«رمزگشايي از مذاکرات محرمانه ژنو» عنوان يادداشت روز روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
ژنو سوئيس پنجشنبه و جمعه پر ازدحامي را پشت سر گذاشت. فضاسازي رسانهاي بر اين شلوغي ناظر به مذاکرات 1+5 با ايران ميافزود. ديروز وزير خارجه آمريکا از تلآويو به ژنو رفت تا در مذاکرات سهجانبه با مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران شرکت کند. کري براي سومين بار در دو هفته اخير بود که به تلآويو رفته و در آنجا گفته بود هدف ما و اسرائيل در قبال برنامه هستهاي ايران يکي است. بعد از ظهر جمعه خبر آمد که وزراي خارجه انگليس، فرانسه و آلمان نيز به ژنو ميروند. رسانهها از احتمال يک توافق سخن گفتند و برخي از آنها از توافقي بزرگ نوشتند. اما تا ديشب جزئيات مذاکرات و توافقات همچنان در هاله ابهام باقي ماند. آيا ميتوان به استناد قرائن و شواهد، برخي از ابهامات را برطرف ساخت و نگاه شفافتري به مذاکرات ژنو- که آغاز راه است و نه پايان آن- داشت؟ آيا آمريکا به دنبال يک توافق متوازن و پاياپاي با ايران است يا مهندسي جديدي براي تداوم خدعه و خيانت با ايران در ميان است؟ آيا صرف مخالفخواني ديروز نتانياهو با توافق احتمالي- که ممکن است براساس يک تقسيم کار با آمريکا باشد - ميتواند مؤيد درستي مسير مذاکرات باشد؟ و بالاخره اينکه يک توافق خوب حاوي چه مشخصاتي است؟
توافق خوب از نگاه ما با نگاه آمريکايي- صهيونيستي متفاوت و متعارض است. از نگاه جمهوري اسلامي توافق خوب، ناظر به حقوق بينالمللي و بهرسميت شناختن کامل حقوق مشروع ايران در قبال اقدامات شفافساز در چارچوب قانوني است. هيئت ايراني همچنين اميدوار است در راستاي اين شفافسازي و سلب بهانه از طرف مقابل، تحريمهاي ظالمانه و غيرقانوني لغو شوند. اما در نقطه مقابل، تلاش اصلي بر اين راهبرد استوار است که ايران به صورت گامبه گام از حقوق مشروع خود در زمينه غنيسازي خلع شود و فشار اصلي تحريمها به مثابه شمشير داموکلس محفوظ بماند. در اين تلقي گام بهگام، غرب مايل به تعليق غنيسازي 20درصد، کاهش تعداد و سرعت فعاليت سانتريفيوژهاي تاسيسات نطنز (غنيسازي 5/3درصد)، اجراي پروتکل الحاقي و احياناً خروج بخشي از مواد غنيسازي شده است و البته سرانجام، ايدهال خود را همان چيزي ميداند که 10 سال پيش به دست آورد؛ تعليق کامل غنيسازي! پيداست که فاصله دو تلقي بسيار است. به همين خاطر هم هست که دکتر عراقچي معاون وزير خارجه در جمع خبرنگاران در ژنو گفت:«احتمالا سندي امضا نميشود و در اين حد خواهد بود که يک بيانيه مشترک صادر شود. اين بيانيه در خصوص جزئيات گام اول، گام آخر و هدف مشترک و اقداماتي که بايد صورت بگيرد، است». همزمان دکتر ظريف نيز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: «امکان دارد به يک بيانيه مشترک يا چيزي مانند آن برسيم. اين که نياز به امضاي آن باشد، بحث ديگري است.» دکتر ظريف در عين حال در مصاحبه با سيانان گفته است «برنامه غنيسازي به طور کامل تعليق نميشود. ما در سالهاي 2003 تا 2005 برنامه غني سازي را به طور کامل تعليق کرديم اما نتايج مثبتي به همراه نداشت و ديگر اين مسئله را مورد آزمايش قرار نميدهيم.» اين سخن البته احتمال گفتوگو بر سر بخشي از غنيسازي 20 درصد را تلويحاً تاييد ميکند.
آنچه در رسانهها از قول مقامات آمريکايي طي چند روز اخير منتشر شد، به تصريح و تلويح نشان ميدهد واشنگتن مايل به توافقي نامتوازن است. اوباما روز پنجشنبه به سيانان گفت«توافق مورد بحث به طور جزئي، تحريمها را کاهش ميدهد اما ساختار تحريمها حفظ شود. امکان دارد به توافق مرحلهاي با ايران برسيم که بر اساس آن در مرحله اول گسترش فعاليت هستهاي ايران متوقف شود.» جيکارني سخنگويي کاخ سفيد در توضيح بيشتر گفت که «کاهش تحريمها، محدود و هدفمند و برگشتپذير است و ساختار اصلي تحريمها را تحت تاثير قرار نميهد اما پيشرفت برنامه هستهاي ايران را متوقف ميکند. ساختار کلي تحريمها پابرجا خواهد ماند.» اما همزمان تيم جانسون رئيس کميته بانکي سنا اعلام کرد «بسته تحريمي جديد عليه ايران بعد از پايان مذاکرات ژنو در اين کميته بررسي خواهد شد.» از سوي ديگر روزنامه نيويورک تايمز در گزارشي خاطرنشان ميکند«اگر چه آمريکا به طور رسمي در مورد جزئيات گامهايي که بايد از سوي ايران برداشته شود سخني نميگويد، يک مقام دولتي آمريکايي ميگويد اين اقدامها درصد غنيسازي، ذخيره مواد هستهاي، قابليتهاي تاسيسات هستهاي و همچنين راستيآزمايي برنامه اتمي ايران را در برميگيرد. به گفته اين مقام آمريکايي مدت زمان تعليق برنامه هستهاي ايران هنوز مورد مناقشه است، اما تعليق 6 ماهه يکي از چارچوبهايي است که مورد بحث قرار گرفته است. در مقابل احتمال رفع مسدوديت بخشي از اموال و داراييهاي ايران در خارج مورد بحث است.»
در واقع همانگونه که در گمانهزنيهاي قبلي رسانههاي غربي نيز مطرح بوده،آمريکاييها قصد ندارند حتي اندکي از تحريمهاي اصلي را حذف کنند بلکه در نهايت مايلند امکان دسترسي ايران به بخشي از درآمدها و داراييهاي مسدوده شده در خارج- رقمي بين 3 تا 10 ميليارد دلار- را فراهم کنند و نام آن را کاهش تحريمها بگذارند! روزنامه ديليتلگراف به شکل ديگر اين خبر را تاييد کرده و به نقل از يک منبع در سناي آمريکا مينويسد: « در توافق محتمل اجازه [!] غنيسازي محدود به ايران داده ميشود اما برنامه هستهاي آن به مدت 6ماه فريز مي شود. قدم اول توافق شامل توقف غنيسازي 20 درصد و اکسيد کردن ذخاير اورانيوم 20 درصد، کاهش تعداد سانتريفيوژهاي فعال در غنيسازي 5/3 درصد، عدم بهرهبرداري از رآکتور آب سنگين اراک در 6 ماهه مورد بحث و عدم استفاده از سانتريفيوژهاي پيشرفته آيآر2 است و در مقابل آمريکا برخي از سرمايههاي بلوکه شده ايران را آزاد ميکند.» همين مضمون را خبرگزاري فرانسه نيز منتشر کرده است. از ديگر سو خبرگزاري رويتر- و ايسنا- اظهارات يک مقام بلندپايه آمريکايي در جمع رسانههاي اين کشور را منتشر کردهاند که تاکيد ميکند «ما در گام اول به هيچ وجه درباره تحريمهاي اصلي صحبت نميکنيم... ما از تحريمها که نقش مهمي در آوردن ايران پاي ميز مذاکره داشتهاند حمايت ميکنيم و به دنبال ايجاد تغيير در استراتژي دولت ايران هستيم... ما به يک توافق اوليه که تحريمهاي موردي، محدود و موقتي را لغو کند، دست مييابيم... ما به کنگره گفتيم اجازه دهند يک توقف کوتاه به وجود بيايد. ما همه طرفدار تحريم هستيم که نقش مهمي داشته است... ايرانيها در حال حاضر برنامه غنيسازي دارند بدون اينکه چنين حقي را داشته باشند. ما در گام اول دنبال آن هستيم که سطح و ذخاير و تواناييهاي غنيسازي پيشرفت نکند... ما معتقديم ايران و هيچ کشوري حق غنيسازي ندارد»!
در اين سناريو، رژيم صهيونيستي هر چند مخالفخواني و تظاهر به مخالفت ميکند- که در اظهارات نتانياهو پس از ملاقات با کري ظاهر بود- اما در واقع با مقامات آمريکايي هماهنگ است. اين حقيقت را روزنامه هاآرتص روز چهارشنبه گذشته اذعان کرد آنجا که نوشت «شرمن در مصاحبه با شبکه 10 اسرائيل با بيان اينکه آمريکا بر توقف برنامه هستهاي ايران در طول مذاکرات تاکيد خواهد کرد، به برخي تقاضاهاي اسرائيل پاسخ گفت. مقامات اسرائيل ميگويند اگر مصالحه آمريکا با ايران شامل تغيير اساسي و چشمگير تحريمها نشود و تعليق برنامه هستهاي ايران را تضمين کند، تل آويو اين مصالحه را به طور تلويحي ميپذيرد. يک مقام ارشد اسرائيل در طول مذاکرات اخير با مقامات آمريکا گفت آمريکاييها به جاي کنار گذاشتن تحريمها، آزاد کردن حدود 3 ميليارد دلار از داراييهاي مسدود شده ايران در بانکهاي غربي را مورد توجه قرار دادهاند. و اسرائيل هيچ مخالفتي با اين امر ندارد... اسرائيل از توافقات با آمريکاييها در هفتههاي اخير خرسند است. يک مقام ارشد تلآويو ميگويد ما مذاکراتي را که در آن صحبت از کاهش تحريمهاي موجود بود به ممانعت از اعمال تحريمهاي جديد تغيير داديم.»
قضاوت دقيق درباره مذاکرات ژنو منوط به انتشار جزئيات قطعي است. اما در جبهه ايران درباره بدگماني و بياعتمادي به رويکرد اخير مقامات آمريکايي تقريبا هيچ ترديدي وجود ندارد. يک سند درباره اين مدعا مقاله روز چهارشنبه حسين موسويان عضو و سخنگوي اسبق هيئت مذاکرهکننده ايراني (از معتمدان دکتر روحاني) است که با اشاره به همين موضعگيريهاي رسمي و رسانهاي در آمريکا (آزادسازي برخي اموال مسدود شده ايران به جاي کاهش يا حذف تحريمها در ازاي دريافت برخي امتيازات) نوشت «رئيسجمهور سابق ايران از پيشنهاد گام به گام لغو تحريمها و شناسايي حق ايران در مقابل اقدامات اعتمادساز ايران استقبال کرد اما طرف آمريکايي اين مذاکرات را به شکست کشاند... تندروهاي اسرائيلي و آمريکايي در دور جديد مذاکرات هستهاي، آزادسازي بخشي از اموال بلوکه شده بدون لغو تحريمها را مطرح ميکنند و اين را به اعطاي امتياز ربط ميدهند. پذيرش اين شرايط توسط ايران، به ساختار رژيم تحريمهاي يکجانبه و چندجانبه لطمه نميزند. در همين حال موافقت نکردن ايران، به بلوکه کردن پولهايش در خارج و قرار گرفتن تحت تحريمي مجازي منجر ميشود. بنابراين پيشنهاد مورد نظر چيزي جز يک اسب تروا نيست. اين سياست نه تنها ميتواند مانع تحقق توافق شود بلکه معما را پيچيدهتر هم ميکند... رسيدن به توافق پس از يک دهه، مشروط به آن است که آمريکا در زمينه لغو تحريمها به اقدام واقعي بپردازد.»
اکنون خوشبينترين سياستمداران و ديپلماتهاي ايراني، شيوه آمريکا را فريبکاري و تعبيه اسب تروا در پوشش اعطاي امتياز به ايران تلقي ميکنند که کاملا با واقعيات هماهنگ است. بنابراين طبيعي است بازي رسانههاي غرب و تبليغاتچيهاي رسانهاي آنها با کلماتي نظير «توافق بزرگ» نميتواند واقعيتهاي جاري در مذاکرات را کتمان کند. مذاکرات ژنو همچنان در آغاز يک راه پرسنگلاخ است. ضمن حمايت همه جانبه از ديپلماتهاي جمهوري اسلامي ايران، بايد از ايجاد انتظار و اميد خلاف واقع پرهيز کرد. توهمپراکني و خيالپردازي به جاي واقعيتها، شيوه مبنايي رسانههاي غربي و دنباله رسانهاي آنها در داخل است. در حقيقت همين جريان رسانهاي است که ميکوشد اسب تروا را امتياز آمريکا جا بزند و روند پرهزينه 10 سال پيش را بازسازي کند. آن هنگام، همچنان که اصل تعليقها خسارت بزرگي بود، شکستن همان تعليقها نيز هزينه بزرگي را تحميل کرد.