عضو هئیت رئیسه مجلس: فقط رئیسی میتواند کشور را نجات دهد
فارس/ عضو هئيت رئيسه مجلس يازدهم گفت: آقاي رئيسي در انتخابات قبل حدود 16 ميليون راي آورد و در حال حاضر هم براساس تخمينها، اين رأي دو برابر شده است و نظرسنجي ها چنين چيزي را نشان مي دهد.
با اطمينان ميگويد تشکيل دولت به رياست آيت الله رييسي مي تواند کشور را از وضعيت فعلي خارج کرده و اداره قوه مجريه به ريل اصلي برگرداند. ميگويد اعتماد مردم به رييسي در بالاترين حد ممکن است و وي طبق نظرسنجي ها در صدر قرار دارد.
اينها اظهارات احمد اميرآبادي فراهاني نماينده مردم قم و دبير هيات رئيسه مجلس است. او معتقد است دولت روحاني با نوع نگاهش به مسائل، کشور را زمينگير کرده و براي اين ادعايش هم شواهد مثال متعددي را با عدد و رقم ارائه ميدهد. در طرف مقابل، با اقدامات رئيس جديد قوه قضائيه، براي همه معلوم شده است که پشت پرده تخريب هاي 4 سال قبل عليه او چه بوده است.
مشروح اين گفتگو به اين شرح است؛
آقاي اميرآبادي؛ خبرهاي جسته و گريختهاي درباره حضور حجت الاسلام رئيسي در انتخابات رياست جمهوري 1400 مطرح ميشود؛ به نظر شما ايشان وارد گود انتخابات ميشود يا نه؟
ترجيح مي دهم سوال شما را اينگونه اصلاح کنم که چرا حجت الاسلام رييسي بايد وارد انتخابات شود؟ چرا بايد با تشکيل يک کمپين ملي و انقلابي، اقشار مختلف مردمي، شخصيتهاي سياسي، احزاب و گروههاي مختلف مدني از اقاي رييسي دعوت کنند که وارد انتخابات شود؟
پاسخ مشخص است؛ بررسي اوضاع کشور مخصوصا از نظر اقتصادي و زمينگير شدن دولت روحاني پس از 8 سال در تحقق وعدههاي انتخاباتي سال هاي 92 و 96، امروز وضعيتي را ايجاد کرده که ساماندهي آن به تشکيل يک دولت بسيار قدرتمند با توان اخذ تصميمات مهم و بنبستشکن نياز دارد.
دولت آينده بايد از بيشترين اجماع و حمايت نزد مجموعه نهادهاي حاکميتي قرار داشته باشد و خودش و برنامه هايش مورد اعتماد عموم نهادهاي حاکميتي باشد. اين يک واقعيت است که دولت آقاي روحاني در اين 8 سال عليرغم اختيارات وسيعي که داشت اما بدليل ضعف هاي بسيار بزرگ، کشور را در مرحله حساسي قرار داده و اگر همت به خرج داده نشود، ممکن است جمع و جور کردن اين اوضاع بسيار سختتر شود.
به عبارت ديگر، ما فرصت نداريم و نيازمند تشکيل دولتي قوي، مورد اعتماد، کاربلد و پاکدست هستيم که بررسيهاي ما نشان ميدهد شخصيتي غير از آيتالله رئيسي نميتواند چنين دولتي را تشکيل دهد.
البته قوه قضاييه اهميت بسياري دارد؛ آيت الله رييسي هم سند تحول قوه قضاييه را تدوين کرده و در حال اجراي آن است. مي شود گفت قوه قضاييه روي ريل افتاده و شخصيت هاي ديگري هم مي توانند اين حرکت را ادامه بدهند.
اما قوه مجريه بسيار مهم تر است و کل بودجه و امکانات کشور در دست اين قوه هست. در حال حاضر شخصيتي غير از آيتالله رئيسي نمي تواند اين بار را بر دوش بکشد. ايشان به دليل ويژگيهاي شخصيتي داراي پتانسيل بسيار بزرگي است که ميتواند آن را در اداره کشور به کار گيرد و در قوه قضاييه هم بحمدالله نيروهاي مخلص هستند و مي توانند کار شروع شده توسط آقاي رئيسي را ادامه بدهند.
علت تاکيد و اطمينان شما بر اينکه فقط آيتالله رئيسي ميتواند قوه مجريه را به ريل اصلياش بازگرداند، چيست؟
حتما دارد. در حال حاضر و طبق نظرسنجي ها آيت الله رييسي با فاصله، صدرنشين نظرسنجيهاست. يعني مهمترين مولفه لازم را که راي فراگير اقشار مختلف مردمي است، دارد. اين رأي ناشي از افزايش محبوبيت آقاي رئيسي طي چند سال اخير است. اگر خاطرتان باشد در انتخابات سال 1396 تخريب هاي بسيار شديدي عليه آقاي رييسي شکل گرفت. مثلا گفتند اگر آيت الله رييسي بيايد ديوارکشي مي کند و دلار به 5 هزار تومان مي رسد، مذاکرات عقيم مي ماند و خلاصه فضاسازي صورت گرفت که گويي اگر رأي به اقاي روحاني تکرار نشود، کار کشور تمام است!
اما با اين حال آيت الله رييسي حدود 16 ميليون راي آورد و در حال حاضر هم براساس تخمينها، اين رأي دو برابر شده است و نظرسنجي ها چنين چيزي را نشان مي دهد.
دوم اينکه طي 4 سال گذشته از يکسو عملکرد آقاي روحاني براي همه مشخص بوده و کاملا منفي بوده است. سال 96 جناح حامي روحاني، مردم را ترساند که مبادا با راي دادن به آقاي رييسي دلار را به 5 هزار تومان برسانيد و کشور را وارد سختگيريهاي غير قابل تحمل کنيد. اما نتيجه اين مانورهاي غير واقعي چه شد؟ دلار الان 25 هزار تومان است، کمبود يا حتي نبود مواد غذايي محسوس است، صفهاي تاسفآور شهروندان براي دريافت چند عدد مرغ يا يک حلب روغن ديده ميشود! صف هاي مواد غذايي سند محکم شکست دولت روحاني است!
خب اين آقايان مگر مدعي شناخت اصول کشورداري و بلد بودن زبان دنيا نبودند؟ چه شد؟ چرا زمينگير شدند؟ چرا حال و روز اقتصاد کشور را به شکلي که ميبينيم درآورده اند؟ آيا غير از اين است که تبليغاتشان در باب کشورداري خلاف واقع بود؟ شعارهايي دادند که حتي به يکي از آنها عمل نکرده اند. تحريم ها از 700 مورد قبل از تحريم و برجام، به 1500 مورد افزايش يافته و عملا در اداره کشور ناتوان مانده اند. فساد دولتي هم از سر روي کشور ميبارد.
از حراج ذخاير ارزي با دلار 4200 توماني تا واگذاريهاي صورت گرفته به نورچشمي ها و حالا هم به باد دادن سرمايه مردم در بورس! هزاران ميليارد تومان سرمايه خُرد مردم را در کوره پولسوزي بورس ذوب کردند و براي کشور مشکلات بزرگي درست کرده اند. تعطيلي کارخانجات، افزايش بيکاري، کوچک شده سفره مردم و ساير مشکلات موجود تماما محصول تفکرات خاص آقاي روحاني و دوستانش است؛ يعني به تمسخر گرفتن منتقدان و دلسوزان و نشستن به اميد گشايشهاي برجامي.
اما در اين طرف ماجرا، آيت الله رئيسي با ثبات قدم سکان قوه قضاييه کشور را در دست گرفت و با نوشتن سند تحول قضايي، راه را براي يک گشايش واقعي در اين قوه باز کرده است.
علاوه بر اين، طي دو سال گذشته با حرکتهاي مهمي که در مبارزه با فساد و رانت ديده ايم، بارقه هاي اميد پيش مردم ديده مي شود که ميتوان کاري کرد که به تدريج ريشه هاي فساد و رانت خشکيده شود. بدون تعارف، آقاي رييسي نشان داده مرد عمل و ميدان است. به صورت ميداني حضور دارد و در همان حال با برنامه علمي و مدون و به دور از هياهو و تبليغات کاذب، کارش را پيش برده است.
با مداخلات کارشناسي و به موقع، واگذاري هاي مسالهدار و رانتي را لغو کرده و کارخانجات و شرکتهايي را که بي دليل متوقف شده اند، تا جايي که ممکن بوده با اقدامات قضايي به چرخه توليد بازگردانده است. هزاران ميليارد تومان از اموال به يغما رفته را به بيت المال بازگردانده و در مبارزه با فساد چپ و راست و نورچشمي و اقازاده و ... برايش اهميت نداشته و مهم، فقط عمل به قانون و پاکسازي عرصه عمومي از وجود هر نوع فساد و رانت مخصوصا در بخش حاکميتي بوده است.
به اذعان خيليها، در هيچ دورهاي شاهد چنين تحرکات بزرگي در قوه قضاييه در بحث مبارزه با فساد و رانت نبوده ايم.
تمام اين اتفاقات، منجر به شکسته شدن موج هاي تبليغات منفي گذشته عليه ايشان شده است و به همين دليل محبوبيت اقاي رييسي به طور فزاينده رو به افزايش رفته و پيشبيني مي شود طي همين يکي دو ماهه مانده به انتخابات به اوج برسد. در يک جمله ميتوانم بگويم بي دليل نيست که محبوبيت آقاي رييسي در کشور به بالاترين سطح رسيده است؛ چون مردم او را مرد عمل ديدهاند و کذب بودن تبليغات تخريبي 4 سال قبل را درک کرده اند.
با توجه به اين عملکرد، اگر آقاي رييسي رييس جمهور شود، مي تواند علاوه بر بازگرداندن اداره قوه مجريه به ريل اصلياش، ريشه هاي فساد و رانت را هم بخشکاند تا نياز به ورود همهجانبه قوه قضاييه نباشد. فساد و رانت را بايد از ريشه و مبدا خشکاند که آيت الله رييسي اين توان و انگيزه را دارد و ثابت کرده که ضد فساد است.
فارس: شما وجود کانديداهاي متعدد در جريان اصولگرايي را فرصت ميدانيد يا تهديد؟
اولا اين نکته را بگويم که وجود شخصيتهاي فراوان در جريان اصولگرايي و جبهه نيروهاي انقلاب که اين توانمندي را از خود نشان داده اند که سکان رياست جمهوري را بدست گيرند، نشانه اي از زنده بودن و بالندگي نيروهاي انقلاب و اصولگرايان در پرورش نيروهاي لازم براي اداره کشور در بالاترين سطوح است. اين نشانه قدرت اصولگرايي و باعث افتخار است. شايد اگر قدري اوضاع عاديتر بود، کار با يکي از اين شخصيتها هم پيش مي رفت.
ولي در ابتداي صحبتم عرض کردم شرايط کشور حساس است، اوضاع اقتصادي بخاطر سوء عملکرد و مديريت 8 ساله آقاي روحاني زمينگير شده است، مردم انتظار دارند دولت جمهوري اسلامي به سرعت کنترل اوضاع را بدست گرفته و مديريت کشور را به ريل اصلي خودش برگرداند. براي بازگرداندن ريل قوه اجرايي به مسير اصلياش، به وحدت حداکثري در حاکميت و در ميان نيروهاي انقلاب و نهادهاي انقلابي نياز داريم. چنين وحدتي با حضور يک رئيس جمهور قدرتمند، ضد فساد و مورد اعتماد مجموعه حاکميت و مردم محقق خواهد شد.
چه کسي چنين سوابقي را يکجا در خود دارد؟ براي همه عزيزان اصولگرا احترام قائل هستم، اما در عين حال معتقدم فقط آيت الله رييسي از عهده اداره کشور در اين شرايط خاص برميآيد، چرا که ايشان مي تواند ميان اصولگرايان و حاکميت و نهادهاي مختلف، اجماع کامل ايجاد کند. حتي بخشي از نيروهاي جناح مخالف هم که نشان داده اند قصدشان خدمت به کشور است، ميتوانند حول ايشان جمع شوند.
آقاي رييسي از حمايت مجلس فعلي برخودار خواهد شد؛ قطعا با حمايت و اعتماد ساير نهادهاي حاکميتي مواجه شده و ميتواند يک دولت قوي را شکل بدهد. کشور در حال حاضر به يک دولت قوي نياز دارد تا بنبستشکني کرده و تصميمات بزرگي را اتخاذ کند.
فارس: آقاي اميرآبادي؛ جريان رقيب که حامي دولت فعلي است، دوباره فعال شده و دارد به اين باور در بين مردم دامن ميزند بايد بين دوگانه مذاکره و در نتيجه خروج از شرايط فعلي و ضد مذاکره و بدتر شدن شرايط فعلي، يکي را انتخاب کرد! اينها خط فکري اول را به خودشان منتسب ميکنند و دومي را به جبهه نيروهاي انقلاب و جريان اصولگرايي ميچسبانند و دوباره مردم را ميترسانند؛ تحليل شما در اين باره چيست؟
مطلقا اين دوگانهسازي را قبول ندارم و اين از اساس غلط است. ببينيد، دولت روحاني 8 سال مسئول اداره کشور بوده و در اين 8 سال تمام تزهايي را که براي اداره کشور داشته، به کار گرفته و به مرحله اجرا رسانده است. بزرگترين اقدامش هم مذاکرات هستهاي و امضاي برجام بود. برجام حاصل همين تز زبان دنيا را فقط ما ميفهميم و ديگران زبان ديپلماسي بلد نيستند، بود. خوب نتيجه چه شد؟ آيا الان تحريمها حذف شده است؟!
آقاي روحاني سال 96 وعده داد علاوه بر تحريم هاي هسته اي، ساير تحريمها حتي تحريم هايي را که از اول انقلاب تاکنون هم عليه کشورمان وضع شده است، لغو خواهد کرد. اما اعداد و ارقام چيز ديگري مي گويد؛ عدد تحريم ها از اول انقلاب تا ماقبل برجام، 700 مورد بود و الان به 1500 مورد عليه اشخاص حقيقي و حقوقي رسيده است. خوب اين حاصل دستاورد دولتي است که رئيسش مدام ادعا داشته و دارد که زبان دنيا را ميفهمد! نخير آقاي روحاني! شما فکر مي کنيد زبان دنيا را مي فهميد و ديگران نميفهمند!
بايد با تشکيل يک دولت قوي و مورد اعتماد که اجماع کامل پشت سرش باشد، راه را براي اتخاذ تصميمات بزرگ باز کنيم. هر کسي از جريان اصلاحات و مدعيان اعتدال گرايي نامزد شود، ادامه همان دولت روحاني است و در چنته اش جز همان وعده هاي توخالي روحاني، نخواهد داشت. لذا از اين بابت اصلا نگراني وجود ندارد و همه چيز براي مردم عيان شده است. در طرف مقابل، آقاي رييسي از همين الان مورد اعتماد کامل مردم است و نشانه هاي ان در افکار عمومي به وضوح ديده ميشود.
فارس: اما اصلاحطلبان و حاميان دولت همه تقصيرات را متوجه برخي داخلي ها و مخصوصا دولت ترامپ ميدانند و خودشان را مبرا از مسئوليت ميکنند!
ببينيد، با عرض پوزش و بدون تعارف بايد عرض کنم، دولت روحاني قبله اش غرب و در راس آن آمريکاست! اما همين آقاي روحاني و تيم سياست خارجياش بر خلاف ادعا و هاي و هوي عجيبي که دارند، کمترين شناختي از طبقه حاکم آمريکايي ندارند که اگر داشتند اينقدر سادهانگارانه و کودکانه قضايا را تحليل نميکردند.
چون عصاره و جان کلام سياست حاکم بر دولت آمريکا در خصوص ايران، فارغ از اينکه رييس جمهورش دموکرات يا جمهوريخواه باشد، ترامپ باشد يا يک جنايتکار ديگر، اين است که انقلاب اسلامي ايران بايد از درون مهار، استحاله و مطابق ميل سياستهاي منطقه اي واشنگتن بچرخد، لذا ما تا الان دائما شاهد تغيير تاکتيک دولتهاي آمريکا در قبال ايران بوده ايم، نه تغيير استراتژي و هدف آنها.
اما دولت آقاي روحاني از فهم اين موضوع عاجز بوده و هست. يعني حتي اگر بدانند هم نميخواهند باور کنند که بين ترامپ و غير ترامپ تفاوتي نيست. آقاي روحاني معتقد بود، اگر بايدن بيايد در اولين ساعتهاي رياست جمهوري اش به برجام برميگردد و تحريم را لغو ميکند. آيا برگشت؟ نخير! چرا؟ چون قرار نيست در مسير سياست کلان هيات حاکمه آمريکا مقابل ايران تغييري ايجاد شود. ممکن است برخي تاکتيکها تغيير کند، اما اصل و ذات سياست آمريکاييها مقابل ايران همان است که گفتم؛ يعني به کمتر از تسليم ايران راضي نخواهند شد.
بايدن حتي خصمانه تر هم رفتار مي کند. ظاهري نرم گرفته، اما در باطن تندتر است. مي گويد ايران برجام را کامل اجرا کند، بعد راستيآزمايي طولاني مدت کنيم تا بر ما ثابت شود که برجام از سوي ايران رعايت شده و سپس ايران متعهد به مذاکره در خصوص موشک و منطقه شود، تازه ما ببينيم تحريم را لغو کنيم يا خير!
خب حالا با توجه به تجربه برجام، آيا اين شروط پذيرفتني است؟ يعني کشور را دربست تسليم کنيم که هرگونه که دلشان مي خواهد با ما رفتار کنند؟! تازه معلوم هم نيست تحريمي را لغو کنند يا کامل رفع کنند.
فارس: خب با اين اوصاف و با اين دشمني آشکار، به نظر شما دولتي که به رياست آقاي رئيسي تشکيل شود، چه خواهد کرد؟
سوال بسيار مناسبي را مطرح کرديد چرا که تا اين موضوع پيش کشيده مي شود، برخي فکر مي کنند اصولگرايي يعني مخالفت با مذاکره؛ نخير! اصولگرايي يعني مخالفت با مذاکره به شيوه، تفکر و رسم اصلاحطلبي و مدعيان اعتدالگرايي و ميانهروي که نتيجه آن طي 8 سال گذشته ديده شد. مذاکره يک ابزار براي رسيدن به هدف است. اول بايد به اين نتيجه رسيد که وارد مذاکره شد يا خير و بعد چگونه و با چه رويکردي بايد مذاکره کرد؟
لذا تمام حرف ما اين است که ابدا با آمريکايي که به فکر فروپاشي ايران است، با حسن نيت وارد مذاکره نشويد و مذاکره در چنين حالتي، بايد در حد دفع شر باشد.
ما قبل از هر موضوعي بايد اين تفکر را کنار بگذاريم که همه خوبيها يکجا در غرب و آمريکا جمع شده است. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند به اينها اعتماد نکنيد و همه دنيا هم در غرب و دنيا خلاصه نمي شود.
لذا اگر از اين تفکر که مقام معظم رهبري تبيين فرمودند، پيروي کنيم، آن گاه به اين باور مي رسيم براي مذاکره قوي مقابل آمريکا، بايد ابزارهاي لازم را داشته باشيم. مصونسازي حداکثري کشور در همه حوزه ها مخصوصا اقتصاد در مقابل تحريم ها، مي تواند راهکاري مهم باشد. آقاي روحاني همه چيز حتي آب خوردن مردم را هم به برجام و مذاکره گره زد. خب کدام آدم عاقلي براي اداره کشور بزرگي در اندازه ايران چنين استراتژي را انتخاب مي کند؟
آمديم و آمريکا به هر دليلي مثلا روي کار آمدن يک رييس جمهور ديوانه زير ميز بازي زدآ آن وقت چه مي کنيد؟! ايا افسوس نمي خوريم – که افسوس خورديم - اي کاش همه تخم مرغ ها را در سبد مذاکره و برجام نمي گذاشتيم؟! اقاي روحاني چه برنامه جايگزيني براي دفع پيامدهاي احتمالي شانه خالي کردن حريفان و طرف هاي مقابل در برجام داشت؟ هيچ!
وجود مشکلات متعدد در عرصه اقتصاد هم نشانه اين است که دولت روحاني بعد از خروج ترامپ از برجام، عملا زمينگير شد و کشور و اقتصاد را رها کرد و به اميد بايدن نشست! اما بايدن هم مکارانه همان سياستهاي ترامپ را ادامه داده و اخرين اميد روحاني و حاميانش را به يأس تبديل کرده است.
اما جبهه اصولگرايي و جريان انقلابي چه ميگويد؟ اين جريان معتقد است بايد در ذات تفکر موجود تغيير ايجاد کرد. نبايد بر اين باور باشيم آمريکا و غرب تعهدي را که عهدهدار شدند، ديگر کار را تمام شده است. اتفاقا آمريکايي ها دنبال اين هستند که همين باور را بر مجموعه تصميم گير و تصميم ساز کشور حاکم کنند. وقتي اين باور را ايجاد کردند، تصميمگيران ديگر به فکر برنامه جايگزين نيستند. لذا خوب که کشور را به خودشان وابسته کردند، ناگهان به بهانه هاي واهي زير ميز بازي زده و به اصطلاح در کشور مورد هدف، بنبست اقتصادي و سياسي و امنيتي خلق کنند تا آن را به زانو در بياورند. بسياري از انقلاب هاي رنگين و در هم ريختن کشورهاي کمتر توسعه، با همين سياست خبيثانه از سوي تئوريپردازان آمريکايي اجرا و در بسياري مواقع به نتيجه رسيده است.
حالا چاره چيست؟ چاره مشخص است. عقل و اصول حکمراني کشور ايجاب مي کند در مواجهه با دشمن، همه اميد خود را به او نبنديد. روزنه هايي را باز بگذاريد تا اگر دشمن به فکر بدعهدي افتاد، خودش بداند نتيجه اي نخواهد گرفت. برجام تجربه خوبي است. اگر آمريکا احتمالي ولو اندک هم مي داد با خروج از برجام، ايران به وضعيت فعلي گرفتار نمي شود، مطمئن باشيد از برجام خارج نمي شد. اما آنها خوب فهميدند دولت روحاني برنامه جايگزين ندارد، لذا سربزنگاه از تعهدات نصف و نيمهشان هم شانه خالي کردند و شد آنچه نبايد بشود.
ما معتقديم در يک دولت انقلابي و عاقل اين اتفاقات رخ نخواهد داد. اگر مذاکره اي هم باشد از موضع قدرت خواهد بود. از طرفي اين دولت تمام تخم مرغ هايش را در سبد مذاکره نخواهد گذاشت. حتي روي نتايج مذاکره هم حساب صد درصدي باز نميکند؛ به اين معنا که اگر در مذاکره نتيجه حاصل نشد، براي اداره کشور درمانده بشود و مردم را هم درمانده کند!
در حال حاضر يکه تازي دنياي غرب در صدرنشين بودن تکنولوژي و امکانات و... به پايان رسيده و هستند کشورهاي ديگري که مي توان با آنها وارد تعامل شد و نيازهاي اساسي کشور در حوزه سياست و تجارت خارجي را برآورده کرد؛ البته اصول اصلي حاکم، هماني است که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ يعني اتکا به درون، در عين تعامل با دنيا. دنيا هم فقط آمريکا و کشورهاي غربي نيستند.
ما هم همين را ميگوييم. دنيا خيلي وسيعتر از اين چند تا کشور اروپايي و آمريکاست. منتهي فارغ از اينکه با چه کشوري وارد مذاکره مي شويم، منبع اصلي قدرتمان بايد از درون بجوشد و منتظر خارج نباشيم. مخصوصا آمريکا و چند کشور اروپايي شناخته شده.
اگر با اين رويکرد وارد تعامل با خارج بشويم، شک نکنيد موفقيتهاي بي شماري نصيب کشور خواهد شد.