فعال اصولگرا: مردم امروز میخواهند نان و سفره آنان تامین شود

نامه نيوز/ رئوفيان گفت: الان همان وضعي است که گفتند «اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا». مردم امروز ميخواهند نان و سفره آنان تامين شود.
چند ماه به انتخابات رياست جمهوري باقي مانده و هيچ خبري از سازوکار وحدت ساز اصولگرايان نيست. بدتر آنکه هر يک از طيفهاي اين جريان، ساز خود را زده و از معرفي کانديداي مستقل خود ميگويند. به عنوان مثال سيدکمال سجادي سخنگوي جبهه پيروان خط امام و رهبري در گفتوگويي با نامهنيز گفته بود که اين جبهه شايد کانديداي خود را داشته باشد. جالب اينجا است که اصولگرايان سنتي در انتخابات ۹۶ تک روي موئتلفه و معرفي سيد مصطفي ميرسليم را تجربه کردند . برخي از اصولگرايان، اما به اين نتيجه رسيدهاند که اين بار روي تحقق اين امر دست نيافتني سرمايهگذاري و اتلاف وقت نکنند. ابوالقاسم رئوفيان، دبير کل حزب ايران زمين يکي از همين افراد است. او معتقد است که اين روزها اصلاح طلب و اصولگرايي تمام شده و تنها کسي مورد توجه قرار ميگيرد که بتواند مشکل معيشتي مردم را حل کند.
*سخنگوي جبهه پيروان خط امام و رهبري در گفتگو با «نامه نيوز» گفتند که احتمالا در انتخابات ۱۴۰۰ کانديداي خود را خواهند داشت. آيا با توجه به تجربه ناخوشايند کانديداتوري ميرسليم در انتخابات ۹۶ اين تصميم درستي است؟
به هرحال يک جبهه زماني ميتواند خودش را ثابت کند که فرد شايستهاي را براي انتخابات رياست جمهوري در معرض راي مردم قرار دهد و به تعبير ديگر هضم ديگران نشود. به نظر من اين براي موئتلفه يک ارزش بود که فردي مثل ميرسليم را معرفي کند ولو اينکه راي نياورد. به نظر من موئتلفه با اين کار خودش را ثابت کرد. اگر غير اين باشد به اين معني است که حزب يا جبهه اعلام کرده که فرد شايستهاي ندارم و بايد در کنار ديگران ارزش پيدا کنم. اين ميشود ارزش اکتسابي که با پيوند و سنجاق کردن خود به ديگران به دست ميآيد؛ لذا به نظر من اين اقدام از سوي جبهه پيروان درست است و من به عنوان عضو سابق جبهه پيروان خط امام و رهبري از اين رويکرد استقبال ميکنم.
*آيا اين نگاه با روياي وحدت اصولگرايان که در همه انتخاباتها مطرح ميشود، مغاير نيست؟
دقيقا درست گفتيد. اين روياي اصولگرايان است. رويايي که هيچ وقت تحقق نيافته به چه درد ميخورد. اگر ما هميشه دم از وحدت بزنيم و محقق چه فايد دارد. من اعتقاد ندارم که هيچ وقت شعار وحدت اصولگرايان به واقعيت بپيوندد. هميشه در حد شعار باقي مانده است. البته الان ديگر معتقدم که در اين کشور هم فاتحه اصولگراياي خوانده شده و هم فاتحه اصلاح طلبي. دليلش نيز اين است که تعريف اصلاح طلبي و اصولگرايي يک تعريف تحريف شده بود و هيچ وقت هم به نتيجه نرسيد. اصولگرايي يااصلاح طلبي به ذات خود عيبي ندارد. عيبها در تعريف ما از اصولگرايي است. اين قرائتها است که اشکال دارد و مثلا يک وقت به نواصولگرايي و ... ميرسد. اين تقسيم بندي و خط کشيها که ما را به وحدت ميرساند.
*در انتخاباتهاي قبلي اصولگرايان خيلي پيش از انتخابات شروع به کار ميکردند، اما الان در يک بلاتکليفي به سر ميبرند. آيا اين وضعيت به آن معنا است که بقيه طيفها هم مثل سنتيها دنبال معرفي کانديداي خود هستند؟
من فکر ميکنم که هرچه جلوتر ميرويم، شکافها بيشتر ميشود و طيفها از هم دورتر ميشود. دور شدن طيفها از همديگر نيز يعني که هيچ وقت وحدت رخ نميدهد. الان مجلس که يک مجلس اصولگرا است را ببينند؛ چه وضعي داريم؟ الان در دوماهي که از عمر مجلس ميگذرد معلوم شد که اصولگرايان با هم کلي مشکل دارد. انتخابات هيات رئيسه مجلس کاملا يک انتخاب سياسي بود و اصلا دنبال شايسته سالاري نبودند. نمايندگان مجلس يازدهم با انتخاب رئيس مجلس و هيات رئيسه کاملا نشان دادند که مبناي انتخاب آنان محاسبات سياسي است نه اينکه چه کسي براي رياست شايسته است. چرا ميرسليم که به نظر من ميتوانست به عنوان شايستهترين فرد براي رياست مجلس معرفي شود، اين طور مورد تهمت و افترا قرار ميگيرد؟ چون او بر اساس باورها، اعتقادات و شاخصهاي عقلانيت و خرد سياسي حرکت ميکند. ميرسليم در آستانه انتخابات ۹۶ هم در مصاحبهها درباره فساد شهرداري تهران سخن گفته و تذاکراتي داده بود. نامه نوشت و کتبا و شفاها در اين باره گفت. همان وقت هم نظرش اين بود که شخص شهردار سابق قبل از کانديداي رياست جمهوري بايد تکليف فسادهاي رخ داده در زيرمجموعه خود را معلوم کند. الان هم در مجلس همين اتفاق افتاده و با مستنداني اعتراضات خودش را مطرح کرد و درخواست رسيدگي به پرونده شهرداري را تحويل قوه قضاييه داده است.
*با اين حساب در ۱۴۰۰ شاهد تکثر کانديداهاي جريان اصولگرا خواهيم بود؟
مگر در گذشته نبوديم. زماني که آيت الله مهدوي کني زماني در راس جامعه روحانيت مبارز بود تا حدي تنشها کم شده بود. بعد از فوت ايشان و حتي بعد از فوت مرحوم عسگر اولادي اختلافات بيشتر و بيشتر شد، تا همين انتخابات مجلس اخير. جبهه پيروان خط امام و رهبري ۲۲ تشکل و حزب سياسي دارد، اما در قالب آنان قرار نگرفت، زيرا شرط و شروطشان منطبق با عقلانيت نبود. مدام بر من بودن تاکيد کردن که نميشود. الان اصلاح طلبي يک مرده سياسي است. اصولگرايي هم به همان سمت ميرود. اصولگرايي و اصلاحطلبي واقعي امروز متاسفانه مغفول واقع ميشوند و شاهد يک اصلاح طلبي من درآوردي هستيم.
*به اين ترتيب فکر ميکنيد که کدام جريان سياسي پيروز انتخابات آتي باشد؟ اگر اصولگرايان پيروز هستند، کدام طيف موفق ميشود که کانديداي خود را به پاستور بفرستد؟
من فکر ميکنم که رئيس جمهور آينده حتما بايد يک شخصيت سياسي و اقتصادي باشد. مهمترين چالش امروز دولت، مجلس، قوه قضاييه و ... مشکلات اقتصادي موجود است. رئيس جمهوري که ميخواهد اين مشکل را حل کند بايد اين حوزه را بفمهد. يعني هم بايد اقتصاد را فهم کرده باشد و هم مديريت اقتصادي را تجربه کرده باشد. اين البته شاخصي درکنار ديگر شاخصها است. رئيس جمهور بعدي بايد يک رجل سياسي، اقتصادي و فرهنگي باشد. جبهه پيروان اگر ميخواهد کانديد باشد، بايد دنبال چنين فردي بگردد.
*وقتي از اين شاخصها ميگوييد چه کسي در ذهنتان است؟
افراد بسياري هستند که بايد گشت وپيدا کرد. اسم نميبرم که برداشت نشود از فرد خاصي جانبداري ميکنم. حرف من اين است که اگر سراغ اين افراد بريم و کانديدايي داشته باشيم که يکي از شاخصهاي آن تجربه مديريت اقتصادي است، حتما انتخاب ميشود. فرقي هم ندارد از کدام جناح باشد. الان همان وضعي است که گفتند «اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا». مردم امروز ميخواهند نان و سفره آنان تامين شود. اگر رئيس جمهوري با اين مشخصات روي کار بيايد ميفهمد که براي وزارت خانههاي اقتصادي چه کساني را انتخاب کند. وقتي هم که وزراي اقتصاد فهم مستقر شوند، اقتصاد کشور شکوفا خواهند شود. در غير اين صورت آش همان آش است و کاسه همين کاسه.