توصیههای انتخاباتيِ گرامیمقدم به جریان اصلاحات

ايلنا/ عضو شوراي مرکزي حزب اعتمادملي، گفت: به عنوان يک فعال سياسي بر اين باورم که اصلاحطلبان بايد فارغ از اينکه پيروز خواهند شد يا شکست خواهند خورد، در انتخابات ۱۴۰۰ حضور پيدا کنند.
اسماعيل گراميمقدم فعال سياسي اصلاحطلب و عضو شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي در گفتوگو با ايلنا، درخصوص آخرين وضعيت سياسي کشور و اصلاحطلبان در آستانه انتخابات رياستجمهوري سال ۱۴۰۰ گفت: ما در حال حاضر پيش از آن که بخواهيم درخصوص مصاديق انتخابات و کانديدا صحبت کنيم، در ابتدا بايد به چند متغير ديگر که به يکديگر وابسته هستند، بپردازيم.
وي ادامه داد: ما بايد در موضوع انتخابات وضعيت اصلاحطلبان، وضعيت اصولگرايان، شرايط داخلي، شرايط خارجي و عوامل ديگري را در نظر بگيريم که اينها متغيرهايي مستقل از هم نيستند، بلکه کاملاً به هم وابستهاند و تغيير در هرکدام باعث تغيير ديگر متغيرها خواهد شد. براي مثال ورود هر نامزدي در انتخابات، تصميمگيري در مورد حضور يا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات، متغيرهايي هستند که روي پيروزي يا عدم پيروزي آن نامزد اصلاحطلب تأثيرگذار خواهد بود، بنابراين ما بايد همه اينها را به عنوان يک مجموعه و سيستم فرض کنيم؛ يک مجموعه و سيستم سياسي در جريان اصلاحطلبي و حتي در جريان اصولگرايي که تأثير خودش را بر انتخابات ۱۴۰۰ خواهد گذاشت.
گراميمقدم در ادامه اظهار داشت: من به عنوان يک فعال سياسي بر اين باورم که حتماً اصلاحطلبان ميبايستي در انتخابات ۱۴۰۰ فارغ از اينکه پيروز خواهند شد يا شکست خواهند خورد، حضور پيدا کنند. اصلاحطلبان اگر حضور پيدا کنند و شکست بخورند اين يک فرآيند دموکراتيک خواهد بود که يعني حکومت آنها را تأييد کرده و وارد انتخابات شدهاند و اساساً به عنوان يک جريان فعال در عرصه سياسي ايران مطرح و باقي خواهند ماند. اما اگر اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ حضور پيدا نکنند قاعدتاً از دايره جريانات سياسي فعال خارج خواهند شد و به جز انفعال و انزوا چيزي حاصل نخواهد شد. بنابراين عقل حکم ميکند که اصلاحطلبان در انتخابات حضور پيدا کنند.
وي ادامه داد: اگر اصلاحطلبان را ردصلاحيت کنند و هيچ نامزدي در عرصه انتخابات نداشته باشند که تقريباً اين احتمال نزديک به صفر است و ميشود اساساً از اين سناريو صرفنظر کرد، حتماً اصلاحطلباني در عرصه انتخابات خواهند ماند، اما به هر دليلي اگر فرض کنيم که تعداد نامزدهاي اصلاحطلب به صفر برسد، آنوقت اصلاحطلبان شکست نخوردند بلکه به نظر ميرسد که هزينه آن اتفاق هم برعهده حاکميت خواهد ماند مانند انتخابات مجلس گذشته، پس اين قسمت قضيه هم يکي از متغيرهاي تأثيرگذار است.
عضو شوراي مرکزي حزب اعتمادملي در بخش ديگري از اين گفتوگو به وفاداري اصلاحطلبان در پيگيري مطالبات مردم توسط اين جريان سياسي اشاره و خاطرنشان کرد: تجربه نشان داده است که اگر اصلاحطلبان پيروز انتخابات باشند، حتماً در پيگيري مطالبات مردم در مقابل رقيب اصولگرا وفادارتر و پيگيرتر هستند.
وي ادامه داد: اما در مجموع همه متغيرهايي که پيش از اين عرض کردم بايد به دقت بررسي شود چراکه همه آنها روي يکديگر اثرگذار هستند، براي مثال انتخابات آمريکا هم تاثير دارد اگر در آنجا دموکراتها رأي بياورند، اينگونه که خودشان در تبليغاتشان ميگويند، آنها به برجام برميگردند و ممکن است اين مساله در شرايط کنوني تاثيرگذار باشد، براي مثال برداشته شدن تحريمها و بهبود وضعيت اقتصادي که در نهايت از کوچکتر شدن سفره مردم جلوگيري شود، در مجموع به عاملي تبديل شود که اعتماد آنها هم بازگردد و شاهد يک انتخابات پررونق و با مشارکت بالا باشيم.
گراميمقدم با بيان اينکه کاهش مشارکت حتما به نفع اصولگرايان خواهد بود، اظهار داشت: کاهش مشارکت حتماً به نفع رقيب و اصولگرايان خواهد بود، اما اگر مشارکت افزايش پيدا کند، حتماً اصلاحطلبان پيروز انتخابات خواهند بود. بنابراين با همه اين سناريوها و متغيرهاي وابستهاي که وجود دارد در حال حاضر ميبايست اصلاحطلبان با محوريت و تمرکز بر وحدت حرکت کنند.
وي همچنين با اشاره به آغاز به کار فعاليت ستاد انتخاباتي يکي از چهرههاي اصلاحطلب و انتخاب رياست ستاد وي، گفت: هيچ ايرادي ندارد هر نامزد اصلاحطلب از الان ستاد تشکيل دهد و رئيس ستادش را مشخص کند و به جمعآوري رأي خودش کمک کند و در صحنه حضور داشته باشد. اين نهتنها براي اصلاحطلبان مضر نيست، حتي مفيد هم خواهد بود، حال اينکه در اين عرصه کداميک از اصلاحطلبان خواهند ماند به هر حال تصميمگيري خواهد شد و احزاب و جريانهاي سياسي تصميم ميگيرند که به صورت اجماعي از کدام نامزد حمايت کنند و نکتهاي که در اين قسمت ممکن است حائز اهميت باشد از اين جهت است که اصلاحطلبها در شرايط کنوني آيا با چهرههاي شناخته شده و تراز اول خود وارد عرصه خواهند شد، يا خير.
اين فعال سياسي اصلاحطلب در پاسخ به اين سوال که آيا چهرههاي کارآزموده و باسابقه که در گذشته مسئوليت داشتند، قادر به جلب اعتماد مردم هستند؟، گفت: به نظر من چون ما در کشورمان دو جريان داريم که با هم رقابت ميکنيم، اگر اين شرايط باعث اين باشد که مردم به اصلاحطلبان روي خوشي نشان ندهند، حتماً براي رقيب هم همين شرايط وجود دارد. يعني مردم به کانديداهاي هر دو جناح که سوابق مديريتي و مسئوليتي دارند، روي خوش نشان نخواهند دارد، اما به نظر ميرسد که اين ويژگي مورد نظر قاطبه مردم نيست، يعني بخشهايي از مردم و لايههاي اجتماعي مردم به تجربه و کارآمديِ فرد خواهند پرداخت و براي آنها اين جنبه هم حتماً مهم است.
وي ادامه داد: به هر حال در همه دنيا هم به همين شکل است، کسي که ميخواهد رئيسجمهور شود بايد داراي سوابق و کارنامهاي باشد. در کمتر نقطهاي از جهان و نظام سياسي سراغ داريم که يک فرد از پشت ميز دانشگاه يکشبه رئيسجمهور شده باشد. حتماً يا چند دور نماينده مجلس بودند يا مديريت چند وزارتخانه و سازمان را تجربه کردهاند، اينها ويژگيهايي است که يک فرد سياسي با داشتن آنها ميتواند به عنوان رجل سياسي مطرح شود و بعد هم کانديداي رياستجمهوري شود. بنابراين اين مساله کاملاً اجتنابناپذير است، لذا همانطور که عرض کردم اگر قرار است فردي رجل سياسي باشد، طبيعتاً چنين سوابقي دارد و تفاوتي هم نميکند که از اصولگرايان باشد يا اصلاحطلبان.
گراميمقدم با تاکيد بر اهميت حضور اصلاحطلبان در انتخابات آينده، گفت: به نظر ميرسد فارغ از اينکه در انتخابات آينده چه اتفاقي براي اصلاحطلبان رخ خواهد داد، فعال بودنشان در عرصه انتخابات بسيار حائز اهميت است، به اين دليل که فعاليت اصلاحطلبان در عرصه انتخابات هويت اين جريان سياسي را حفظ خواهد کرد و حفظ هويت اصلاحطلبي قطعاً در جهت منافع ملي است و موجب ترميم و حفظ اعتماد بخش قابل توجهي از مردم خواهد بود.