روایتی از جلسه دفاع از رساله دکتری رئیسی
تسنيم/ امير نظري که خود در جلسه دفاع از رساله دکتراي آيتالله رئيسي حاضر بوده، روايتي از اين جلسه ارائه کرده است.
روايتي امير نظري بهشرح ذيل است:
سال 92 بود و کارشناسي ما رو به اتمام بود لکن هنوز در مدرسه شهيد مطهري(ره) رفتوآمد داشتم. عصر روز چهارشنبهاي بود که براي تشکر از قبول زحمتي محضر استاد بزرگوارم آيتالله محقق داماد رسيدم، ايشان فرمودند: «جلسه دفاعيه آقاي رئيسي است، شما هم بيا و در جلسه شرکت کن».
آقاي رئيسي آن زمان معاون اول قوه قضائيه بود و از آن جهت که ارتباط مختصري با ايشان داشتم بههمراه استادم به جلسه ايشان وارد شدم، عنوان رساله تعارض اصل و ظاهر بود و آيتالله سيد مصطفي محقق داماد راهنماي رساله بودند.
غير از آيتالله امامي کاشاني که بهاحترام ايشان در جلسه حاضر شده بودند، افرادي بهعنوان داور حضور داشتند که هرکدام استوانههاي فقهي و حقوقي در دانشگاهها بهشمار ميرفتند و ميروند.
با جزئيات بهخاطر دارم که در ابتداي جلسه دفاع آيتالله محقق داماد فرمودند: «اين موضوع، بحثي بسيار مهم و تخصصي است و من از روز اول مايل بودم کسي آن را بر عهده بگيرد که در علم قضاء دستي بر آتش دارد، خدا را شاکريم که آقاي رئيسي بهخوبي تحقيقات اين رساله را به پايان رساند.»
من که از ابتدا به مباحث فقهي و اصولي علاقه وافر داشتم، تمام جلسه دفاع را بهدقت گوش کردم و انصافاً از علميّت و احاطه ايشان آن هم بر علم اصول بسيار شادمان بودم و بهجهت جذابيتِ بعضي از مباحث، فقراتي از آن دفاعيه را ضبط کردم.
در پايان دفاعيه وقتي همه حضار را از محل جلسه که مَدرس زير ساعت نام داشت، بيرون کردند تا با مشورت نمره قبولي را تصميمگيري کنند، من هم پشت درب بسته در کنار آقاي رئيسي ايستادم و به ايشان عرض کردم: از آيتالله حاج سيد مهدي خلخالي (رحمة الله عليه) که سالها استاد فقه و اصول شما بودند، مراتبي از اجتهاد و اوصاف علمي و خوشفکري شما را مکرر شنيده بودم، اما امروز بهواقع ظهور و بروز آن را مشاهده کردم.
سوابق علمي و علميّت را فقط اهلعلم ادراک ميکنند و فهم علميّت چيزي نيست که همگان آن را حس کنند، بلکه آنچه وظيفه همگان است و بين عالم و جاهل اشتراک دارد، انصاف است که عالم و جاهل نميشناسد و افسوس که انصاف، امروزه متاع گمشده برخي از نامزدهاست.