ايرنا/ صادق زيبا کلام در يادداشتي براي روزنامه جام جم درباره شخصيت و نحوه آشنايي و ارتباطش با احمد توکلي توضيح داد.
صادق زيباکلام نوشت :
دکتر احمد توکلي کلا از پاکترين و صادقترين شخصيتهاي سياسي ميباشد. زندگياش را از نزديک ميشناسم و ذرهاي در آن از بيماري رانتخواريهاي رايج در بسياري از شخصيتهاي ديگر نظام به چشم نميخورد. براي هيچيک از هفت فرزندش (پنج پسر و دو دختر) کوچکترين گامي براي استخدام برنداشت هيچ کمکي به آنها ننمود که پست يا سمَتي در دستگاههاي دولتي پيداکنند.
فيالواقع تماميشان شغلهاي غيردولتي دارند .... اما شهادت ميدهم که مثقالي ثروت شبههناک وارد زندگياش نشده فيالواقع خانه و زندگياش بسيار ساده است.
در بخش ديگري از اين يادداشت آمده است :
خيليها به من طعنه ميزنند که ماها همه دستمان در يک کاسه است و اشاره ميکنند به ازدواج دختر من و پسر توکلي در حالي که همانطور که گفتم روح ما هم خبر نداشت که فرزندانمان در محل کارشان خاطرخواه همديگر شدهاند.
من آقاي دکتر احمد توکلي را از سال 1353 يعني 45سال است که ميشناسم. سال 53 با ايشان در زندان قصر آشنا شدم. هر دومان زنداني سياسي بوديم و هم بند. سال 1367 که ايشان مسؤوليت روزنامه رسالت را داشتند. آن موقع من در جريان انجام دکترايم بودم در دانشگاه برادفورد انگلستان که براي ديدار خانواده به تهران آمده بودم. علت ديدار با ايشان هم به واسطه نگراني و انتقاداتي بود که از اوضاع کشور داشتم. حدود 15 سال بعدش دختربزرگم سارا که در دوران دکترايم در انگلستان مدرسه رفته بود به انگليسي کاملا مسلط بود بعد از بازگشت به ايران... ترجمههاي سارا دخترم مورد توجه هيات تحريريه همشهري قرار ميگيرد و...از آن جا بود که سارا با زهير توکلي پسر آقاي احمد توکلي آشنا ميشود.
زهير، مسؤول صفحه جنگ و جبهه بود و به يکديگر علاقمند ميشوند. روح من و آقاي دکتر توکلي هم از آشنايي و علاقه آنها به يکديگر بي خبر بود. هر دو عزا گرفته بودند که با خانوادههايشان چگونه مساله را در ميان بگذارند. دکتر توکلي از بزرگان و متکلمين اصولگرا در مجلس بود و من يکي از شناختهترين چهرههاي دانشگاهي و مطبوعاتي اصلاحطلبان در روزنامههاي اصلاحطلب. سارا به زهير ميگويد پدر من واقعا يک آدم ليبرال است و هيچ مخالفتي با انتخاب من براي ازدواج با خانواده توکلي نخواهد کرد. همين طور هم شد و موضع دکتر توکلي هم همينگونه بود ...
بازار