ايلنا/ حزب اعتماد ملي در نامه اي با عنوان «براي نجات ايران» خطاب به حسن روحاني، رئيس جمهور، با اشاره به اينکه پس از شهريور ١٣٢٠ تا کنون ايران هيچگاه در چنين موقعيت مخاطره آميزي نبوده است، به ريشه هاي بحران کنوني پرداخته و راهکارهايي براي برون رفت از اين شرايط ارائه داده است. در اين نامه تاکيد شده است: انتظار داريم، حتي اگر براي يکبار هم که شده، حاکميت بدون انواع پيشداوري ها، در آينۀ کرونا و فراگير شدن آن، به واقعيت عملکرد خويش بنگرد و تلاش کند که چاره اي براي کشور بيابد.
به گزارش ايلنا، متن کامل اين نامه تفصيلي به شرح زير است:
جناب آقاي حسن روحاني
رئيس جمهور اسلامي ايران
سلام عليکم
قانون اساسي، که جنابعالي در مقام رئيس جمهور ملت ايران، در پيشگاه مردم و در حضور نمايندگان آنان و مقامات ارشد قضايي بدان سوگند تعهد و وفاداري ياد کردهايد، مهمترين ميثاق ملي و راهنماي روزهاي سخت و تلخ و شيرين دولت و ملت است. مناط و معيار تعهد به رعايت حقوق ملت، همين سند ملي قانون اساسي توسط دولت و ملت به صورت توأمان است.
بنابر اين آنگاه که چالشي در نظام هاي تصميم گيري و اجرايي رخ مي دهد، بايد با پرهيز از انکار و احاله به توطئۀ بيگانگان و تلاش براي پرده پوشي و کتمان ، پيش از هر اقدامي بايد کوشش ها را در مسير حل مسأله، طلب همکاري و پاسخگويي صادقانه به ملت متمرکز کرد.
« براي خدا پايدار و استوار بوده و به عدالت و راستي و درستي گواه باشيد، عدالت کنيد که به تقوا نزديکتر است ، و از خدا بترسيد » (مائده ۵)
سخن به پرسش هاي انباشته شده در خصوص ناکارآمدي، مسئوليت ناپذيري نهادي و شخصي و تعلل و ضعف سيستمي در مواجهه با مصايب بي وقفۀ ملت بر مي گردد.
مهمترين پرسش روزمرۀ مردم اين است:
آينده چه مي شود؟
واقعا اين سوال ملي در همه جا فرياد زده مي شود؛
پاسخ کو!
آقاي روحاني، مردم و نخبگان مي پرسند، چرا رئيس جمهور اين چنين عمل مي کند؟
روحاني چرا رئيس جمهور شد؟
چون پيامي متفاوت از تحليل ها و پيام هاي رسمي و رايج حکومتي به جامعه داد.
ولي اکنون چرا روحاني به انکار کننده، توجيه گر و بي توجه به ضرورت ها و فوريت ها و بريده از متن واقعيت جامعه بدل شده است ؟!
انتظار داريم، حتي اگر براي يکبار هم که شده، حاکميت بدون انواع پيشداوري ها، در آينۀ کرونا و فراگير شدن آن، به واقعيت عملکرد خويش بنگرد و تلاش کند که چاره اي براي کشور بيابد و از جمله به ضرورت ها و فوريت هاي زير بيانديشد:
١) ضرورت درک و همکاري با جهان، به مثابه يک سيستم: پيام پاندميک شدن(همه گيري جهاني) کرونا ويروس، يک چيز است، بدون همکاري با نظام جهاني کنوني، نه تنها نمي توان پيشرفت کرد، بلکه حتي نمي توان حتي زندگي کرد. چرخش سياستي در دشمن تراشي و دشمن سازي جهاني از هر اقدامي واجب تر است.
٢) ضرورت پرهيز از تخريب بيش از پيش بسترهاي همکاري بين المللي: اين يک فوريت است که کشور به پويش هاي جهاني براي مبارزه با اين پديده بپيوندد و نسبت به ترميم اعتماد همکاري با مجامع جهاني و سازمان هاي بين المللي از جمله سازمان هاي داوطلبانه خوش نام نظير پزشکان بدون مرز و صليب سرخ و هلال احمرها بپردازد.
٣) ضرورت تحليل و سياستگذاري مبتني بر واقعيت: نگاه و تحليل واقعيت از پس عينک انواع ارزش ها، ترس ها، توهمات، اميدها تعهدات، منافع، آرزوها، سوابق و تعلقات و پيش فرض ها نسبت به رخدادها موجب مي شود که نتوان درک درستي از واقعيت بدست آورد و تصميم گيري بدون فهم واقعيت به مثابه امر رياضي و فيزيکي مي تواند نتايج غير قابل پيش بيني داشته باشد.
٤) ضرورت علم باوري و مرجعيت علمي و کارشناسي در خصوص تحولات جاري کشور: آقاي رئيس جمهور، علمي بنام مديريت وجود دارد، علمي بنام سياست وجود دارد، علمي بنام ديپلماسي وجود دارد، علومي بنام بهداشت و درمان وجود دارند. اين علوم تنها متعلق به جهان غرب نيست، اينها ميراث تاريخي همه جوامع انساني هستند. لطفا پس از چهار دهه سعي و خطا و از ميان رفتن منابع کشور، موضوع مديريت بر مبناي اصول علمي پذيرفته شده را مبناي سياستگذاري قرار دهيد.
٥) ضرورت پايان دادن به بحران ناکارآمدي نهادي حاکميت و دولت در خصوص زنجيرۀ مسائل و مصائب و درس آموزي و عبرت گيري از رخدادهاي دردناک سال ١٣٩٨:
ناکارآمدي سيستمي در مديريت به موقع بارش هاي فصلي فرودين ماه ٩٨
ناکارآمدي در مديريت موضوع افزايش قيمت بنزين؛ شورش و آشوب هاي آبان ماه و ابهامات و لاپوشاني ها به اميد فراموشي تاريخ و جامعه آنهم در عصر اطلاع رساني
ناکارآمدي نهادينه شده در تنظيم ارتباطات با همسايگان و قدرت هاي خارجي و شهادت فرمانده ارشد نظامي کشور
ناکارآمدي فني و نهادي و ساقط کردن هواپيماي اوکرايني و کشته شدن حدود يکصد و هفتاد سرنشين إن که اکثرا از نخبگان ايرانى مهاجر بودند و قراردادن بي سرانجام حکومت و کشور در برابر جامعه جهاني و ملت
برگزاري انتخابات بي رونق مجلس
ناکارآمدي در تنظيم مناسبات و مديريت حمل و نقل و نيز مديريت به موقع بحران اشاعۀ کرونا ويروس
ناکارآمدي و انفعال و نيز مسئوليت ناپذيري در مديريت بحران جاري کشور
٦) ضرورت شفافيت با مردم به عنوان تنها راه بازگشت حاکميت به مسير درست است: ضرورت دارد در عصر رسانه همه نهادها، از جمله دولت دست از پنهانکاري، انکار، توجيه واقعيت هاي جاري جامعه بر دارد.
٧) ضرورت شنيدن صداي نخبگان به عنوان نمايندگان عرفي جامعه: در کشوري که سازمان هاي گوناگون کشوري و امنيتي اجازه اي براي شنيده شدن صداي آزاد ملت را نمي دهند، انتظار دردهاي جاري جامعه، پيش از عفوني شدن و سر برآوردن نبايد داشت، لطفا صداي نخبگان را بشنويد و جدي بگيريد.
٨) ضرورت تعهد به سوگند خود به قرآن کريم براي نجات نهادهاي انتخابي از بي اعتباري: بي اعتبارسازي صندوق راي ناشي از ناديدن نمايندگان مردم و بي اثر کردن تصميمات ايشان و نيز عملکرد غير مدبرانه در برابر مجموع ناملايمات پيش آمده، به ويژه در ۲ سال اخير، واجد مسئوليت هايي است که در پيشگاه خداوند و ملت پاسخگويي مي طلبد.
٩) ضرورت بازنگري و تغيير در سياست هاي اساسي کشور و تن دادن به انعطاف و اصلاح.
١٠) ضرورت نجات حاکميت و دولت از عقب ماندگي: حکومت و دولت نه تنها از جامعه عقب ، بلکه بخش هاي ستادي پايتخت از بخش هاي ستادي خود در شهرستان ها هم عقب مانده تر است. قضاياي جاري در خصوص قرنطينه و اقدامات خوجوش مردمي و ناگزيري برخي مقامات محلي نشان داد چقدر حکومت و دولت از مردم عقب تر است.
١١) ضرورت اجتناب از نااميد کردن بيش از پيش ملت: اين امر عواقب دردناک و غير قابل جبراني دارد.
١٢) ضرورت اجتناب از اصرار بر اتلاف سرمايه اجتماعي و نهادي کشور: دولت اتلاف سرمايه هاي اجتماعي کشور را به عنوان بزرگترين تهديد امنيتي ايران جدي بگيريد.
١٣) اهتمام در حفظ همبستگي ملي و بستن واقعي مسيرهاي مداخلات بيگانگان: ايزوله شدن افراد و حجم حيرت انگيز داده هايي که ذهن افراد جامعه را درگير کرده است حيرت انگيز و ناتواني و ناکارآمدي سيستم در اقناع افکار عمومي و اميدبخشي موجب وضعيت خطرناکي در فروپاشي همبستگي اجتماعي و باز شدن گسل هاي هويتي و باز شدن راههايي براي هجوم بدانديشان به لايه هاي دروني تر جامعه باشد.
جمهوري اسلامي متعلق به هيچ فرد، قشر و گروهي نيست، از آن همه ملت ايران است لطفا به نجات ايران بيانديشيد.
حزب اعتماد ملي
هشتم فروردين ۱۳۹۹
بازار