نماد آخرین خبر

وقتی تیر و ترکش هم نمی‌تواند جلوی حضور در خط مقدم جبهه را بگیرد

منبع
باشگاه خبرنگاران
بروزرسانی
وقتی تیر و ترکش هم نمی‌تواند جلوی حضور در خط مقدم جبهه را بگیرد
باشگاه خبرنگاران/ يکي از شهداي ارتش با وجود تمام مجروحيت‌ها خود را به جبهه ها مي‌رساند.

در تاريخ انقلاب اسلامي ايران بزنگاه‌هاي زيادي وجود دارد که يکي از تاثيرگذارترين آن‌ها هشت سال دفاع مقدس است، دفاع مقدسي که همه را پاي کار آورد، پير، جوان، زن، مرد، مسيحي، مسلمان، زرتشتي و هر کسي که حس مي‌کرد ايراني است. در اين دفاع مقدس شهيداني حضور داشتند که بعد‌ها به اسطوره‌هايي براي فرزندان اين خاک تبديل شدند مثل همت‌ها و باکري‌ها، صياد‌ها و وزوايي‌ها، خرازي‌ها و زين‌الدين‌ها.

در اين دوران و در دفاع از ايران اسلامي همه نيرو‌هاي مسلح کشورمان وجود داشتند که ارتش جمهوري اسلامي ايران يکي از اين نيروهاست که با استفاده از قدرت خود باعث شد تا پيشروي نيرو‌هاي بعثي به سوي خاک کشورمان با سرعت کمي انجام شود.

ارتش در دوران دفاع مقدس با انجام عمليات‌هاي گوناگوني همچون مرواريد، اشکان، کمان ۹۹، شمشير سوزان و همچنين همکاري با ساير نيرو‌هاي نظامي کشور همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بسيج مستضعفين در انجام عمليات‌هايي مانند بيت المقدس، عمليات آفندي الله اکبر، ثامن الائمه، والفجر ۸، طريق‌القدس و ساير عمليات‌ها همکاري مداوم داشته است.

شهيد شبان

ارتش جمهوري اسلامي ايران همچنين شهداي بسياري را هم در دفاع از ايران اسلامي و حفظ تماميت ارضي کشورمان تقديم کرده است که شهيدان بابايي، دوران، فکوري، فلاحي، آبشناسان، چمران و بسياري ديگر از اين جمله هستند. امير سرلشکر شهيد ابوالفضل شبان يکي از اين شهداست که در ادامه با زندگي او آشنا مي‌شويم.

شهيد شبان

کدام فرمانده ارتشي با بدن مجروح در جبهه‌ها حاضر مي‌شد؟

امير سرلشکر شهيد ابوالفضل شبان يکي از فرماندهان شهيد ارتش در دفاع مقدس است که دومين روز از دي ماه سال ۱۳۳۹  در يک خانواده متوسط و مذهبي در اراک چشم به جهان گشود. پدرش عباس نام داشت که فردي بسيار زحمتکش و مومن بود. ابوالفضل در دوران کودکي و نوجواني بسيار پر شور و نشاط بود و از همان دوران به فعاليت‌هاي مذهبي علاقه خاصي نشان مي‌داد و يک انسان پاکدامن بود. او اين علاقه را در اين جا بروز مي‌داد که با پول تو جيبي خود براي مدرسه قرآن و مفاتيح تهيه مي‌کرد. او از همان دوران کودکي نيز در مجالس مذهبي شرکت مي‌کرد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مجالس دعاي کميل و نماز جمعه و ديگر مجالس مذهبي شرکت مي‌کرد.

ابوالفضل در زمينه‌هاي بسياري همچون تحصيل، فعاليت‌هاي ورزشي و اجتماعي با استعداد بود و در زمينه تحصيلات ابتدايي و دبيرستان بسيار کوشا بود، او تحصيلات خود را تا مرحله اخذ ديپلم در رشته علوم انساني در شهرستان اراک ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم در اين رشته شد. ابوالفضل بسيار به نظامي گري علاقه‌مند بود و به همين دليل هم در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ در آزمون دانشگاه افسري پذيرفته شد و تحصيلاتش را در اين دانشگاه ادامه داد.

شهيد شبان

بهمن ماه سال ۱۳۶۱ بود که از دانشگاه افسري فارغ التحصيل شد و در شهريورماه همان سال ازدواج کرد. او همواره يکي از دانشجويان افسري مخالف بني صدر و جريان‌هاي همراه او بود و اين موضوع را هم در يادداشت‌هاي خود مورد تاکيد قرار داده است. هنگامي که بني صدر خائن عزل شد او همانند ساير دوستان و مردم ايران اسلامي بسيار خوشحال بود و اين خوشحالي را بروز مي‌داد.  

هنگامي که جنگ تحميلي آغاز شد او همانند ساير همرزمانش در نيروهاي مسلح جنگ را مساله اصلي مي دانست و بسيار علاقه داشت در جبهه هاي نبرد با نيروهاي بعثي حاضر شود. حتي در يکي از يادداشت هاي خود در نوروز ۱۳۶۰ نوشته‌ بود که «ما امسال عيد نداريم، چون صدام بسياري از شهر‌هاي ميهن اسلامي را مورد حمله قرار داده و هزار تن از مردم بي‌گناه را به خاک و خون کشيده، چون هزاران آواره جنگي داريم هزاران شهيد به خون خفته داريم. تا زماني که ظلم وجود داشته باشد و جنايت صورت گيرد عيد نداريم. حضرت علي (ع) مي‌فرمايند عيد روزي است که گناه نکنيم هر گاه چشمم به لباس‌هاي نو مي‌افتد اشک در چشمانم جاري مي‌گردد و به ياد يتيمان و آوارگان جنگي مي‌افتادم که پدران و مادران و افراد بزرگ خود را از دست داده و اکنون در آن سرماي سوزناک در اردوگاه يا خانه‌هايشان منتظر تحويل سال هستند.»

شهيد شبان

شهيدي که به ديدار خانواده‌هاي شهدا مي‌رفت

غلامرضا بسيار به خانواده‌هاي شهدا احترام مي‌گذاشت و همواره در فرصت‌هايي که پيش مي‌آمد براي زيارت و تجديد پيمان با آن‌ها به مزار آن‌ها نيز مي‌رفت. يکي از دعا‌هايي که او همواره داشت اين بود که «اميد آن داريم تا بتوانيم همه ما رهرو شهداي عزيز باشيم تا خون آنان پايمال نگردد و از خداوند مي خواهم که نيت ما را خالص گرداند.» او بسيار به شهادت علاقه داشت و هميشه از خدا مي‌خواست که شهيد شود.  

يکي از خصوصيات اخلاقي او همانند ساير انسان‌ها؛ حق جويي و عدالت خواهي بود و همواره دوست داشت که عدل و عدالت برقرار شود. هيچ وقت حاضر نبود حقي از کسي پايمال شود و يا اينکه از اموال عمومي استفاده شخصي داشته باشد.  

حضور شهيد شبان در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل

غلامرضا پس از فارغ التحصيلي از دانشگاه افسري به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل رفت و نخستين بار در اسفند سال ۱۳۶۲ در جزيره مجنون از ناحيه دست راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به تهران منتقل شد. پس از يک هفته استراحت مجدداً به جبهه برگشت تا به نبرد خود عليه دشمن بعثي ادامه دهد.

شهيد شبان

اواسط اسفندماه سال ۶۳ بود که فرمانده گردان شهادت لشکر ۷۷  شد. ارديبهشت ماه ۶۴ در جزيره مجنون دوباره مجروح شد و به تهران برگشت. پس از چند روز استراحت با وجود اينکه چندين درخواست براي خدمت در تهران از وي به عمل آمد، اما به علت علاقه‌اي که به جبهه داشت دوباره به آنجا رفت. اما اين تنها باري نبود که او مجروح شده بود و دوباره پس از اينکه به جبهه اعزام شد در تيرماه سال ۶۴ و در جزيره مجنون ترکش‌هاي بسيار پيکرش را در آغوش گرفتند و با بدن پر از ترکش به پشت جبهه بازگشت. اما اين تير‌ها و ترکش‌ها در ايمان و اراده راسخ شهيد شبان خللي وارد نمي‌کرد. پس از يک ماه که به منزل منتقل شده بود به يکي از آشنايان خود گفته بود که مي‌روم باز هم مي‌روم.

او براي عمل‌هاي جراحي به بيمارستان رفته بود و روده اش را جراحي کرد. دکتر گفته بود که بايد استراحت کند، اما با وجود اين که هنوز مدتي از مرخصي استراحتش باقي مانده بود براي خدمت به لويزان مراجعت کرد. حدود يک ماه از خدمت وي در آنجا نمي‌گذشت که حمله والفجر ۸ شروع شد.

شهيد شبان

شهادت شهيد شبان و عروج به سوي معبود

او همواره براي رفتن به جبهه‌ها مشتاق و بي قرار بود. تمام حال و رفتار او نشان مي‌داد که شهيد شبان ديگر طاقت ماندن در تهران را ندارد؛ ابتدا به دلايلي که وجود داشت به خانواده نمي‌گفت و خود به بهانه‌هايي به مدت کوتاه به جبهه رفت، ولي دفعه دوم که آمد گفت زمان حمله است و به من احتياج دارند و من مي‌خواهم بروم و پس از جلب رضايت خانواده مجدداً در اسفند ۶۴ بود که عازم جبهه شد.

شهيد شبان به نداي دعوت به جبهه‌ها و مبارزه با بعثي‌ها لبيک گفت. اين دفعه طولاني‌تر از قبل در جبهه مي‌ماند با وجود اينکه مانعي بر سر راهش نبود با احساس مسئوليتي که داشت خيلي کم به مرخصي مي‌آمد به طوري که در مدت ۱۰ ماه و چند روزي که بعد از آخرين مجروحيت در جبهه بود تنها سه بار آن هم به مدت خيلي کوتاه در مرخصي بود.

سرانجام عشق به خدا و مبارزه در راه او که با وجود شهيد شبان آميخته شده بود و در اين راه از زندگي دنيا با تمام تعلقات و دلبستگي‌هاي آن چشم پوشيد و با علاقه فراواني که به سرورش امام حسين (ع) داشت همچون او جنگيد و در کربلاي ايران در در منطقه سومار در تاريخ دوم دي ماه سال ۱۳۶۵ شربت شهادت را نوشيد.

جسد اين شهيد والا مقام مفقود است.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر