قهرمانی: حداقل سود چین از توافق ایران و عربستان، حفظ ثبات در منطقه است
ایلنا/ تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفت: حداقل سودی که پکن از ایجاد روابط و کاهش تنش تهران- ریاض میبرد، در صورت استمرار، حفظ ثبات در منطقه است که به طور جدی برای تأمین منافع یا ابتکارهای اقتصادی این کشور سودمند خواهد بود. علاوه بر این، به منظور حفظ اعتبار خود به عنوان یک کنشگر صلح ساز، پکن اراده جدی در حفظ وضع جدید خواهد داشت.
محمد جواد قهرمانی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در پاسخ به این سوال که با توجه به توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین، نقش چین در این توافق تا چه اندازه حائز اهمیت است و چین از ایجاد ارتباط میان دو کشور منطقه چه سودی خواهد برد؟ گفت: چین به صورت سنتی سیاست دوری یا نزدیکیِ برابر میان ایران و عربستان را در منطقه دنبال کرده است اما با افزایش تنشها در منطقه و وارد شدن پرونده هستهای ایران به فاز جدید، این نگرانی برای چینیها بوجود آمد که روند تحولات میتواند منطقه را وارد یک بیثباتی جدی کند. به طور طبیعی به دلیل نیازمندیهایی که چین به منطقه دارد، این کشور تلاش خود را به منظور ممانعت از شکلگیری چنین وضعیتی در قالب میانجیگری دنبال کرد.
وی افزود: هم ایران و هم عربستان البته ملاحظات مختلفی داشتند که این موضوع، ایفای نقش میانجی گرایانه را برای چین تسهیل میکرد. در عین حال، دولت چین از قبل فضا را برای ایفای نقش میانجی فراهم کرد. به عنوان مثال، بیانیههای منتشر شده در سفر شی جین پینگ به عربستان، حاوی هشدار و به دنبال آن امضای برخی توافقات اقتصادی حاوی تشویقهایی برای تهران بود. تا بدین ترتیب، زمینه برای ایفای چنین نقشی فراهم شود. حداقل سودی که پکن از ایجاد روابط و کاهش تنش تهران- ریاض میبرد، در صورت استمرار، حفظ ثبات در منطقه است که به طور جدی برای تأمین منافع یا ابتکارهای اقتصادی این کشور سودمند خواهد بود. علاوه بر این، به منظور حفظ اعتبار خود به عنوان یک کنشگر صلح ساز، پکن اراده جدی در حفظ وضع جدید خواهد داشت.
قهرمانی در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه چین در گذشته با کشورهای منطقه حوزه خلیج فارس از جمله قطر و عربستان قراردادهای بلند همکاری امضا کرده و با ایران نیز قرارداد ۲۵ ساله را به امضا رسانده، از نظر شما این توافق میان عربستان و ایران چه تاثیری در نفوذ چین در منطقه خواهد گذاشت، گفت: در رابطه با کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس باید به این موضوع اشاره کرد که این کشورها در حال حاضر اراده جدی در متنوعسازی شرکای خود (به عبارت روابط بینالمللی، دنبال کردن راهبرد مصون سازی) دارند. روند تعاملات اقتصادی و حتی امنیتی آنها با چین در سالیان اخیر این موضوع را به خوبی به نمایش میگذارد.
وی افزود: این مسئله از یک طرف به آگاهی آنها از توانمندیهای چین برمیگردد که نمیتوان آن را نادیده گرفت و از سوی دیگر، به نااطمینانی آنها از تعهدات آمریکا مرتبط میشود. به عنوان مثال، در زمانی که آمریکا برخی تسلیحات را به دلایل مختلف از جمله مسائل حقوق بشری در اختیار عربستان قرار نمیدهد در اینجا زمینه برای توسعه همکاری تسلیحاتی ریاض-پکن فراهم میشود. بنابراین، یک بعد توسعه روابط چین و کشورهای عربی منطقه به اراده این کشورها مربوط است.
قهرمانی تصریح کرد: در کنار این، اشاره به این موضوع هم ضرورت دارد که همزمان با طرح راهبرد چرخش به شرق در سیاست خارجی آمریکا، چین سیاست حرکت به سمت غرب جغرافیایی را دنبال کرد. یکی از مهمترین انگیزهها در این خصوص، کاهش احتمال برخورد در مناطق پیرامونی چین است. این مسئله نیز نقش جدی در افزایش انگیزه پکن برای حضور در خاورمیانه ایفا کرده است. در لوای همین راهبرد، به اضافه الزامات رشد اقتصادی، ابتکار کمربند و راه مطرح میشود که در حال حاضر، به یک فاکتور پیونددهنده جدی میان چین و کشورهای منطقه بدل شده است.
وی در ادامه گفت: مهمترین دلالت این موضع این است که همچنان حفظ ثبات در منطقه برای چین اهمیت زیادی دارد. توافق تهران و ریاض با کاهش تنش هم به معنای استمرار جریان انرژی به چین خواهد بود و هم میتواند فضا را برای گسترش نقشآفرینی پکن در منطقه بویژه در حوزه اقتصادی فراهم کند. هرچند اغراقی نباید صورت گیرد. چراکه آمریکا همچنان شریک امنیتی مهم عربستان به شمار میرود و تا آینده قابل پیشبینی تغییری در این موضوع صورت نخواهد پذیرفت.
قهرمانی در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه در توافق میان ایران و عربستان چین نقش میانجیگری داشت که منجر به توافق شد و با توجه به اینکه ایران و آذربایجان این روزها با افزایش تنش در روابط خود همراه هستند، آیا چین در جهت دستیابی به طرح ابریشم نوین میتواند با میانجیگری در روابط ایران و آذربایجان و همچنین حل مسئله کریدور زنگزور به کاهش تنش میان دو کشور کمک کند، گفت: با توافق تهران و ریاض با میانجیگری چین، بحثهای زیادی در خصوص امکان ایفای چنین نقشی توسط پکن در دیگر مناقشات و منازعات بینالمللی مطرح شد. اما موضوع مهمی که باید آن را درنظر داشت این است که هر منازعه یا مناقشه شرایط خاص خود را دارد.
وی افزود: به عنوان مثال، در موضوع جنگ اوکراین اگرچه چین در آنجا با طرح پیشنهاد صلح ۱۲ بندی نگاه خود به بحران و خاتمه آن را مطرح کرده اما شرایط آن متفاوت تر از وضعیت روابط تهران و ریاض است که دو طرف پیش از آن پنج دور گفتوگو را برگزار کرده بودند. یا وقتی به فاکتور آمریکا نگاه می کنیم می توان مشاهده کرد که در اینجا عربستان به دنبال ایفای نقش مستقل از آمریکا به ویژه در نتیجه اختلافهای میان بن سلمان با دولت بایدن است اما در بحران اوکراین، آمریکا حمایت کننده مهم اوکراین به شمار می رود. اگرچه نباید اراده چین را نادیده گرفت اما اینها به معنای دشواری میانجی گری موفق است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: در رابطه با موضوع آذربایجان ابتدا ضروری است بیان شود که طرح وارد کردن چین به عنوان میانجی از اساس صحیح نیست چراکه ایران و عربستان کنشگران برابر درنظر گرفته می شوند این در حالی است که نباید روابط ایران و آذربایجان را اینگونه تعریف کرد و وارد کردن پکن به نوعی به معنای پذیرش ضعف و همچنین نادیده انگاری ظرفیتها و توان ایران در برابر آذربایجان است. در عین حال آذربایجان به دلایل مختلف از جمله توسعه روابط با کنشگران ثالث، تصور میکند که میتواند تغییرات ژئوپلیتیکی جدی در منطقه قفقاز جنوبی بوجود آورد. موضوع دیگر اینکه، اگرچه چینیها به توسعه کریدور میانه امیدوارند اما به این موضوع نیز واقفند که شرایط این منطقه میتواند با شکنندگی مواجه شود. در نتیجه، منطقی است که دیگر شاخه های ابتکار کمربند و راه را در اولویت قرار دهند.
قهرمانی در پاسخ به این سوال که نتایج توافق ایران و عربستان در کوتاه مدت و بلند مدت چه خواهد بود، گفت: باید به چند مسئله مهم در این ارتباط اشاره کرد. یک بعد به روابط دوجانبه تهران و ریاض برمیگردد که در صورت استمرار و بقای توافق، کاهش تنش و مدیریت روابط را در پی خواهد داشت. بعد دیگر به موضوعات منطقهای همچون یمن یا سوریه مرتبط می شود که نمی توان گفت تهران و ریاض بدون توافق حداقلی پیرامون آنها به سمت توافق حرکت کرده باشند. مسئله دیگر به روابط اسرائیل و کشورهای منطقه مربوط می شود. بدون تردید، درک ریاض از احتمال برخورد میان تل آویو و تهران (و احتمال اقدام تهران علیه آن) بر تمایل به کاهش تنش با تهران نقش آفرین بوده است.
وی افزود: با این حال، وضعیت جدید اگرچه میتواند بر روابط اسرائیل با کشورهای منطقه تأثیرگذار باشد اما می توان گفت این کشورها در روابط با تل آویو با تهدیدات کمتری از جانب تهران مواجه خواهند بود. حداقل به باور آنها پکن می تواند تهران را از تهدید برحذر بدارد. اما در بلندمدت همه چیز به این موضوع بستگی دارد که آیا دو کشور نگاه راهبردی به توافق دارند یا خیر. به عبارت دیگر، در صورت کاهش فشارها، تهران مفاد توافق را نادیده بگیرد یا در صورت به قدرت رسیدن یک جمهوری خواه در آمریکا انگیزههای عربستان در کاهش تنش با تهران تنزل یابد.