مهر/ سخنگوي دولت در بخشي از يادداشت «گزارشهاي عصر جمعه با رنجِ ديدن رنج» با بيان اينکه به موضعگيري يکي ازمقامات سياسي پيشين کشور در خصوص«برنامه راهبردي ايران و چين» مي رسم. انگار نه انگار ميلياردها دلار پول ما را در کشورهاي خارجي بي سر و صاحب رها کرده اند، نوشت: يک روز عليه غرب مي شورند و تنها راه نجات را کار با جهان منهاي غرب مي دانند و روز ديگر! ديگي که براي من نمي جوشد، کله...بجوشد!
متن کامل يادداشت علي ربيعي به شرح زير است:
مدتها است که جمعههايم را به خواندن پاياننامهها و کارهاي مطالعاتي - تحقيقاتيام اختصاص دادهام. مشغول تأليف کتاب «ارتباطات شفاهي در ايران امروز از دهه شصت به بعد» هستم که چند ترم، سنگ قبر نوشته، کندهکاري و يادداشتهاي روي صندليها و نيمکتها و ديوارهاي کلاسي، گرافيتهاي روي ديوارها، کندهکاريهاي روي درختان و اماکن عمومي و… با همکاري دانشجويان کارشناسيام، جمعآوري شده است و فرصت جمعوجور کردن و طبقهبندي آنها را نداشتم. انگار دچار «سندروم بيحوصلگي جمعهها» شدهام. بياختيار غروب هر جمعه، جمعههاي شاملو را همنوا با «فرهاد» زمزمه ميکنم.
اما اين جمعه، تولد حضرت رضا (ع) است. امام رضا (ع) براي ما ايرانيها فقط يک امام معصوم نيست، ما از کودکي با او زيستهايم. آنطور که مادرم ميگفت با نذر امام رضا (ع) به دنيا آمدم و اولين سفر کودکي را با قطار به پابوس امام رضا (ع) رفتم. چقدر با امام رضا (ع) بحرانهاي زندگيام را زيستهام و اين شايد حکايت همه ما ايرانيهاست که از کودکي تا موفقيتخواهي و غمزدايي همواره امام رضا (ع) را به همراه داشتهايم.
در آخرين باري که به حرم امام عزيز رفتم، نماز و زيارت با حال و هواي خوب حرم، چه لذت شيرين و آرامشبخشي برايم به همراه داشت. در همان حال، با خود فکر ميکردم ميليونها انسان مشتاقي که در اين حرم حضور مييابند در دلهايشان تنها نياز است و بر لبهايشان دعاي خير. شايد اينجا، تنها مکاني است که هيچکس در طلب شر براي ديگري نيست و همه غرق در آرزوهاي خوب و دعاي خير هستند. چقدر امام رضا (ع) با زندگي همه ما ايرانيها درهم آميخته است: از شاديهاي کودکي تا اضطرابهاي بزرگ شدن و راز و نيازهاي ما…
در اين حال و هوا، کارتابلم را ورق ميزنم. در دلتنگي غروب جمعه، خبرهاي بد زيادي ميخوانم. اين هم انگار از خاصيت سخنگويي است که تمام اخبار بد دنيا بر سرت آوار ميشود. بدتر از همه، لمس رنج مردم در اثر فشارهاي اقتصادي است. هم رنج ديدن رنج را داري و هم بايد حملات گروههاي سياسي مخالف را ببيني، بشنوي و بخواني و هم نتواني در مورد علتها به روشني سخني بگويي.
سياستهايي که در مسيرهاي اجتنابناپذير بايد طي شود و چه بيانصافند آنها که ميدانند دستهاي بسته و نبودن ارز و حفظ مصالح را. ما براي بزرگ کردن اقتصاد، سالانه به ۷۰ ميليارد دلار و براي گذران امور کشور به ۴۰ ميليارد دلار براي تأمين نهادههاي کشاورزي براي عرضه مرغ ارزان در کشور تا تأمين لوازم خانگي و … نياز داريم و امروز با هزار سختي در صمت، بانک مرکزي، نفت و نيرو و… ايستادهايم تا کشور بچرخد و تير تحريمگران به سنگ بخورد و بدينگونه جامعه تابآور شود تا افقهايي جديد گشوده شوند. من فکر ميکنم در اين ميان مردم، بهخصوص دو دهکي که بيشترين فشار متوجه آنهاست حق دارند هرچه ميخواهند بگويند و درد را فرياد کنند اما آنهايي که براي رسيدن به اهداف ۱۴۰۰ فرياد ميکشند را نميفهمم.
در اين بيحوصلگي و فشار اقتصادي بر مردم گزارش جلسهاي در مورد «فضاي مجازي» را ميخوانم که چه تلاشي براي محدود کردن همين يک آب باريکه دلخوشي، تفريح و شغل ميليوني براي مردم انجام ميشود. فکر ميکنم تلگرام که محدود شد، چه کساني در تلگرام باقي ماندند و چه کساني بيرون رفتند و اين شبکه اجتماعي دو دستي تقديم کساني شد که بخاطرشان محدود شد. قانون ماهواره هم که در پيش روي ماست، قانوني که عملاً ديگر قادر به اصلاح آن نيستيم و به دست خود بخش اعظمي از جامعه را به رفتار غيرقانوني سوق دادهايم.
خواندن گزارش «فضاي مجازي» تمام نشده، در صفحه بعدي کارتابلم، به موضع گيري يکي ازمقامات سياسي پيشين کشور در خصوص «برنامه راهبردي ايران و چين» ميرسم. انگار نه انگار ميلياردها دلار پول ما را در کشورهاي خارجي بيسر و صاحب رها کردهاند. يک روز عليه غرب ميشورند و تنها راه نجات را کار با جهان منهاي غرب ميدانند و روز ديگر! ديگي که براي من نميجوشد، کله…بجوشد!
در صفحه ديگر گزارش دکتر ظريف در هيأت دولت را بار ديگر مطالعه ميکنم تا مطلبي براي سخنگويي استخراج کنم. تلاش آمريکا براي گرفتن قطعنامه عليه ما در شوراي امنيت ناکام مانده است. با استمزاجي که انجام داده متوجه شده که به قطعنامه رأي نخواهند داد. ۹ نفرازاعضا تمايلي به صدور قطعنامه نداشتند و چين و روسيه هم قطعاً آن را وتو ميکردند. پمپئو بعد از صحبت خود جلسه مجازي را ترک کرده و ديگران عليه او موضع گرفتهاند. وضعيت به گونهاي بود که آمريکا حق پاسخگويي نگرفته است. نيويورک تايمز نوشته اين شکست آمريکا بوده است.
خوشبختانه اروپاييها هم عليه «اسنپ بک» (بازگشت اتوماتيک تحريمها) صحبت کرده اند. حتي مواضعي عليه تحريمهاي يکجانبه آمريکا اتخاذ شده است. اتفاقاً من با چند نفراز کارشناسان خارجي که صحبت ميکردم گفتند ظريف بسيار محکم، مستدل و حقوقي سخن گفته است. مرور ميکنم ما از سال ۹۴ از گيروگور پرتگاهي شوراي امنيت خارج شديم. قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۹۰ بدترين قطعنامه در تاريخ عليه ايران بوده است. از زمان تشکيل سازمان ملل چنين قطعنامهاي عليه ايران صادر نشده بود.
ما از سال ۹۴ تا امروز به سلامت عبور کرده ايم. من فکر ميکنم اين بزرگترين منفعت ملي ماست که اجازه ندهيم آمريکا ما را در دام شوراي امنيت وارد کند. فارغ از اينکه دراين دولت بودهام منصفانه بين خود و خدا که نگاه ميکنم، دولت و ظريف در فهم مسائل خارجي و در قبال مردم، جامعه و فرداي ايران متعهدانه عمل کرده اند. هر وقت در حوزه سياست خارجي ميانديشم داغ شهادت سليماني هم در دلم تازه ميشود.
در صفحات بعدي آخرين گزارش ستاد ملي مبارزه با کرونا از ميزان شيوع و مرگ و مير را مي بينم. احساس ميکنم مردم خسته شده اند. يک جور شورش روحي-رواني عليه سبک زندگي با پروتکل بهداشتي شکل گرفته است. خود من در همين چند روز چند کارت عروسي دريافت کرده ام. چقدر سخت و دشوار است هم به مردم بباورانيم که ابتلاء و مرگ در همين نزديکي ماست، اقتصاد را تعطيل نکنيم که فشار تعطيلي اقتصادي بيش از ۲۰ ميليون نفر را به دام فقر وحشتناک سقوط ميدهد، هم بايد کاري کنيم که کادر سلامت خسته نشوند.
گزارشهاي اقتصادي و تلاش براي حفظ نشاط در بورس را ميبينم و يکي دو گزارش خوب که از تأمين ارز و تلاش صادقانه همتي و همکارانش خبر ميدهد و مي دانم اين روند به ثمر خواهد نشست و به زودي منحني ارز و سکه هم سر به زير خواهد شد.
از ديدن کارتابلم خسته شدم. تلويزيون روي شبکه نمايش روشن بود، صداي اذان مؤذن زاده اردبيلي ميآيد، چقدر اين صدا را دوست دارم. گويي اين صدا به آدم ميگويد برخيز که وقت نماز است.
بازار