آخوندی: هیچ یک از کاندیداهای مطرح ۱۴۰۰ چنگی به دل نمیزنند

خبرآنلاين/ يک فعال سياسي بيان کرد: کانديداهايي که نامشان براي انتخابات ۱۴۰۰ مطرح است، هيچ کدام چنگي به دل نميزنند چون هيچ ايدهاي براي اداره حکومت در اين شرايط ندارند و قاعدتا اگر بخواهد در ۱۴۰۰ اتفاقي رخ دهد بايد اجازه دهند که يک ايده جديد بيايد.
صريح و بي پرده از انتخابات ۱۴۰۰ حرف مي زند، از کانديداهايي که چنگي به دل نمي زنند، از آنها که در اتاق هاي طراحي سياسي هستند و بدشان نمي آيد همانند انتخابات مجلس يازدهم يک پيروزي راحت و مفت نصيبشان شود، از جواناني مي گويد که سرخورده شده اند اما اين را هم مي گويد که همين جوانان منتظر يک بهانه و ايده جديد براي مشارکت هستند.
با عباس آخوندي، وزير سابق راه و شهرسازي دولت روحاني، وزير مسکن دولت سازندگي و استاد دانشگاه تهران به گفتگو نشستيم، او که تاکيد دارد بايد ۱۴۰۰ زمينه ورود يک ايده جديد فراهم شود، مي گويد «رئيس جمهور نبايد يک کارشناس اقتصادي باشد والا اول بدبختي است.» از نگاه آخوندي رئيس جمهور بايد يک سياستمدار باشد که «حرف همه را گوش کند و از درون آن يک سياست مورد وفاق به دست بياورد».
آخوندي همچنان گلايه دارد از آنها که فضا براي تصويب نشدن لوايح چهارگانه را فراهم ساختند و مي گويد «حضرات با عدم الحاق به FATF تجارت در ايران را متوقف کردند»
آنچه در ادامه مي خوانيد، بخش اول گفتگوي عباس آخوندي است، بخش بعدي اين گفتگو طي روزهاي آينده منتشر خواهد شد.
*آقاي آخوندي! پيش بيني شما براي ۱۴۰۰ چيست؟ لطفا هم درباره مشارکت و هم درباره اينکه فکر ميکنيد چه تفکري در انتخابات ۱۴۰۰ احتمال برنده شدن دارد، نظرتان را بفرماييد.
در مورد مشارکت در حوزه روشن فکري فضا، فضاي منفي است، مخصوصا بعد از سرخوردگي که در انتخابات مجلس در تهران رخ داد و مشارکت حدود ۲۰ درصد و در شهرهاي بزرگ خيلي کم بود، بنابراين فضا خيلي منفي است. ولي، ارزيابي من انقدر منفي نيست. من با جوانان که صحبت ميکنم مي بينم که حس آنها از اينکه در انتخابات مجلس مشارکت نداشتهاند، چندان خوب نيست. چيزي گيرشان نيامده است. بنابراين، ميگويند شايد اگر ما مشارکت داشتيم بهتر بود و انقدر بد نميشد و من در خيلي از جوانان يک ترديدي مي بينم.
جوانانِ سرخورده، در پي يک بهانه براي مشارکت در انتخابات هستند
در حالي که قبلا ميگفتند ما قطعا شرکت نميکنيم. اين بدين معني نيست که آنان همين فردا آماده مشارکت هستند. اين بدين معني است که آنها کاملا سرخورده هستند ولي، در پي يک بهانه براي مشارکت هستند. نه آنکه در پي دليل براي عدم مشارکت باشند. اگر فضاي انتخابات مقداري رقابتي شود و حضرات مقداري به رقابت راه بدهند من فکر ميکنم که جوانان استقبال ميکنند.
آنها که در اتاقهاي طراحي سياسي هستند، پيروزي مفت نصيبشان شده و راضي هستند
*فکر ميکنيد همچنان سياست نظام اين است که مشارکت مردم گسترده باشد؟
کساني که در اتاقهاي کنترل و اتاقهاي طراحي سياسي غالب هستند، خير. آنها فکر ميکنند بايد با همين فرمان را جلو روند. اين موفقيت زير زبانشان مزه کرده است، يعني پيروزي با حداقل مشارکت برايشان خيلي شيرين بودهاست و هزينه زيادي براي آن نکردهاند. هرچند حکومت خيلي هزينه کردهاست ولي، چون آنها يک پيروزي مفت نصيبشان شدهاست از اين وضعيت راضي هستند.
دولت ايدئولوژيک فکر مي کند فقط بايد توزيع کند
*به نظر شما دولت بعدي که روي کار مي آيد دولت رفاه است؟ چيزي مثل دولت آقاي هاشمي و با آن شعارها. يعني ايدئولوژيک نباشد.
دولت ايدئولوژيک ما دولت ايدئولوژيک توزيعگرا است يعني فکر ميکند فقط بايد توزيع کند. اگر به مجلس گوش کنيد صبح تا شب درباره توزيع منابع صحبت ميکنند و ميزان بدهي دولت را بالاتر ميبرند. الان ميزان بدهي دولت به بالاي هزار هزار ميليارد تومان افزايش پيدا کرده است و به شدت فزاينده است. تصور من اين است که بودجه عمومي سال ۹۹، با حداقل کسري آن ۲۲۰ هزار ميليارد تومان است و اينها در نهايت بايد از محل بدهي تامين شود.
رئيس جمهور بايد سياستمدار باشد نه لزوما کارشناس
*به نظر شما رئيس جمهور اقتصاد دان ايده خوبي است؟
رئيس جمهور بايد سياست مدار باشد، نه لزوما کارشناس. وظيفه رئيس جمهور هماهنگي با همه است واگر خودش را داناتر از همه بداند آغاز بدبختي است. وظيفه رئيس جمهور اين است که حرف همه را گوش کند و از درون آن يک سياست مورد وفاق به دست بياورد. البته که رئيس جمهور بايد اقتصاد و امنيت و ... را بفهمد ولي اگر خودش فکر کند که اقتصاد دان است اول بدبختي است.
کانديداهايي که اسمشان مطرح است چنگي به دل نمي زنند
*بحث ترديد نسل جوان و روشن فکران را که مطرح کرديد، فکر ميکنيد اين کانديداهايي که اسمشان مطرح است و اکثريت آنها تکراري هستند، شانسي داشته باشند يا...
اينها هيچ کدام چنگي به دل نميزنند چون هيچ ايدهاي براي اداره حکومت در اين شرايط ندارند و قاعدتا اگر بخواهد در ۱۴۰۰ اتفاقي رخ دهد بايد اجازه دهند که يک ايدهي جديد بيايد. سال ۷۶ بزرگترين اتفاقي که رخ داد اين بود که يک ايده جديد آمد و آن ايده گفت که من ميخواهم جامعه را بر مدل جامعه مدني اداره کنم.
بايد اجازه دهند در انتخابات ۱۴۰۰ يک ايده جديدي بيايد
*آن مدل هم سوخته است.
بله الان ديگر کارآيي ندارد. ميخواهم بگويم که سال ۷۶ که يک ولولهاي رخ داد، اين يک ايدهي جديد بود و الان که ۲۳ سال از آن گذشته است همه ميتوانند آن را نقد کنند، الان مهم اين است که آيا در ۱۴۰۰ اجازه ميدهند که يک ايده جديد بيايد، اگر اجازه ندهند که هيچ ايده جديدي بيايد اتفاق خاصي نميافتاد.
*اصلا ايده اي وجود دارد که بيايد؟
نظر من اين است که وجود دارد. حتي بحث «ايده ايران» را که خود من مطرح ميکنم يک ايدهي جديد است و با اين ايده در ايران، يک گفتمان جديد ميتواند شکل بگيرد.
*درست که که اِلمان هاي اجتماعي و فرهنگي دارد اما...
اين ايده عناصر اقتصادي و سياسي و امنيتي هم دارد.
ايده ايران، فراتر از دولت رفاه است
*يعني بيشتر بحث دولت رفاه است.
فراتر. از نظر من ايدهي ايران يک ايدهاي است که بنيانهاي معرفتي دارد و هم تجربهي تاريخي در ايجاد نظم اجتماعي اعم از نظم سياسي و امنيتي، اقتصادي و، اجتماعي و فرهنگي و حتي دفاعي. مهم اين است که از آن خوانش معاصر و جديد داشته باشيم.
قطعا مردم منتظر يک تغيير اقتصادي هستند
*آيا قبول داريد که مردم الان منتظر يک تغيير اقتصادي هستند؟
قطعا موافق هستم اما اين را بدانيد که هيچ تغيير اقتصادي ماندگاري بدون اينکه بنيانهاي درستي در تاريخ يک ملت داشته باشد به وجود نميآيد. بنابراين، بايد تغييرات کوتاه مدت و دراز مدت همسو باشند. اينکه تصور کنيد با طرح يک سري راهکارهاي فوري اقتصادي بدون توجه به ساخت يک ملت ميتوانيد مشکلات اقتصادي را حل کنيد، کاملا اشتباه است. آلان بزرگترين مشکل ما اقتصادي است. اين درست است. ولي، ريشه اين مشکل اقتصادي در کجاست؟ در تجارت است.
حضرات با عدم الحاق به FATF تجارت در ايران را متوقف کردند
حضرات با عدم الحاق به افايتياف و با عدم فهم از موقعيت چهارراهي ايران که شرق و غرب و شمال و جنوب را به هموصل ميکند، هم تجارت را در ايران متوقف کردند و هم برخي کريدورهاي تجاري جهان را مختل کردند.
شما آلان ميبينيد همين چيني که ميخواهند با آن قرار ۲۵ساله بگذارند تمام کريدورهاي تجاري خود را از ايران منحرف ساختهاست. بخشي را به سمت شرق ايران با عبور سخت از افعانستان و پاکستان و اتصال به بندر گوادر پاکستان و بخشي را در هم شمال با طراحي خط عبور از سيبري از ايران منحرف کردهاست. و افزون بر اين در پي يک کمربند دريايي است. فهم از ايدهي ايران است که به ما ميگويد اين تمدن حول محور تجارت در مسير جادهي ابريشم شکل گرفتهاست.
بنابراين، ايجاد هر مانعي در اين مسير و ايجاد هر گرفتاري براي مبادلهي تجاري عليه ايدهي بنيادين شکلگيري ايران است. حضرات فکر ميکنند که ميتوانند به عنوان پليس و مالک چهار راه، چهار طرف چهار راه را ببندند و دنيا را مجبور کنند که با تسليم شدن به خواستههاي آنان از اين چهار راه عبور کنند. حال آنکه دنيا، مسيرش را تغيير ميدهد و کسي از اين چهار راه ديگر عبور نميکند.
همين مشکل را ما با تنگهي هرمز داريم. ملتي که بنياد اقتصادياش بر تجارت استوار است، روابط فرهنگياش بايد مبتني بر رواداري و آزادي مبادله باشد. حضرات رواداري وآزادي مبادله اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را به حداقل کاهش ميدهند و ميخواهند که مستقل بمانند. نتيجهي اين سياست تنها توسعهي فقر و توزيع فقر است که جريان دارد و نه تعميق استقلال.
بنابراين، ايدهي ايران در سياستگذاري بنيادين در ايران ميتواند به عنوان يک شاخص و راهنما عمل کند. اين بحث تنها فرهنگي و ذهني نيست. در عينيت تاريخ ايران ظهور و بروز دارد.
البته من قبول دارم کسي که بخواهد راي بياورد بايد حتما آن لايه رويياش را بگويد، چون لايهي رويي راي ميآورد و لايهي زيرين رايآوري ندارد. اما کسي که آگاهي از لايههاي زيرين ندارد و فقط به لايهي رويي توجه دارد، جامعه را به سمت بحران بيشتري پيش ميبرد. همانگونه که بردند و باز هم ميبرند.
پشت حرفهاي رئيسجمهور سابق، چيزي جز توهم و اغتشاش فکري نبود
ما در جامعه افراد متفکري داريم که ميتوانند ريشهيابي کنند و بگويند که آيا در زير و پشت اين حرفي که اين آقا ميزند چيزي هست و يا نيست. در سال ۸۴ که رئيس جمهور صحبت ميکرد، همه کساني که انديشهاي داشتند ميدانستند که پشت آن حرفها جز توهم و اغتشاش فکري چيز ديگري نيست. خاطرم هست که در سال ۸۴ تلويزيون ميديدم، از ايشان پرسيدند که نظر شما نسبت به مهاجرت روستاييان به شهر چيست؟ پاسخ داد ما اول روستاييان را در روستاي خودشان تثبيت کنيم. بعد مهاجرت از شهر به روستا راه مياندازيم و اين شدني است. درست که اين سخن خيلي متقاعد کننده و دلنشين بود. ولي، از بيخ و بن بياساس بود. بله، لايهي رويين نهايتا با سختي و برخي کمکهاي راي آورد ولي، افراد صاحب انديشه فهميدند که اين حرف کاملا بيبنيان است.
در عمل هم، بخش عمدهاي مسکن مهر که ساخته شد باعث تشديد مهاجرت روستا به شهر شد. پس آدمهاي صاحب انديشه زماني که يک نفر شعار ميدهد، ميتوانند لايههاي زيرين سخن او را بخوانند، ممکن است نتوانند بهطور کامل و واضح پيامشان را به جامعه منتقل کنند اما حداقل متوجه ميشوند که اين حرف چه پشت پردهاي دارد. تصور من اين است که جامعه دارد باسوادتر ميشود و تجربههاي اخير کمک کرده است که مردم بهتر شرايط را تحليل کنند و شعارها را بفهمند که ته هر شعاري چيست.
*اين بحثي که گفتيد، جامعه يک ايده جديد ميخواهد، فرض را براين بگيريد که اگر اين ايده جديد را طيف تندرو مطرح کند اول مصيبت است و ...
اينکه ميگويم اجازه داده شود بر مبناي انصاف است و اگر بر مبناي بي انصافي باشد و به يکي اجازه دهند و به يکي اجازه ندهند ديگر به مفهوم اجازه نيست. مفهوم اجازه اين است که قاعده انصاف در آن رعايت شود، و همه به يک اندازه آزادي داشتهباشند. يعني همه کساني که در چهارچوب قانون اساسي و جمهوري اسلامي ميخواهند به شکل مسالمت آميزي کار کنند، همه شان حق ورود داشته باشند و در انتقال پامشان دچار محدوديت نباشند.