حامی اصلی نظامی و عملیاتی طالبان چه کشوری است؟

روزنامه مستقل/ حسين علايي استاد دانشگاه و از فرماندهان سپاه در جنگ تحميلي مي گويد: طالبان در کنترل سازمان اطلاعات ارتش پاکستان است و ارتش پاکستان مديريت و هدايت طالبان را بر عهده دارد. در بسياري از عملياتهاي طالبان در افغانستان، افسران ارتش پاکستان در کنار طالبان بودهاند و حتي تجهيزات ارتش پاکستان نقايص جنگافزارهاي طالبان را برطرف کرده است. در عمليات طالبان عليه مجاهدان دره پنجشير، ارتش پاکستان نقش عمدهاي ايفا کرد و از هواپيماهاي بدون سرنشين براي تصرف پنجشير استفاده کرد.
فضاي رسانهاي اين روزها به شدت تحت تاثير جنگ افغانستان و مقاومت پنجشير است، تا جايي که برخي چهرههاي سياسي داخل ايران، حمايت از جبههي پنجشير را در امتداد حمايت از فلسطين و يمن خوانده و از حاکميت ايران انتظار ورود به اين منازعه را دارند. از سويي گروهي نيز تحت تاثير تبليغات شبکههاي پروپاگانداي پاکستان جبههي مقاومت پنجشير را متصل به صهيونيسم جهاني ميخوانند و از سقوط پنجشير اظهار شادماني ميکنند.
گويا در اين ميانه حد وسط وجود ندارد و هنوز مواضع خردمندانه و منطبق بر منافع ملي از چهرههاي سياسي نديدهايم. به همين جهت گفتگو کرديم با دکتر حسين علايي استاد دانشگاه، از فرماندهان سپاه در جنگ تحميلي و قائم مقام وزير دفاع در دو دولت هاشمي رفسنجاني که مشروح آن را ميخوانيم:
طالبان از نظر امنيتي براي مرزهاي ما و همچنين از جنبهي ايدئولوژيک چه خطراتي براي ايران به همراه دارد؟
در کوتاهمدت تسلط طالبان بر افغانستان از نظر امنيتي خطري براي ايران ندارد. زيرا در حال حاضر اولويت اول طالبان تسلط بر کل جغرافياي افغانستان و همچنين تلاش براي تشکيل دولت جديد است.
بنابراين طالبان امکان تهديد کردن هيچيک از کشورهاي همسايه افغانستان را ندارد.
از طرفي طالبان نياز به حفظ امنيت مرزهاي غربي افغانستان را دارد تا بتواند سلطه خود بر افغانستان را تکميل کرده و تثبيت نمايد.
اما طالبان هيچ خطر ايدئولوژيک براي جمهوري اسلامي ايران ندارد. زيرا اکثر ايرانيان از نوع تفکر طالبان منتفرند. ايرانيان معتقد به تفسير آزاديخواهانه و ضدظلم و خيرخواهانه از اسلام براي همه انسانها هستند که طالبان با آن فاصله زيادي دارند.
گرچه ممکن است در بلوچستان ايران برخي از افراد با نوع تلقي طالبان از اسلام همراهي نشان دهند ولي اکثر مردم ايران به اسلام رحماني پيامبر اسلام محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلّم و نيز منش امام علي عليه السلام معتقدند و رفتارهاي خشن و ضد زن را مخالف فهم درست از اسلام ميدانند.
شنيده ميشود طالبان در افغانستان مقابل داعش ايستادهاند، اين تضاد تا چه زماني باقيست؟ آيا امکان اتحاد اين دو گروه وجود دارد؟
طالبان و داعش دو گروه متفاوت و با اهداف مختلف هستند که هر يک براي کسب قدرت تلاش ميکنند و با هم رقيب هستند. گرچه ريشه افکار طالبان و داعش به هم نزديک است ولي در کسب قدرت با هم در تضاد هستند. از آنجا که طالبان به دنبال کسب قدرت در افغانستان است، نگران فعاليتهاي داعش در اين سرزمين ميباشد زيرا داعش خود را محدود به سرزمين جغرافيايي خاصي نميکند و داعيه منطقهاي و حتي جهاني دارد.
بنابراين به نظر ميرسد که امکان اتحاد آنها در مقطع کنوني وجود ندارد. گرچه ممکن است در بعضي از مقاطع با هم همکاري تاکتيکي داشته باشند.
ايران از تشکيل حکومت فراگير در افغانستان حمايت ميکند
آيا طالبان براي ايران منافعي هم به همراه دارند؟ چرا قرائت رسمي و مرسوم دولتي در ايران در حمايت از طالبان است؟
تسلط طالبان بر افغانستان موجب فرار ارتش آمريکا و ناتو که دشمنان ايران هستند از کشور همسايه شرقي ايران شده است و از اين جهت نگراني ايران از حضور نظامي آمريکا در منطقه کاهش يافته است.
سياست کلي ايران در حال حاضر اخراج نظاميان آمريکا از افغانستان، عراق و خليج فارس است. تاکنون فشارهاي ايران باعث کاهش نظاميان آمريکا در عراق و فرار ارتش آمريکا از افغانستان شده است.
بنابراين جمهوري اسلامي ايران از طالبان حمايت نميکند بلکه از اخراج آمريکا و تشکيل حکومت فراگير و گسترش امنيت در افغانستان حمايت ميکند.
بهنظر شما چرا پس از ۲۰سال حضور آمريکا در افغانستان تمامي دستاوردهايش طي چند هفته از دست رفت و طالبان دوباره به قدرت رسيدند؟
آمريکا در مدت ۲۰ سال اشغال افغانستان نتوانست يک حکومت فراگير و ملي در اين کشور تشکيل دهد. به طوري که اشرف غني در آخرين انتخابات افغانستان با کمتر از يک ميليون رأي، رئيس جمهور شد و مقبول حتي گروههاي سياسي هم نبود.
از طرفي فساد در بين دولتمردان افغانستان گسترش يافته بود و مردم از آنها راضي نبودند.
تکيه آمريکا بر حضور ارتش آمريکا و نيروهاي ناتو و ارتش وابسته افغانستان به آمريکا براي تسلط بر افغانستان بود که ارتباطي با مردم افغانستان نداشت.
تاريخ افغانستان نشان داده است که مردم آن کشور در برابر بيگانگان مقاومت ميکنند و ارتش اشغالگر هيچ ابرقدرتي تاکنون نتوانسته در افغانستان دوام بياورد.
از طرفي طالبان در اين سالها بر روستاها تسلط يافته بود و قدرت عملياتي فراواني پيدا کرده بود. آمريکا با سهيم کردن بسياري از گروهها در قدرت، توان رزمي آنها را از بين برد و فقط طالبان بود که توانست با کمک پاکستان به طور مرتب بر قدرت رزمي خود بيفزايد.
بنابراين راهبرد غلط آمريکا در اداره افغانستان موجب افزايش قدرت طالبان و کاهش قدرت نظامي ساير گروهها شد و راه را براي تسلط طالبان بر افغانستان باز کرد.
ديگر امکان بازگشت نظامي آمريکا به افغانستان وجود ندارد
آيا احتمال بازگشت دوبارهي نظامي آمريکا به منطقه وجود دارد؟
به نظر ميرسد که ديگر امکان بازگشت نظامي آمريکا به افغانستان وجود ندارد زيرا سالها بود که ارتش آمريکا به فکر نجات خود از باتلاق افغانستان بود که حالا چنين فرصتي براي آن فراهم شده است.
در دوره ترامپ هم آمريکا به دنبال خروج از افغانستان بود ولي بايدن آن را عملي کرد. آمريکا با اشغال افغانستان هزينههاي فراواني را متحمل شد و ديگر حاضر نيست اين تجربه شکست خورده را تکرار کند همانگونه که روسيه و انگليس نيز در اشغال افغانستان در گذشته به شدت شکست خوردند.
پاکستان، طالبان را تشکيل داده است
برخي مسئلهي طالبان را به پاکستان نيز ربط ميدهند؛ نظرشما در اين باره چيست؟
اصولاً پاکستان، طالبان را تشکيل داده و حامي اصلي نظامي و عملياتي طالبان است. پايگاههاي اصلي طالبان در خاک پاکستان است و آنها در پاکستان آموزش ديده و ميبينند.
طالبان در کنترل سازمان اطلاعات ارتش پاکستان است و ارتش پاکستان مديريت و هدايت طالبان را بر عهده دارد. در بسياري از عملياتهاي طالبان در افغانستان، افسران ارتش پاکستان در کنار طالبان بودهاند و حتي تجهيزات ارتش پاکستان نقايص جنگافزارهاي طالبان را برطرف کرده است. در عمليات طالبان عليه مجاهدان دره پنجشير، ارتش پاکستان نقش عمدهاي ايفا کرد و از هواپيماهاي بدون سرنشين براي تصرف پنجشير استفاده کرد.
از طرفي دولتهاي پاکستان، قطر و ترکيه نقش اول را در حمايت هاي سياسي و تبليغاتي از طالبان داشتهاند.
طالبان بدون کمک ارتش پاکستان قابليت بقاء در حکومت افغانستان را ندارد و ميتوان گفت که در واقع پاکستان از طريق طالبان که خود آن را بهوجود آورده است توانسته افغانستان را در کنترل خود بگيرد.