم در اين خصوص موضوع حق اعتراض و نحوه اعتراض مردم است که در گفتگو با ناصر ايماني کارشناس مسائل سياسي به بررسي آن پرداختيم. * الان که چند روزي از پايان حوادث و اغتشاشات اخير گذشته شايد بتوان با يک نگاه واقع‌بينانه تري به بررسي حوادث شکل گرفته پرداخت. به نظر شما چه عواملي در ايجاد اين چالش که کشور را چند روزي درگير صحنه هاي سخت و پرتنش کرد دخالت داشت و چرا دولت در اين شرايط به اين نحو دست به اجراي اين طرح زد؟ براي بررسي موضوع اعتراضات اخير و اينکه چه دلايلي موجب بروز اين حوادث شد، اول بايد بينيم آيا اعتراض تنها به مسئله طرح بنزين بود يا نه؟ به اين معنا که آيا اگر اين طرح طور ديگر و يا در زمان ديگري اجرا مي‌شد، باز هم شاهد همين ميزان اعتراض بوديم؟ من معتقدم -صرف نظر از اينکه اساسا اين طرح و نحوه اجراي آن درست بود يا نه- به دليل شرايط اقتصادي خاصي که امروز اقشار کم درآمد ما با آن روبرو هستند، اين طرح به هر حال نبايد اجرا مي شد و اين هشدار را هم دستگاه‌هاي اطلاعاتي و هم برخي از نخبگان به دولت داده بودند. بحث اصلاً بر سر ضرورت افزايش قيمت بنزين نيست،بحث اين بود که در حال حاضر بخاطر شرايط ويژه اقتصادي مردم و تاثير اين موضوع بر روي سطح زندگي آنها، بهتر است اين طرح فعلا اجرا نشود. نظر ديگر اين است که اين طرح يعني صرف تغيير قيمت بنزين و سهميه‌بندي آن مي تواند در همين زمان هم اجرا شود ولي نه با اين محتواي طرح و نه با اين نحوه اجرا. ** اجراي طرح بنزيني دولت از اين بدتر نمي‌شد اولا خود طرح که بياييم قيمت بنزين را به طور متوسط براي اقشار کم درآمد که بعضا بنزين در درآمد و زندگي آنها تاثير زياد دارد، بين 2 هزار تا 2هزار و 500 تومان افزايش دهيم- با احتساب ميزان سهميه- حساسيت هاي زيادي را به لحاظ اقتصادي بين مردم ايجاد مي کرد. درخصوص نحوه اجرا هم هرچه فکر مي کنيم شايد بشود گفت از اين بدتر و ناقص‌تر نمي شد. يعني اگر به کسي مي گفتند بنشين و بدترين روش را براي اجراي اين طرح بنويس، از اين بدتر نمي‌شد. بنابراين هم طرح به لحاظ اقتصادي آسيب هاي زيادي به اقشار مختلف مردم زد و هم نحوه اجراي آن به بدترين شکل ممکن بود. اما در پاسخ به سوال شما که چه عواملي باعث شد اين اعتراضات بوجود بيايد، من معتقدم چند عامل در اين ماجرا دخيل بودند. شما حتما مي‌دانيد که بخش زيادي از مردم حتي اگر در اعتراضات هم حضور نداشتند، باز در اين باره معترض بودند و هستند. من فعلاً با اغتشاش کار ندارم. اين دولت که خيلي هم علاقه به رفراندم دارد، شايد اگر از مردم سوال مي کرد و حتي نظرسنجي مي‌کرد، متوجه مي‌شد که اکثر قريب به اتفاق مردم با هر تفکر و سليقه اي با اين طرح مخالف بودند. چندين دليل هم داشت. يکي خود طرح بود. يعني نوع قيمت گذاري و سهميه بندي. اين طرح صرف نظر از اجرا، اشکالاتي داشت که الان هم حتماً دولت بايد آن را اصلاح کند. اين اشتباه چيزي شبيه به موضوع ارز است که بايد اصلاح شود، حالا نه حتماً الان، بلکه در زمان خودش. قرار بود با اين طرح فشار زيادي به اقشار کم درآمد وارد نشود، قيمت براي افراد پرمصرف بالا برود و جلوي قاچاق سوخت را هم بگيرد. از طرفي بيشترين فشار متوجه قشر کم درآمد است، قيمت هم آنطور که بايد براي پردرآمدها بالا نرفت و جلوي قاچاق را هم نگرفت. هرچند سود قاچاق را کمي پايين آورد. پس خود طرح يکي از دلايل اعتراض است. ** دولت تعمد داشت که طرح بنزين در ساعت صفر اجرا شود موضوع دوم، نحوه اجراي آن است. فکر نمي‌کنم فهم اين مسئله که بايد براي اجراي چنين طرحي يک سري حداقل‌ها را بايد رعايت کرد، خيلي نيازمند عقل و تدبير سياسي باشد.اينقدر اين موضوعات شفاف و روشن است که انسان فکر مي‌کند تعمدي در اجراي اينچنيني بوده است. هر کسي حتي اگر نخبه هم نباشد و از مردم عادي مي‌داند که براي اجراي اين طرح بايد از مدتي قبل آن را اعلام و افکار عمومي را توجيه و اقناع کرد و آثار وضع فعلي و جديد را براي مردم گفت ولي دولت اساساً تعمد داشت که اين طرح را در ساعت صفر اجرا کند. چرا؟ چون هم آقاي وزير کشور و هم رئيس جمهور بعدا گفتند که ما قبلا مي‌خواستيم اين طرح را اجرا کنيم ولي لو رفت. اين «لو رفت» يعني مي خواستيم آن را در ساعت صفر اجرا کنيم. اصلا دولت اعتقادي به اقناع افکارعمومي براي اين کار نداشت. نکته بعدي، تحقير مردم بود و اينکه مردم احساس کنند به شعورشان بي احترامي شده، آن هم از سوي دولتي که خيلي در اين زمينه ادعا دارد. ضمن اينکه تا چند روز قبل از اجراي طرح هم مسئولان دولتي صراحتاً مي‌گفتند هيچ خبري نيست ولي يک مرتبه شبانه آن را اجرا کردند آن هم بخاطر جلوگيري از تشکيل چند صف و اعتراض که حتماً در اين حد هم نبودند. اين يعني مردم محرم نيستند. اينها باعث اعتراض شد. اصلاً هم بحث اغتشاش نيست. هرچند در کشور ما استعداد زيادي براي تبديل اعتراض به اغنشاش در هر موضوعي وجود دارد. ** دولت همه ادعاهايش را زير پا گذاشت * خب اينها نشان دهنده فاصله دولت با مردم نيست؟ اينکه همه معترض بودند، نشانه فاصله دولت با مردم است. ضمن اينکه در اين طرح، دولت همه آنچه آقاي روحاني و معاونين و وزرايش در 6 سال اخير ادعاي آن را داشتند، زير پا گذاشت. اين دولت افتخار مي‌کرد که کارت سوخت را حذف کرده اما مجبور شد مجدداً آن را احيا کند.به شدت با دو نرخي کردن سوخت مخالف بود ولي کرد. با واريز پول به حساب مردم به دليل اينکه آن را فسادزا مي دانست -که البته هم هست- به شدت مخالف بود ولي آن را انجام داد و حتي ميزان آن را بيشتر هم کرد. من نمي‌دانم دولت قبل هم که سر اصلاح قيمت اشتباهات زيادي داشت و بر سر نحوه توزيع درآمدهاي حاصل از حامل‌هاي انرژي خلاف نظر مجلس عمل کرد، خطاهايش چقدر بيشتر بود که دولت روحاني اينهمه از آن انتقاد کرد ولي الان خودش به مراتب بدتر از آن عمل کرد. ** نحوه اجراي طرح بنزيني شبهه برانگيز است من نمي‌گويم حتماً تعمدي در کار بوده است يا نه، مي‌گويم اينقدر موضوع و بي تدبيري واضح بود که شک برانگيز است. مرز بي تدبيري و تعمد يک جاهايي خيلي بهم نزديک است. اين ديگر بي تدبيري نبود. گويي در سطوحي تعمدي در کار بوده است. اخيراً هم در جريان ثبت نام داوطلبان انتخابات، صحبت‌هاي يکي از سران يکي از جريانات سياسي را ديديد که به نظرم خيلي تامل‌برانکيز است و انسان گاهي فکر مي‌کند اينها به هم مربوط است. او گفت که اين حوادث موجب ريزش راي اصولگرايان مي‌شود. اينها شک‌برانگيز است. ** اصلاح طلبان هيچگاه مسئوليت پذير نبودند * برخي معتقدند دولت حتي اگر هم مي‌خواست، توانايي اقتاع مردم را نداشت. شما چقدر به اين موضوع معتقديد؟ يعني دولت نخواست يا نتوانست؟ اين يک واقعيت است که دولت به لحظ پشتوانه سياسي الان وضعيتي مثل دوره دوم آقاي احمدي‌نژاد دارد. يعني پشتوانه سياسي خودش را از دست داده است. دو دليل هم دارد. هم دولت نتوانست آراي اصولگرايان که هيچ آراي اصلاح‌طلبان را هم جذب کند و الان مي‌بينيد که دولت عملاً در دست حزب اعتدال و توسعه است و اصلاح طلبان هم آرام آرام خودشان را به دليل اشتباهات دولت و وضعيت فعلي کشور کنار کشيدند. اساساً اصلاح طلبان هيچگاه و در هيچ مقطعي مسئوليت‌پذير نبودند. تنها موضوع بنزين هم نيست، مدتهاست خود دولت ديگر امکان راضي نگه داشتن آنها را نداشت چون امتياز زيادي مي‌خواستند و ضمن اينکه دوران زفاف دولت با اصلاح‌طلبان هم تمام شده است. دوره زفاف آنها، برجام بود که ترامپ آن را پاره کرد. لذا از دولت جدا شدند بدون آنکه مسئوليت حمايتشان را بپذيرند. برعکس اصولگرايان که در دوره دوم احمدي‌نژاد از او جدا شدند و مسئوليت‌شان را هم پذيرفتند. بنابراين دولت ناگهان ديد که پشتش خالي شده است. ** دولت اگر مي‌خواست مي توانست با مردم صحبت کند ولي من قبول ندارم که دولت نمي‌توانست، اگر مي‌خواست مي توانست افکار عمومي را ولو تا حدي قانع کند حتي اگر بدون پشتوانه حزبي و سياسي بود. اصلاً مي‌توانست با اصولگرايان و حتي برخي اصلاح‌طلبان که اعتقاد داشتند، همفکري کند و کمک بگيرد چون موضوع يک موضوع ملي بود ولي نه تنها نکرد، بلکه از قبل خلاف آن را هم عمل کرد. آمد فضاي کشو را بهم ريخت. حمله بي دليل و شوک آور آقاي رئيس جمهور به رئيس يک قوه ديگر که به هرحال فعلاً با عملکردش، مورد توجه مردم است عجيب بود. ** هيچکس در نظام اندازه آقاي روحاني سابقه کار اطلاعاتي و امنيتي ندارد اينها را که کار هم بگذاريم، آيا نبايد شک کرد؟ اينها محل سوال است. نمي‌شود همه چيز را به پاي بي‌توجهي و بي تدبيري و بي مبالاتي گذاشت. آن هم دولتي که ما اگر بخواهيم يک نفر را در کشور و در کل نظام نام ببريم که 40 سال سابقه امنيتي و اطلاعاتي داشته باشد، آن يک نفر آقاي روحاني است.تصور نمي کنم هيچ شخصي از صدر حاکميت تا پايين اندازه ايشان چنين سابقه‌اي داشته باشد. حتي فرماندهان عاليرتبه سپاه، چون آنها فعاليت نظامي داشتند نه اطلاعاتي و امنيتي ولي آقاي روحاني 40 سال در مناصب اطلاعاتي و امنيتي بوده. از شوراي عالي امنيت ملي بگيريد تا چند دوره نمايندگي مجلس و عضويت در کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي. اينها با هم جور درنمي‌آيد که چنين فردي اين اشتباهات را بکند. مگر ممکن است؟ حالا اگر دوران اصلاحات بود، مي‌شد توجيه کرد که درست است بسياري از کابينه اش افراد اطلاعاتي و امنيتي بودند ولي خود رئيس جمهور اين سابقه را نداشت ولي در دولت فعلي، هم افراد اطلاعاتي زياد هستند هم خود رئيس جمهور چنين سابقه اي دارد. ضمن اينکه دستگاه امنيتي همين دولت هم به او هشدار داده بود. ** در فرهنگ اعتراض ضعف داريم * شما در صحبت‌هايتان فرموديد که الان در کشور ما استعداد زيادي براي تبديل شدن اعتراضات به اغتشاشات وجود دارد. اين استعداد و پتانسيل از کجا آمده و اين روند تبديل اعتراض به اغتشاش هم که ما در مقاطع مختلف شاهد آن بوديم چطور بوجود مي‌آيد؟ اين مسئله چند دليل دارد. اول اينکه فرهنگ اعتراض کردن در کشور ما ضعيف است. اگر دقت کنيد در زندگي شخصي‌مان هم شاهد آن هستيم. تا دو نفر با هم تصادف مي‌کنند بلافاصله کارشان به دعوا مي‌کشد. در خانه هم وقتي زن و شوهر باهم بحث مي‌کنند در خيلي از اوقات کار به دعوا و خشونت مي‌کشد. اين يک بحث فرهنگي است که نشان مي دهد ما نحوه اعتراض کردن را کمتر آموزش ديديم. ** مسئولان تمايلي به دادن مجوز براي اعتراض ندارند دليل دوم سياسي است. مسئولان ما يعني هم دولت، هم مجلس و هم بقيه شايد به دليل تجربه‌هاي تلخ اول انقلاب که کشور با درگيري و اغتشاش و تجزيه طلبي رو برو بود، خيلي تمايل به اجازه دادن راي اعتراض را ندارد. حتي در شهرهاي کوچک هم فرمانداري آن شهر حتي سر يک موضوع ناچيز مثلاً اعتراض به نحوه پخت نانوايي‌ها حاضر نيست چنين اجازه اي بدهد. پس بهترين کار، پاک کردن صورت مسئله است. چرا خودشان را به دردسر بيندازند؟ مجوز نمي‌دهند. چون وقتي مجوز اعتراض داده شود، نيروي انتظامي بايد پاي کار بيايد و کلي دردسر دارد تا چنين کاري صورت بگيرد. مسئولان در اين 30 سال (10 سال اول انقلاب را کاري نداريم) تمايلي به دادن مجوز قانوني براي اعتراض ندارند. ** مجوز اعتراض به مردم حق دولت نيست وظيفه‌اش است از طرف ديگر، فرهنگ اعتراض هم در جامعه نهادينه نشده و مردم ما هم بلد نيستند چطور اعتراض کنند. اينکه وقتي يک صنف يا گروه، با تشکل بخواهد اعتراض کند بايد مجوز بگيرد، محتواي شعارهايش را ارائه کند و... از آن طرف مسئولين هم با روي باز موافقت کنند، نيروي انتظامي و دستگاه هاي امنيتي امنيت آنجا را تامين کنند، مردم بيايند شعارشان را بدهند و بدون ايجا مزاحمت براي ديگران بروند. ولي خب کدام مسئولي در شهرهاي کوچک و روستاها گرفته تا شهرهاي بزرگ دوست دارد که عليهش دست به اعتراض بزنند؟ هيچکس. ما بايد مسئولان را به سمتي ببريم که اگر تشکلي از يک فرمانداري درخواست مجوز کرد و او صادر نکرد، از سوي دستگاه هاي نظارتي تحت تعقيب قرار بگيرد. مگر اينکه اين اعتراض مخل امنيت يا مباني اسلام باشد و يا ايراداتي که همان‌ها هم در قانون آمده است. اينکه دولت اجازه اعتراض به مردم را بدهد، حق دولت نيست که اگر خواست از حقش استفاده کند يا نکند، بلکه وظيفه است و اگر نکرد بايد برخورد شود. مثل اينکه بودجه جايي را در جاي ديگر خرج کرده باشند. همانطور بايد برخورد شود. ** مردم نمي‌دانند چطور و کجا حرفشان را بزنند يکي از دلايل اعتراضاتي از جنس اخير اين است که مردم نمي‌دانند چطور و کجا حرفشان را بزنند اين موضوع مهمي است و اين اجازه بايد در طول سال داده شود تا شکل عادي به خود بگيرد. وقتي مردم راهي براي اعتراض نداشته باشند، مثل بچه‌اي است که وقتي نمي‌تواند حرفش را به پدر و مادر بفهماند، چيزي را مي شکند و با چنگ مي‌اندازد. برخي از اين اغتشاشات شبيه همان چنگ زدن است ولي اگر مردم بتوانند داد بزند، بسياري از انرژي آنها تخليه مي‌شود و مي‌بينند که راهي براي حرف زدن دارند. مسئولان هم دو بار يا سه بار ممکن است گوش ندهند ولي وقتي تکرار شود مجبورند گوش کنند و جواب بدهند. به هرحال مردم يک بازخوردي مي‌گيرند و اين عقده‌هاي فروخفته را از بين مي‌برد. ** دشمني و دخالت بيگانه در اغتشاشات صريح و شفاف است دليل ديگر البته دخالت خارجي است. هيچ کشوري در دنيا به اندازه ايران نيست که اين ميزان دشمني صريح و بدون پرده کشورهاي مسلط غربي و برخي کشورهاي عربي عليهش باشد. شما اولويت سياست خارجي آنها را ببينيد. بسامد حرفهاي ترامپ يا مسئولان وزارت خارجه اش و يا اسرائيل و برخي کشورهاي مرتجع منطقه، همه در مورد ايران است. ببينيد شدت اشتياق آنها براي تغيير در ايران در هر سطحي چقدر زياد است و در اين مسير مترصد فرصتهاي اعتراضي اين چنيني هستند تا بلافاصله آن را به اغتشاش بکشانند. هيچ مشکلي هم بابت هزينه ندارند. در مسئله اخير، ما شاهد تفاوتهايي هم با گذشته بوديم. مثلاً در موارد قبل گاهي اين روند تا يک هفته طول مي‌کشيد ولي اين بار يکي دو روز بعد از شروع اعتراضات، اغتشاش صورت گرفت. اينهمه خرابي ظرف 4-5 روز بود. حجم و وسعت تخريب‌ها زياد بود و شهرهاي زيادي درگير شدند. البته تعداد افراد زياد نبود ولي حجم تخريبها بالا بود و سرعت داشت. اينها عادي نيست. نشان مي‌دهد آنها اين امادگي را از قبل داشتند و آموزش ديده هم بودند. ** 70 درصد معترضين، جوان، بيکار و با تحصيلات پايين بودند * البته تفاوت‌هاي ديگري هم با قبل داشت مثل تغير قشر افرادي که درگير بودند. بله. يکي از تفاوتها با موارد گذشته مثل سال 96 يا 88 در همينجاست. اين بار موضوع مربوط به پايين‌ترين اقشار جامعه بود. در موارد قبلي، شروع اعتراضات با بهانه اقتصادي به اين شکل نبود. اينها در زماني است که مردم تحت شديدترين شرايط افتصادي با تورم عجيب هستند و بعد مسئله بنزين بيشترين آسيب را هم به همين قشر پايين جامعه مي زند و اين افراد هم بي محاباتر به ميدان مي‌آيند. شما يک نگاهي به آمار بيندازيد. 70درصد جوان و خيلي جوان، بيکار، با سطح تحصبلات عموماً ديپلم. شايد به نزديک 2 سوم بازداشت شدگان لااقل اين سه ويژگي را دارند. اينها به شدت اغتشاشات دامن مي‌زند. يعني فقط هم بحث خارجي نيست. البته در داخل هم برخي جريان‌هاي سياسي مدام تلاش مي‌کننند وجود دخالت خارجي را منکر شوند. اين غلط است و غرض‌ورزي مي‌تواند باشد چون دشمن خودش هم به صراحت اين را مي گيورد که حضور دارد و نقش‌افريني مي‌کند. * ولي مي‌شود کاري کرد که دست دشمن براي دخالت بسته شود. دقيقا همين‌طور است. لذا ما چاره اي نداريم جز اينکه فضا براي اعتراض به مردم داه شود. ** رهبري در حمايت از اين دولت برخي تابوها را هم شکستند * پس از موضع‌گيري رهبر معظم انقلاب در فرداي شروع اعتراضات در روز يکشنبه و در جريان درس خارج فقه و حمايتي که از اين تصميم کردند، سوال و يا شبهاتي حتي براي برخي افراد حزب اللهي هم پيش آمد که چرا رهبري چنين موضعي گرفتند؟ حتما شما هم با اين سوالات مواجه شديد. به نظر شما دليل اينکه ايشان اينطور وارد شدند و چنين حمايتي کردند چيست؟ يکي بحث شجاعت است که البته اين شجاعت ايشان براي ما تازگي نداشت. اينکه ايشان حرفي را که مي‌زنند پاي آن حرف مي‌ايستند. ايشان هميشه گفتند که از دولت ها حمايت مي‌کنند. شما نگاه کنيد ميزان حمايتي که رهبري در اين 6 سال از دولت آقاي روحاني کردند، اصلاً قابل مقايسه با حمايت‌هاي ايشان از دولت آقاي احمدي‌نژاد طي 8 سال هم نيست. نگاه کمّي نداشته باشيد. بلکه کيفي ببينيد که کجاها و چطور حمايت کردند. يکي همين مسئه اخير بود. يکي ديگر در برجام بود که رهبري تا شکستن برخي تابوهاي نظام هم در حمايت از مسئولان اين دولت پيش رفتند. ولي در مورد مسئله اخير که چرا چنين موضعي گرفتند، مي توان از برهان خلف استفاده کرد و اينکه ببينيم اساساً ايشان چه راه‌هاي ديگري داشتند؟ راه اول اين بود که ايشان هم مثل بقيه به تصميم اخير اعتراض کنند و بگويند اين اشتباه بوده و بايد تغيير کند و قيمت اقرايش پيدا نکند. راه دوم سکوت بود. راه سوم دفاع از اصل اينکه مسئولان قوا تصميمي گرفتند و بايد اجرا شود. و راه چهارم نيز هم حمايت از طرح و هم حمايت از مسئولان ذيربط بود. ايشان راه سوم را انتخاب کردند. اگر مي‌خواستند از طرح حمايت کنند که خودشان فرمودند اين طرح هم مخالفين جدي دارد و هم موافقيني و تاکيد کردند که من وارد بحث کارشناسي نمي‌شوم. معمولاً هم ايشان دخالت کارشناسي نمي‌کنند الّا در مواقعي که نظرات طرفين مثلاً برابر است و به هرحال بايد يک تصميم براي اجراي کار گرفته شود. همين هم با پشتوانه کارشناسي است. اگر به طرح اعتراض مي‌کردند، خب اين شورا را خود ايشان براي دوران تحريم گذاشتند و اين طرح هم به هرحال به تصميم سران اين شورا رسيده است. ممکن است اين ايراد به آن افراد باشد که چرا چنين طرحي را امضا کردند ولي اگر رهبري چنين کاري مي‌کردند، در واقع اين شورا بي‌خاصيت شده بود و اين يعني متزلزل کردن ارکان حاکميت. اين نقض غرض بود و رهبري هم طبيعتاً چنين کاري نمي‌کنند. يک ساعت بعد از اين طرح هم قرار بود در مجلس اتفاقاتي بيفتد. اگر رهبري به طرح معترض مي شدند، افرادي که کف خيابان دست به اغتشاش زدند متوجه مي‌شدند که اگر براي هر تصميمي دست به چنين کارهايي بزنند و چندتا بانک و پمپ بنزين آتش بزنند، نتيجه خواهد داد و اين پايه گذاري بدي مي‌شد. اگر هم سکوت مي‌کردند، باز همين اتفاق مي‌افتاد و مجلس طرح آماده داشت براي ملغي کردن تصميم دولت. ** موضع رهبري حمايت از مصوبه سران سه قوه؛ همين پس به تعبيري، در آن مقطع، اين بهترين تصميمي بود که رهبر انقلاب گرفتند. يعني حمايت از مصوبه سران سه قوه، همين. نه از طرح و نه از نحوه اجرا.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره