عباس عبدی: آنچه درباره واکسیناسیون گفته شد و شنیده نشد

اعتماد/ ابتدا بد نيست بدانيم که در حال خوردن چوب چه وضعيتي هستيم. چينيها واکسن خود را در مناطق مختلف جهان تست کردند. در اين منطقه نيز سه کشور ايران، ترکيه و امارات را براي تست انتخاب کردند.
عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: وضعيت کرونا و ميزان فوتيهاي آن در ايران بسيار تأسفآور است. اگر در ابتداي اين پاندمي مردم ميپذيرفتند که عزيزانشان به علت اين بيماري و خارج از اراده و عملکرد سياست فوت کردهاند، اکنون ديگر چنين چيزي را نميپذيرند. مردم فوت عزيزانشان را منتسب به سياستهاي نادرست در زمينه واکسيناسيون ميکنند. سياستهايي که تأکيد بر توليد داخل کرد و واردات را به فراموشي سپرد حتي با آن مخالفت هم کرد.
گرچه مسووليت اين امر در ظاهر متوجه وزارت بهداشت و شخص وزير بهداشت است که با سخنان نادرست و ناموجه و غير علمي خود نمک بر زخم کروناي مردم ميپاشيد، ولي ميپذيريم که ما با يک وزير بهداشت روبرو نيستيم، بلکه او جزيي از يک حکومت است و در ذيل ساختار کلي آن عمل ميکند.
اگر چه اکنون وضع واکسيناسيون بهطور موقت و البته با سرعت متوسط روي ريل افتاده، ولي اطمينان نداريم که با همين سرعت متوسط نيز بتواند ادامه پيدا کند هر چند برخي خبرها از واردات ۳۰ ميليون دوز در مردادماه حکايت ميکند با اين حال هنوز اطمينان قطعي نداريم که آيا در شهريور و مهر ميتوانيم واکسيناسيون را به اندازهاي انجام دهيم که دانشگاهها و مدارس باز شوند و مرگ و مير به حداقل برسد يا بايد منتظر موج ششم کرونا با مرگ و مير بالا باشيم.
يادداشتهاي زير گزيدهاي از مجموعه مطالبي است که بنده از 9 ماه پيش درباره واکسيناسيون نوشتهام. اگر به محتواي آنها توجه کنيم، روشن است که بيشتر نکات لازم و عوارض بيتوجهي به واکسيناسيون از ابتدا گفته شده است و البته مسوولان محترم نيز وقعي ننهادهاند و امروز بايد مسووليت مرگ هزاران نفر از مردم را به عهده بگيرند.
اولين اشاره مستقيم در يادداشت «کارزار واکسيناسيون» ۱۷ آذر ۱۳۹۹ بود که چنين آغاز ميشد:
اگر اتفاق جديدي در کشور رخ ندهد به احتمال فراوان و در هفتهها و ماههاي آينده مساله واکسيناسيون به جديترين مساله کشور تبديل خواهد شد. اين موضوع اثرات گستردهاي بر احساس مردم و نيز رفتار آنان خواهد گذاشت.
ابتدا بد نيست بدانيم که در حال خوردن چوب چه وضعيتي هستيم. چينيها واکسن خود را در مناطق مختلف جهان تست کردند. در اين منطقه نيز سه کشور ايران، ترکيه و امارات را براي تست انتخاب کردند.
طبيعي است که براي ارزيابي اثرات واکسن بايد آنها را در مناطق گوناگون و براي انسانهايي با ژنومهاي مختلف تست کرد. بر حسب اطلاع امارات و ترکيه اين تست را انجام دادند و حتي شنيدم که رييس دوبي شخصا آن را آزمايش کرد، ولي ايران به علل تاسفآوري که نيازمند نوشتن يک مقاله يا يادداشت مستقل است از اين کار استنکاف نمود و بهطور طبيعي خود را از بهرهمندي بعدي اين واکسن حداقل در کوتاهمدت محروم کرده است.... اکنون هم اخبار اطمينان بخشي از خريد واکسن کرونا به گوش نميرسد.
آخرين اظهارات بالاترين مقام دارويي کشور در اين باره چنين است: «پيشبيني ميکنيم در صورت تاييد واکسنها و تامين ارز مورد نياز، در دوماه آينده بتوانيم يک محموله را وارد کنيم.» معمولا هنگامي که بدون قيد و شرط وعدهاي را ميگويند نبايد انتظار تحقق به موقع آن را داشت چه رسد به زماني که دو قيد هم اضافه ميکنند.
به نظر ميرسد که براي حل مساله لازم است که يک کميته عالي و با اختيارات کامل براي واکسيناسيون کوويد-۱۹ تشکيل شود. اختياراتي کامل در تمام زمينههاي امور مالي و اجرايي، خريد و تهيه واکسن، نگهداري آن، تزريق و زمانبندي و بالاخره اينکه دريافتکنندگان چه کساني باشند.
هنگامي که ميگوييم دريافتکنندگان، بايد همهچيز روشن و شفاف باشد. آييننامهاي صريح با ضوابطي دقيق و با قابليت اجرايي کامل و بدون استثنا تهيه شود. رعايت عدالت و بيطرفي کامل رکن اساسي اين مرحله است. بايد بانک اطلاعات از همه شهروندان و براساس کد ملي و حرفه آنها تهيه شود و مطابق آن اقدام گردد. هر گونه تخطي از ضوابط آن بياعتمادي موجود را ريشهدارتر خواهد کرد.
همه اينها به شرطي است که واکسن به تعداد متناسب خريداري و دريافت شود، ولي در هر حال اين ضوابط و بانک اطلاعات بايد از اکنون تهيه و اعلام گردد و نميتوان منتظر بود تا بعد از خريد آن را تدوين کرد. اگر نتوانيم همپاي کشورهاي ديگر در مسير واکسينه کردن جامعه در برابر اين بيماري گامبرداريم، عوارض اجتماعي و اقتصادي زيادي را دچار خواهيم شد.
متاسفانه مسوولان کشور در حال دادن وعده توليد واکسن در داخل کشور براي اواخر بهار هستند، قصد رد اين احتمال در موفقيت ايران را نداريم و خيلي هم خوشحال بايد شويم که چنين اتفاقي رخ دهد، با اين حال اگر واکسيناسيون در کشورهاي همسايه آغاز شود، ديگر نميتوان وعده آخر بهار و تابستان را داد. تا آن زمان بايد اقدامات ملموس در اين زمينه انجام شود.
به علل گوناگون در کارزار کرونا چنانچه شايسته است عمل نکردهايم. ارزيابي علل و درسآموزي از آن مهم است. شايد بيش از هر چيز ديگر، جدي نگرفتن اوليه و نيز ناهماهنگيها در سياستگذاري و اجرا و پرداختن به مسائل حاشيهاي در اين وضعيت موثر بود. از جمله امور بيربط و حاشيهاي تبليغ خجالتآور شبه علم بود. بايد تاسف خورد که در ميانه اين جنگ بزرگ با کوويد-۱۹، عدهاي دنبال برجسته کردن طب ملي و اسلامي و چنين ايدههاي غير علمي بودند و وقت خود و جامعه را در اين راه تلف کردند.... مساله کرونا و ابعاد آن براي مردم حداقل در کوتاهمدت مهمتر است و نبايد به فراموشي سپرده شود و واکسن کرونا مهمترين مسالهاي است که در اين زمينه در هفتهها و ماههاي آينده با آن مواجه خواهيم بود.
يادداشت دوم
يادداشت دوم به نام «واکسن شافي!» در اول دي ۱۳۹۹ نوشته شد ولي براي پرهيز از سوء تعبير در پايان فروردين منتشر شد در اين يادداشت با اشاره به کروناياب مستعان نوشتم که: بايد نسبت به تکرار اين اتفاق در موضوع واکسن کوويد-۱۹ هشدار داد. اگر براي ساکت کردن ديگران، روزانه بر موفقيتهاي احتمالي و کارآيي چنين واکسني تاکيد ميشود، در اين صورت بايد توجه کرد که در صورت شکست و عدم موفقيت، خسارات روحي و رواني آن بيشتر خواهد بود.
به عنوان يک فرد و شهروند از اينکه خودمان هم واکسن توليد کنيم بسيار خوشحال ميشوم و اميدوارم چنين شود ولي از آنجا که مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد و نيز حمايتهاي مقامات بهداشتي و درماني را هم از طب مثلا سنتي ديدهام، لذا دور از انتظار نيست که نگران سرنوشت واکسن ايراني هم باشم.
واکسن، هم نياز ضروري است و هم قابل خريد است. اينکه با افتخار بگوييم واکسن خارجي نميزنيم، در عين حال در همان لحظه بخش مهمي از پوشش و وسايل خانه و کار ما که سادهترين توليدات است، خارجي باشد، فعلا محل بحث نيست. در هر حال مردم را نميتوان معطل اين وعدهها کرد.
يادداشت سوم
در ۱۶ دي يادداشت «واکسن چيني» را با اين توضيحات نوشتم که: در اوايل ماه جاري امارات متحده عربي اولين کشوري بود که از واکسن توليدي شرکت چيني سينوفارم براي واکسيناسيون عموم مردم استفاده کرد. قبلا امارات اجازه داده بود اين واکسن در مرحله تست انساني در آنجا آزمايش شود. ميزان اثربخشي و کارآيي واکسن سينوفارم تا ۸۴ درصد هم اعلام شده و سهولت دسترسي و نگهداري و قابليت مصرف آن به تاييد سازمان جهاني بهداشت و اداره ملي نظارت بر داروي چين رسيده است. برزيل و اندونزي و ترکيه نيز خواهان استفاده از آن هستند.
پرسش اين است که با توجه به روابط خوب امارات با امريکا و درآمد بالاي اقتصادي آنان که براي خريد بهترين واکسن غربي هيچ مانعي نداشتند چرا پذيرفتند واکسن چيني روي مردمشان آزمايش شود و سپس چرا اجازه استفاده از همان را صادر کردند؟ پس ما که هيچکدام از آن دو ويژگي را نداريم بهعلاوه وضع شيوع ويروس کرونا نيز در ايران مطلوب نيست، پس چرا با همه اينها اجازه نداديم که واکسن چيني در ايران آزمايش شود در حالي که آنها اين کار را انجام دادند.
در اين يادداشت به علل اين تصميم پرداختم از جمله نوشتم که: و بالاخره عامل سوم هم نوعي شيفتگي و فقدان اعتماد به نفس در کنار خود بزرگبيني نابخردانه در جامعه ايران است که متاسفانه به نوعي سکه رايج شده است. هنگامي که مسوولان بهداشتي کشور با افتخار ميگويند اجازه نميدهيم که مردم ما محل آزمايش واکسنهاي ديگران شوند، به ظاهر درصدد دفاع از مردم و ارزش قايل شدن براي آنان هستند، ولي در حقيقت چيزي جز بازتاب فقدان اعتماد به نفس آنان نيست.
يادداشت چهارم
در فروردين امسال و با آغاز موج چهارم يادداشت «اينک موج چهارم» را نوشتم.
مساله اين است که تا چه اندازه ميتوان جامعه را در شرايط محدوديتهاي کرونايي قرار داد. در کشورهاي غربي هم موج مخالفت با اين محدوديتها قوي است. همين الان که مدارس و دانشگاهها تعطيل است مشکلات فراوان است، تا کي بايد ادامه داد؟
پاسخ يک چيز است؛ واکسن و کاهش مرگ و مير. قضيه از اين قرار است که مرگ و مير ناشي از کرونا و بستري شدن مبتلايان نسبت به سن بيمار بسيار حساس است. متاسفانه وزارت بهداشت برخلاف عقل سليم و حق عمومي از انتشار جزييات آماري اجتناب ميورزد و همين امر موجب سوء فهم از ماجرا ميشود و يکي از عللي که مردم به دستورات رسمي تا حدي بياعتماد هستند همين پنهانکاريها است.
اجازه دهيد که آمار يک مقطع از فوتيهاي کرونا در تهران را مرور کنيم. تعداد فوتيهاي کرونا کمابيش تابع اين الگو است.
ممکن است اين درصدها در کل کشور قدري کمتر يا بيشتر باشد. ولي کليت آمار همين است که ميبينيم. در واقع ۶۰ درصد فوتيها بالاي ۷۰ سال داشتهاند. حداقل ۷۰ درصد آنان بالاي ۶۵ سال داشتهاند. در واقع اگر جمعيت بالاي ۶۵ سال واکسينه شود ۷۰ درصد مرگ و مير و به همين نسبت نيز از تعداد بستريهاي حاد کاسته خواهد شد. اين جمعيت فقط حدود ۵ تا ۶ ميليون نفر جمعيت کشور است که با حدود ده ميليون دوز واکسن همه آنان و نيز کادر درمان واکسينه ميشوند و تعداد فوتيها به زير ۳۰ درصد ميرسيد و کل نگرانيها برطرف ميشد. اگر واکسيناسيون افراد ۵۰ تا ۶۵ سال هم به مرور انجام شود، تعداد آنان هم که کمابيش قدري بيشتر از تعداد قبلي هستند تا ۹۵ درصد مساله مرگ و مير کرونا حل ميشود.
بنابراين انتظار عمومي وجود داشت که تمام تاکيدها بر تهيه واکسن انجام شود و البته در کنار آن توليد واکسنهاي داخل نيز بسيار ضروري و خوب است، ولي نمايشي برخورد کردن با اين ماجرا بيش از آنکه به همراهي و آرامش خاطر مردم کمک کند، موجب بياعتمادي آنان شده است.
يادداشت پنجم
با حاد شدن وضعيت کرونا يادداشت «نقد سياست واکسن کوويد-۱۹» را در ابتداي ارديبهشت ماه نوشتم. مقابله با ويروس کرونا ابعاد گوناگوني داشت، ولي يک بخش مهم اين مقابله، سياست نسبت به واکسيناسيون بود. سياستي که شامل تهيه و تزريق براساس ضوابط و برنامه مشخص است. تهيه واکسن نيز شامل سياست وارداتي و توليد داخل است.
از ابتدا مقرر شد که توليد واکسن کوويد-۱۹ در داخل کشور انجام شود. اين سياست به عللي قابل دفاع و درست است. در درجه اول وضعيت روابط ايران با جهان خارج است که حداقل در کوتاهمدت يا حتي ميانمدت، تصور نميرود که در مدار قابل اعتمادي قرار گيرد. به علاوه دسترسي به واکسن نشان داد که حتي کشورهايي که در يک اتحاديه نزديک به يکديگر هستند، در تهيه واکسن و کوشش براي انحصار آن به خودشان نيز رحم نميکنند چه رسد به اينکه بخواهند به کشورهاي ديگر بدهند. دليل دوم نيز سابقه صدساله ايران در اين صنعت است که امکان و زيرساخت مناسب را براي انجام اين سياست توليد داخلي فراهم ميکند.
اين سياست قابل دفاع بود ولي ناکافي هم بود. چون زمان در مساله دستيابي به واکسن اهميت داشت. ايران از دو جهت ضعيف بود. اول، يک فاصله حدودا۹ماهه با آغاز به کار کشورهاي اصلي براي توليد واکسن داشت. دوم اينکه ظرفيت توليد آن براي چنين طرحي ناکافي بود.
در واقع ايران براي آنکه بخواهد همه مردم را طي يک سال واکسيناسيون کند، بايد ۱۷۰ ميليون دوز واکسن توليد ميکرد که حدود ۱۵ ميليون در ماه ميشد، در حالي که ظرفيت آن بسيار کمتر از اين رقم بود و ايجاد ظرفيت جديد نيز زمانبر است. به همين علت در بهترين حالت و اگر همه امور به خوبي پيش برود، حداقل ۶ ماه از کشورهاي ديگر عقبتريم، به علاوه پس از اين مدت نيز معلوم نيست با سرعت آنان بتوانيم همه را واکسينه کنيم.
به جز اين دو مشکل اصلي، نقدهاي ديگري نيز به سياست مزبور وارد است. از جمله اينکه در شرايط فعلي ظاهرا ۸ واکسن در قالبهاي گوناگون در حال گذراندن مراحل آزمايشي خود هستند. توليد واکسن بسيار پرهزينه است و با وضع موجود کشور معقول نيست که هشت طرح همزمان اجرا شوند. اگر به هر شکلي اين تعداد محدود ميشد، احتمالا سرعت رسيدن به مرحله توليد نهايي و تزريق نيز افزايش پيدا ميکرد.
ايراد ديگر، نمايشي و سياسي کردن توليد واکسن بود. اين کار به زيان اعتبار واکسن داخلي بود. توليد دارو و بهطور مشخص واکسن بايد خارج از چارچوبهاي نمايشي و سياسي انجام شده و پيش برود. متاسفانه در ايران ظرفيت نمايشي شدن امور بيش از ظرفيتهاي علمي است و يکي از عللي که نخبگان علمي نيز از ورود آشکار به اين موارد پرهيز ميکنند همين رفتار است. بهجاي ورود کارشناسان مورد اعتماد و خبررساني بيطرفانه، مقامات سياسي و مديريتي وارد معرکه شدند.
با اين ملاحظات بايد سياست واکسن بر اساس واردات در کنار توليد در دستور کار قرار ميگرفت که گرفته بود ولي در عمل پشت گوش انداختند و به نحو مناسب انجام نشد. قدري از مشکلات مربوط به شرايط تحريمي است. ولي همه ماجرا اين نيست.
مهمترين ايراد اين است که دستاندرکاران سياست بهداشتي و درماني به عللي خواهان حمايت از يک توليدکننده داخلي بودند و هستند. شايد گمان ميکردند که واکسن آنها زودتر به ثمر برسد، ولي نهتنها در زمان مورد نظر به توليد نرسيده و فاز ۳ را تمام نکرده است، بلکه ظرفيت آن نيز محدود است. با ظرفيت حداکثر ۲ ميليون در ماه نميتوان انتظارات موجود را برآورده کرد. بنابراين بايد شرايط را براي واردات فراهم ميکردند.
بزرگترين اشتباه در اين مرحله رخ داد. حمله عجيب و مشهور وزير بهداشت که براي توجيه علت رد پذيرش انجام مرحله سوم واکسن چين در ايران گفت که: «نميگذارم ملت ايران موش آزمايشگاهي بيگانگان شوند.»
اين جمله نادرست و ضد علمي و خلاف سياست مفيد بود. معناي مخالفش چيست؟ آيا مردم ايران را بايد موش آزمايشگاهي خودمان کنيم؟ مگر کسي گفته بود که چشم بسته اجازه انجام مرحله سوم را بدهيد؟ آيا دولت ترکيه و امارات متحده که اجراي اين مرحله را پذيرفتند، مردم خود را موش آزمايشگاهي بيگانگان کردند؟!
اين حرف درصدد ايجاد بازار براي واکسن داخلي بود که قرار بود در ابتداي بهار به نتيجه برسد و نرسيد! اين نگاه زيانبار بود. همان زمان هم بنده نوشتم که اين کار نادرست است و بايد آزمايش مرحله سوم واکسن چيني را ميپذيرفتيم و به ازاي آن ميليونها دوز واکسن را در اولويت ميخريديم تا بعدابه واکسنهاي توليد داخل برسيم. در مجموع نمره تهيه و تزريق واکسن، بسيار کمتر از نمره قبولي در مديريت کرونا است.
يادداشت ششم
ششمين يادداشت را در ۲۲ تير با عنوان «نگاه مردم را دريابيد» نوشتم، درباره نگاه مردم به سياستهاي رسمي واکسن و واکسن داخلي بود که در حال تغييرات به سوي بدبيني است. اينها يادداشتهايي بود که بهطور کامل به مساله واکسن ميپرداخت. در کنار آنها در دهها يادداشت و توييت ديگر هم بهصورت کوتاه به همين مضامين اشاره شده بود. با اين توصيفات آيا گمان نميکنيد که نوعي مسووليت حقوقي متوجه مديران ذيربط است؟