مقاله امروز محسن جندقي را با عنوان «اقتصاد مهمتر است يا سياست»منتشر شده در ستون يادداشت روز روزنامه وطن امروزاز نظر مي گذرانيد :
چه کشورهايي قدرتمند هستند؟ آيا در حال حاضر کشوري که جمعيت بيشتري داشته باشد، وسيعتر باشد، نيروي نظامي قويتر داشته باشد، قدرتمند است؟ اگر اين طور باشد بايد هند از آمريکا قويتر باشد، چون جمعيت و نيروي نظامي بيشتري دارد يا اندونزي بايد قويتر از روسيه باشد، چون جمعيت بيشتري دارد يا برزيل، عربستان، هند، مغولستان، آرژانتين، کانادا و... بايد قويتر از آلمان باشند، چون وسعت آنها بسيار بيشتر از اين کشور اروپايي است اما چرا اين طور نيست؟ چرا کشوري مثل آلمان که حتي نيروي نظامي درست و حسابي ندارد، يکي از قويترين کشورهاي اروپايي ميشود و حتي کشورهاي داراي حق وتو اين کشور را در جمع خود ميپذيرند و 1+5 تشکيل ميشود؟ ما در هزاره سوم زندگي ميکنيم و به علل گوناگون مولفههايي که يک واحد سياسي را قدرتمند ميکند در طول تاريخ تفاوت کرده است.
ديگر در هزاره سوم يک کشور پهناور حتماً قوي نيست. ديگر کشوري که فقط نيروي نظامي بسيار داشته باشد قويتر از کشوري که نيروي نظامي کمتر داشته باشد، نيست. ديگر کشوري صرف جمعيت فراوان، قويتر از واحد سياسي کم جمعيتتر نيست. حتي در حال حاضر اهميت نقاط ژئوپلتيک جهان در حال کاهش است. ديگر نقاط ژئواستراتژيک جهان آن اهميت چند دهه گذشته را ندارد. چه اتفاقي افتاده است؟ اگر نقاط ژئوپلتيک آن اهميت سابق را ندارد، چرا خليجفارس همچنان مورد توجه ابرقدرتهاست؟پاسخ همه اينها فقط يک کلمه است: «اقتصاد».
هماکنون هرکشوري که اقتصاد قويتري داشته باشد مولفههاي قدرت بيشتري در اختيار دارد. شايد تعجب کنيد، کويت که بهزور به اندازه يکي از استانهاي کوچک ما ميشود هماکنون يکي از کشورهاي قدرتمند جهان است، چرا که دينار اين کشور حداقل 3 برابر دلار آمريکا ارزش دارد! آلمان به علت اينکه قدرت اول اقتصادي اروپاست، قدرتمندترين کشور اين منطقه است. اتحاديه اروپايي چند سالي ميشود کاسه گدايي را مقابل آلمان گرفته است و خانم صدراعظم، قويترين زن جهان لقب گرفته است.
رشد اقتصادي آلمان در سالهاي بحران اقتصادي غرب هم ادامه داشت تا مسؤولان اين کشور در سفر به ديگر کشورهاي اروپايي از موضع قدرت حرف بزنند. هماکنون اهميت نقاط استراتژيک اقتصادي که به آن ژئواکونومي گفته ميشود مهمتر از ژئوپلتيک و ژئواستراتژيک است، به همين علت ژئوپليستها خليجفارس را هماکنون، بيشتر منطقهاي ژئواکونوميک ميدانند تا ژئواستراتژيک. به اين معنا که اهميت اقتصادي خليجفارس در حال افزايش است و کشورهايي که در اين حوزه قرار دارند بالقوه موقعيت اقتصادي بهتري نسبت به ديگران دارند. حالا کشوري موفقتر است که بتواند از اين موقعيت نهايت استفاده را بکند.
همين موقعيت ژئواکونومي است که موجب شده بسياري از تحريمها را دور بزنيم اما آيا توانستيم از اين ظرفيت و پتانسيلها استفاده کنيم؟ چطور ميتوانيم به قدرت اول منطقه تبديل شويم و يکي از بندهاي سند چشمانداز را جامه عمل بپوشانيم؟ قطعا اقتصاد يکي از عواملي است که ميتواند ما را به اهداف خود برساند. سالهاي سال بود اقتصاد، موضوعي درجه 2 و 3 معرفي و کمتر به آن پرداخته ميشد. اين بيتوجهيها و درجهبندي کردن در چند دهه گذشته موجب شده است اقتصاد به اين وضع بيفتد.
رشد اقتصادي کشور متوقف شده، ارزش پول ملي کاهش يافته، صادرات ما کم شده، توليد ملي کاهش يافته، سرمايههاي ملي در حال خارج شدن از کشور است، بيانضباطي مالي بر چارچوبهاي مالي چيره شده است، هدفمندي يارانهها بد اجرا شده و فساد اقتصادي افزايش يافته است. قطعا با ادامه اين روند اقتصاد ما هر روز ضعيفتر از گذشته خواهد شد.
اگر اقتصاد هم درست نشود، جامعه فقير و ضعيف خواهد شد و سياست نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت. جامعهاي که ضعيف باشد بهراحتي مقابل فشارهاي بيگانه تسليم خواهد شد. شايد گفته شود اقتصاد هماکنون که معيشت مردم به خطر افتاده و گراني بيداد ميکند ...... و نوسانات نرخ ارز موجب هرج و مرج در بازار شده است، اهميت پيدا کرده و بعد از اينکه بحران اقتصادي به پايان رسيد بايد حوزههاي ديگر در اولويت قرار گيرد؛ اين تفکر قطعا موجب خواهد شد، اقتصاد ايران
بحرانيتر شود. رهبر حکيم انقلاب اسلامي در آخرين بياناتشان جملههاي کليدياي در اين باره عنوان کردند: «اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نياز خود را کم کند، مشکلات خود را بر طرف کند و امروز که مساله اقتصاد مساله اصلي است، بتواند اقتصاد خود را رو به راه کند، دشمن در مقابله با ملت ايران بيدفاع خواهد ماند». قطعا اقتصاد قوي، ملت را مقتدر خواهد کرد و اقتدار ملت، کشور را قدرتمند خواهد کرد. کسي که فکر ميکند اقتصاد يک حوزه پيش پا افتاده و موضوعي دستهچندم است به اين کشور و ملت خيانت کرده است.
هماکنون اقتصاد خوب يعني اقتدار ملي، امنيت ملي و رسيدن به منافع ملي. همين که چندين سال است نامگذاري اقتصادي انجام ميشود و همه کشور براي رسيدن به اهداف اقتصادي بسيج ميشود اتفاقي مبارک است اما براي اينکه توانمنديهاي بالقوه خود را به بالفعل تبديل کنيم همتي بيشتر و عملکردي حماسي ميطلبد. انتخابات 24 خرداد فرصتي است که ميتواند ما را به اهداف اقتصادي نزديک کند. انتخاب درست و کارآمد ميتواند اقتصاد ايران را از وضعيت فعلي نجات دهد. به اميد آن روز که در اهم فيالاهم اقتصاد را جديتر بگيريم و با اقتصاد عالي، اقتدار ملي را افزايش دهيم.