فارس/ نيويورکتايمز فاش کرد ۴۰ سال پيش آمريکا به سران نظامي ايران گفته بود براي نگه داشتن شاه در قدرت هر تعداد تظاهرکننده را که لازم است، بکشند.
روزنامه نيويورک تايمز در گزارشي فاش کرد: اواخر يک عصر پاييزي در ۴۰ سال قبل، يک هواپيماي جت گلف استريم II در شهر فورت لادرديل در فلوريدا فرود آمد که حامل يک شخصيت سلطنتي، اما بيمار بود که تقريبا هيچکس منتظرش نبود و او کسي نبود جز محمدرضا پهلوي، شاه تازه مخلوع ايران. تنها کسي که منتظر بود تا او را تحويل بگيرد، يکي از مديران اجرايي ارشد «چيس منهتن بانک» بود که نه تنها بر کاخ سفيد براي پذيرش شاه سابق ايران اعمال نفوذ کرده بود، بلکه ترتيب صدور رواديد براي همراهان وي را داده بود و مدارس خصوصي و اقامتگاههايي براي خانواده او پيدا کرده و مقدمات اعزام هواپيماي گلف استريم براي انتقال شاه سابق ايران به آمريکا را فراهم کرده بود.
افشاي اسناد جديد درباره طرح آمريکا براي نجات شاه ايران/ پروژه «عقاب» را چه کسي طراحي کرد؟
صبح روز بعد جوزف ريد، رئيس دفتر ديويد راکِفلر -رئيس چيس بانک- در جلسهاي در بانک با خوشحالي اعلام کرد ايگل (عقاب) فرود آمده است.
در ادامه اين مطلب آمده است: کمتر از دو هفته بعد در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ بود که دانشجويان انقلابي ايران که قول داده بودند انتقام پذيرش شاه در آمريکا را ميگيرند، سفارتخانه آمريکا را در تهران تسخير کردند.
شاه (معدوم) که نزديکترين متحد واشنگتن در خليج فارس بود، در ژانويه ۱۹۷۹ در پي قيام مردمي ضد حاکميت مستبدانه ۳۸ سالهاش از تهران فرار کرده بود. شاه از آمريکا درخواست پناهندگي کرد، اما جيمي کارتر، رئيس جمهور (وقت آمريکا)، که اميدوار بود با دولت جديد روابطي برقرار کند و درباره امنيت سفارتخانه آمريکا در تهران هم نگران بود، در ۱۰ ماه اول تبعيد شاه به او مجوز ورود نداد. حتي در آن زمان، کاخ سفيد فقط با اکراه به او اجازه داد براي اقدامات درماني به آمريکا برود.
اکنون اسناد سري تازه افشا شده از دفاتر راکفلر به تفصيل نشان ميدهد چگونه چيس منهتن بانک و رئيس آن که روابط با نفوذي داشت، در پشت صحنه دولت کارتر را متقاعد کرده بودند شاه را که يکي از پرمنفعتترين مشتريان آن بانک بود، بپذيرد.
کل ماجراي پشت صحنه - که در اسناد تازه فاش شده به ثبت رسيده - هرگز بيان نشده است.
تيم راکفلر آن کمپين را «پروژه ايگل (عقاب)» ناميد که همان نام رمز بود که براي شاه استفاده ميشد. راکفلر با بهرهبرداري از شبکهاي از اعمال نفوذ عميق در کاخ سفيد، قشوني از دولتمردان کهنهکار را بسيج کرد که هنري کيسينجر، وزير خارجه سابق و رئيس هيئت مشورتي چيس بانک، جان مک کلوي، مامور عالي رتبه سابق در آلماني اشغالي پس از جنگ جهاني دوم و مشاور هشت رئيس جمهور و يکي از روساي بعدي چيس بانک، آرچيبالد روزولت، يکي از مديران اجرايي چيس بانک و مامور سابق سيا، که يکي از بستگان وي به نام کرميت روزولت کودتاي ۱۹۵۳ (در ايران) را براي نگاه داشتن شاه بر سر قدرت سازماندهي کرده بود، و ريچارد هلمز مدير سابق سيا و سفير سابق در ايران از اعضاي اين تيم بودند.
چارلز فرانسيس يکي از کهنهکاران روابط عمومي که در آن زمان براي چيس بانک کار ميکرد، توجه نيويورک تايمز را به اين اسناد جلب کرد و با اشاره به پيچيدگي آن عمليات گفت اسناد مربوط به آن ماجرا تا فوت راکفلر مهر و موم شده باقي ماند. راکفلر در سال ۲۰۱۷ در ۱۰۱ سالگي فوت کرد.
برخي از اطلاعات موجود ممکن است ديگران را نيز آشفته نمايد. منتقدان تندرو اغلب از کارتر انتقاد ميکردند که بيش از حد درباره حقوق بشر نگران بود و نتوانست شاه ايران را تقويت کند، اما اين اسناد فاش ميکند که فرستاده ويژه رئيس جمهور آمريکا در ايران در واقع از ژنرالهاي اين کشور خواسته بود تا جايي که لازم است از مرگبارترين نيرو براي سرکوب قيام استفاده کنند و به آنها توصيههايي در اينباره داده بود که چگونه بايد به قدرت نظامي براي نگاه داشتن شاه در قدرت متوسل ميشدند.
نيويوکتايمز در ادامه اين مطلب با اشاره به ماجراي تسخير لانه جاسوسي نوشت: اسناد بدست آمده نشان ميدهد، تيم راکفلر که يک جمهوري خواه ديرينه بود، همکاري نزديکي را با ستاد انتخاباتي ريگان در تلاش براي جلوگيري از آنچه با تمسخر آن را «غافلگيري اکتبر» ميناميد- و به آزادي گروگانهاي آمريکايي قبل از انتخابات رياست جمهوري آن سال اشاره داشت- شروع کرد.
راکفلر سپس شخصا سعي کرد با اعمال نفوذ بر دولت جديد آمريکا تضمين نمايد که سياستهاي آن در قبال ايران حافظ منافع مالي اين بانک خواهد بود. سوابق موجود نشان ميدهد راکفلر اميدوار بود نسخه ديگري از آن حکومت برکنار شده (در ايران) احيا شود.
راکفلر ظاهرا مدتها پس از فرار شاه از تهران همچنان از احياي شکلي از همان حکومت قبلي حمايت ميکرد. اواخر دسامبر ۱۹۸۰، راکفلر شخصا از دولت ريگان که در آستانه تشکيل شدن بود، خواست با توقف چانهزنيها براي آزادي گروگانها، در عوض به اقدام نظامي براي مجازات ايران در صورت آزاد نکردن گروگانها متوسل شود و بدين ترتيب يک جنبش ضدانقلابي را شکل بدهد. او اشغال سه جزيره تحت کنترل ايران در خليج فارس را پيشنهاد داد.
اين روزنامه آمريکايي در ادامه نوشت: بر خلاف ادعاهاي راکفلر در اينباره که حمايت وي از شاه بخاطر آبرو و اعتبار واشنگتن در حمايت از دوستانش بود، اسناد موجود نشان ميدهد نگراني عمده وي را منافع چيس بانک تشکيل ميداد.
ژنرال رابرت هيوسر، فرستاده ويژه کارتر در تهران، در نشستي در نيويورک به تيم «پروژه ايگل» گفت که از سران نظامي ارشد ايران خواسته بود براي نگاه داشتن شاه در قدرت هر تعدادي از تظاهرکنندگان را که لازم است، بکُشند. طبق صورت جلسه آن نشست، ژنرال هيوسر گفت که به ژنرالهاي ايراني گفته بود اگر تيراندازي هوايي نتوانست تظاهرکنندگان را پراکنده کند، «سينههاي آنها را هدف قرار دهيد». وي همچنين ژنرالهاي ايراني را بزدل توصيف کرده بود.
در آغاز سال ۱۹۷۹ که حکومت شاه غيرقابل دفاع شده بود، وزارت خارجه آمريکا ابتدا به ديويد راکفلر براي کمک به نقل مکان شاه ايران در آمريکا متوسل شد. اما در حالي که شاه در مصر و مغرب (مراکش) معطل بود، گروهي از ايرانيان در ماه فوريه براي مدت کوتاهي سفارتخانه آمريکا را تسخير کردند. ديپلماتها هشدار دادند که پذيرش شاه خطر تهاجم ديگري را در پي دارد و کارتر نظرش را درباره پناه دادن به وي تغيير داد.
راکفلر از انتقال اين اخبار بد به شاه خودداري کرد، چون از آن بيم داشت که با آزردن يک مشتري با ارزش به منافع بانکش لطمه بزند و در عوض تلاش کرد مکان ديگري براي اقامت شاه پيدا کند- ابتدا در جزاير باهاما و سپس در مکزيک- ضمن آنکه با کيسينجر، مک کلوني و ديگران درباره چگونگي متقاعد کردن کاخ سفيد به صدور مجوز ورود شاه به آمريکا رايزني ميکرد.
در تلاشي سه روزه در ماه آوريل، کيسينجر يک درخواست شخصي براي زبيگنيو برژينسکي، مشاور امنيت ملي، ارسال کرد و متعاقب آن با کارتر تماس تلفني در اينباره برقرار کرد. راکفلر هم رئيس جمهور را در کاخ سفيد تحت فشار قرار داد.
بالاخره در ماه اکتبر جوزف ريد، پزشک شخصياش، را به مکزيک فرستاد تا شاه را بطور دقيق معاينه کند و تشخيص داده شد که او مبتلا به سرطان بود و بايد تحت درمان فوري قرار ميگرفت. وقتي که ريد پزشک شخصياش را در تماس با مقامات وزارت خارجه قرار داد، به آنها گفته شد که شاه در آستانه مرگ بود و فقط بيمارستاني در نيويورک ممکن بود بتواند جانش را نجات دهد. اين مسئله را در آن زمان کارتر به نيويورک تايمز گفت. پس از آن بود که تيم چيس بانک ترتيب انتقال شاه به فورت لادرديل را داد.
راکفلر، ريد و کيسينجر سه روز پس از رويداد «گروگانگيري» نيز دوباره با هم ملاقات کردند. در صورت جلسه آمده بود که همه بسيار عصباني بودند و گفتگوي مفيدي صورت نگرفت.
کاخ سفيد گفت که شاه بايد هر چه زودتر آمريکا را ترک ميکرد، اما «پروژه ايگل» ادامه يافت. يک هفته بعد راکفلر شخصا از کارتر خواست به وزير خارجه اش دستور بدهد با شاه درباره آن وضع ملاقات و صحبت کند. اما کارتر آن کار را نکرد و چندي نگذشت که شاه عازم پاناما و سپس مصر شد.
فقط پس از مرگ شاه در ۲۷ ژوئيه ۱۹۸۰- ۹ ماه پس از فرود هواپيماي حامل وي در فورت لادرديل- بود که تيم «پروژه ايگل» اهداف جديدي را در پيش گرفت که يکي از آنها حمايت از راکفلر در برابر سرزنشها به علت آن بحران بود.
گروگانها در روز مراسم تحليف رياست جمهوري در ۲۰ ژانويه ۱۹۸۱ آزاد شدند و چند روز بعد، مشاور حقوقي کاخ سفيد کارتر که روزهاي آخر کارش بود، در تماس با راکفلر از وي درباره تاثير توافق آزادي گروگانها بر منافع چيس بانک جويا شد. طبق اسناد موجود، راکفلر در پاسخ گفت که «اوضاع بسيار خوب پيش رفت و بسيار بهتر از آن چيزي بود که نگرانش بودند.»
بازار