داریوش قنبری: اصلاحطلبان دچار فروپاشی تشکیلاتی شدند

نامه نيوز/ داريوش قنبري گفت: آنچه باعث عدم همراهي بدنه جريان اصلاحات با ليدرهاي جريان شد برميگردد به کم توجهي به مطالبات اصلاحطلبان در سالهاي گذشته.
انتخابات رياست جمهوري 1400 پايان يافت اما اين دفتر براي جريان اصلاحات به اين سادگيها بسته نخواهد شد، دليلش نيز وضعيتي است که طي ماههاي اخير و در جريان رقابتهاي انتخاباتي پيدا کردند. وضعيت آشفتهاي که به نظر ميرسد خروج از آن ساده نباشد. با داريوش قنبري، فعال سياسي اصلاحطلب در اين باره گفتوگو کردهايم.
* شاهد چند دستگي و نهايتا شکست جريان اصلاحات در انتخابات 1400 بوديم. ارزيابي شما از وضعيت فعلي اين جريان چيست؟
همان طور گه گفتيد، اختلاف نظرهاي بسيار زيادي در اين انتخابات بين اصلاحطلبان وجود داشت. اگر بخواهم يک تقسيم بندي داشته باشم بايد بگويم که عدهاي تشريکي بودند، عدهاي تحريمي و عدهاي هم تسليمي بودند. تشريکي يعني احزابي مثل کارگزاران، اعتماد ملي و ساير احزابي که آمدند و در انتخابات شرکت کردند و حضور فعال داشته و نقشآفريني کردند.
برخي احزاب هم گفتند که مشارکت ميکنند اما نامزد ندارند. يا منظورشان اين بود که مردم به صلاحديد خودشان عمل کنند يا اينکه حمايت صريح نکردند تا هزينه ندهند. دليلش هم اين بود که احساس ميکردند آقاي همتي برنده نيست لذا احتياط کردند و نگران شکست بودند. موضع جبهه اصلاحات را به شکل کلي ميتوان در اين گروه قرار دارد. به نظر من البته اين موضع جبهه اصلاحات مردم را به نوعي سردرگم کرد. مردم نميدانستند که راي بدهند يا نه، يا به چه کسي راي بدهند! البته نامزد تا حدي مشخص شده بود و نيازي نبود که جبهه اينطور موضع گيري مبه داشته باشد. دو پهلو بودن اين موضع باعث شد که بسياري از اصلاحطلبان سردرگم باشند.
برخي ها هم در فاز تحريم بودند. اگرچه موضع جريان اصلاحات به شکل کلي تحريم نبود اما برخي به شکل فردي اين تصميم را گرفته بودند. اينها اصلاحطلباني بودند که از گذشته با جريان اصلاحات همراهي ميکردند اما اين بار در فاز مشارکت نبودند.
جريان تسليمي هم چون از قبل ميدانستند که نامزدي ندارند و احتمال پيروزي رئيسي را ميدادند، تسليم طرف مقابل شده و به فعاليت در ستادهاي آقاي رئيسي پرداختند. در کل اصلاح طلبان در اين انتخابات موضع واحدي نداشتند. يعني ما از طرفداري از رئيسي گرفته تا قهر با انتخابات را ديديم.
*آن بخشي که مشارکت فعال کرده و از همتي حمايت کردند، نيز موفقيتي نداشتند. دليل اصلي اين ناکامي چه بود؟ عدم اجماع اصلاحطلبان؟
حقيقت اين است که عملکرد دولت روحاني ضربه بدي بر پيکر جريان اصلاحات زده است. اگرچه عملکرد اين دولت به خاطرتحريمها قابل توجيه است اما فقط سياسيون رده بالا اين توجيهات را ميپذيرد و بدنه اصلاحات به خاطر عملکردها به خصوص در عرصه اقتصاد ناراضي هستند. نارضايتي ديگري هم از اين وجود دارد که روحاني در دولت خود از اصلاحطلبان استفاده نکرده است. اين بار شاهد بوديم که بسياري از فعالان سياسي اصلاحطلب که در استانها حمايت ميکردند، وارد نشده و عمدتا دلخور بودند و ميگفتند که آنها زحمت کشيده اما جريان مقابل از نتيجه استفاده کرده و پست و منصب گرفته است.
در واقع بيتوجهي روحاني به عقبه خود و عملکرد دولت او در عرصه اقتصاد که تا حدي هم ناشي از تحريم بود، باعث شد که اصلاحطلبان حضور جدي و موثري نداشته باشند و بعضا به سوي رقيب بروند.
*نکته قابل تامل در اين انتخابات آن بود که حمايت تلويحي آقاي خاتمي يا حمايت صريح مهدي کروبي و شخصيتهايي مثل سيدحسن خميني فايده نداشت و بدنه اجتماعي اصلاحطلبان را راضي نکرد. همه اينها به خاطر عملکرد دولت روحاني است؟
آنچه باعث عدم همراهي بدنه جريان اصلاحات با ليدرهاي جريان شد برميگردد به کم توجهي به مطالبات اصلاحطلبان در سالهاي گذشته. در واقع کم توجهي و بيتوجهي به مطالبات باعث ايجاد روحيه ياس و سرخوردگي در بين اصلاحطلبان شده است.
اولين کاري که بايد صورت بگيرد اين است که اميد به اين جريان برگردانده شود. تقويت جريان اصلاحات براي ايجاد ثبات در داخل نظام ضروري است و تضعيف آن به هيچ وجه به مصلحت کشور نيست.
متاسفانه به نوعي در دولت روحاني ديديم که جريانهايي در درون قدرت اين جريان را تضعيف کردند. مثلا آقاي آشنا به صراحت گفت که اصلاحطلبان نقشي در موفقيت دولت روحاني نداشتند. يعني نه تنها اصلاحطلبان در دولت ديده نشدند بلکه حتي يک تشکر ساده هم از آنان نشد. به همين خاطر نيروهايي که زماني با اصلاحطلبان بودند الان يا نااميد شده و بريدهاند يا به سمت جريان مقابل رفتهاند. مثلا اهل سنت همواره از نامزدهاي اصلاحطلب حمايت ميکردند اما اين بار اين حمايت را نکردند زيرا به مطالبات آنان بيتوجهي شد. اين خلف وعدههايي که صورت ميگيرد سبب ميشود که حاميان جريان اصلاحات عملا دلسرد شودند. عملکرد دولت روحاني تا حد زيادي باعث فاصله افتادن بين بدنه اجتماعي جريان اصلاحات و ليدرهاي آن شد و جريان را تضعيف کرد و اين اتفاقات هزينه حمايت از دولت روحاني است.
*راهکار اصلاحطلبان براي خروج از اين وضعيت چيست؟
اولا بايد زمان بگذرد. شايد خيلي از اصلاحطلبان فعلا به اين راحتي گرد هم نيايند، به خصوص با توجه به دلخوريهايي که پيش آمده است. به هرحال الان احزابي که حمايت کردهاند و فکر ميکنند که برخي همفکرانشان پاي کار نيامده و پشت آنان را خالي کردهاند، دلخور هستند.
به نظر من با گذر زمان اصلاحطلبان ميتوانند يک بازسازي درست و حسابي داشته باشند.
*و اين بازسازي دقيقا چيست؟
بايد يک چارچوبي را براي کار کردن تعريف کنند. بايد به احزاب متعدد در درون جبهه خود سامان دهند. معنا ندارد که سي حزب با تفکر واحد باشد. اين خودش يک سم مهلک و از عوامل ايجاد تشتت و مشکل است. اين تعدد احزاب به جاي هم افزايي باعث کاهش وزن جريان اصلاحات شدهاند. من احزابي را ميشناسم که در استانها حتي نماينده ندارند و يا فقط يک نماينده دارند درحالي که امکان و توان جذب نيرو ندارند. يعني فقط روي کاغذ هستند و قادر به فعاليت نيستند. به نظر من رهبران جريان اصلاحات متوجه اين نقص نيستند. درحالي که جريان اصولگرا يک جريان تشکيالاتي است و با همين نقطه قوت برنده شد، ميبينيم که اصلاحطلبان دچار فروپاشي تشکيلاتي هستند.
يکي ديگر از مشکلات جريان اصلاحات اين است که در سالهاي اخير توجهي به جوانان نداشته و آنان را جذب نکرده است، همين امر باعث شده که جوانان به سوي جريان مقابل بروند و اين هم از نقاط ضعف جريان اصلاحات است.
بايد قبول کنيم که بسياري از نيروهاي جريان اصلاحطلب ديگر کارايي گذشته را ندارند اما اصلاحطلبان در گذشته ماندهاند. اين جريان سياسي اگر دنبال احياي خود است بايد تحولات جديد را مد نظر قرار دهد و خودش را متناسب با مشکلات و مسائل کشور سازماندهي کند. اينکه سي حزب و تشکل متعدد داشته باشيم که هر کدام بدون اينکه وزن اجتماعي داشته باشند دنبال حق راي در جبهه اصلاحات باشند تا براي اين جريان تعيين تکليف کنند، فايده ندارد. من به عنوان يک فعال سياسي بيش از 5 يا 6 تشکل بهتر را نميشناسم چه برسد به عامه مردم. معني ندارد اين همه حزب داشته باشيم که مردم حتي آنها را نميشناسند. اين وضعيت کاريکاتوري از کار حزبي و سياسي است و همين هم در جريان اصلاحطلبي باعث تفرقه شده است. لذا اصلاحطلبان اولا بايد به اين وضعيت پايان داده و ثانيا به سوي يک حزب فراگير بروند تا از اختلافات و تفرقه کاسته شود.