«دستاوردهاي ژنو» عنوان يادداشت روز روزنامه اطلاعات به قلم عليرضا خاني است که مي“وانيد آن را در ادامه بخوانيد:
روز دوم از دور دوم مذاکرات ژنو، در پي دعوت و درخواست کاترين اشتون، جان کري وزير خارجه ايالات متحده سفر خاورميانهاي خود را نيمه تمام گذاشت و عازم ژنو شد تا پس از او نيز، وزراي خارجه کشورهاي اروپايي گروه 1+5 به ناگاه به مذاکراتي که ابتدا قرار بود در سطح معاونان باشد، بپيوندند.
مجموعه اخباري که از کشورهاي موسوم به 1+5 ميرسد آشکارا نشاندهنده نزديک شدن مواضع طرفين براي رسيدن به توافق است و همه طرفها، چشم انداز مذاکرات را مثبت، واقعبينانه و اميد بخش ميدانند و علاوه بر گروه 1+5 در مقياس وسيع، همة کشورهاي جهان از تحول به وجود آمده در فضاي مذاکرات و قوت يافتن احتمال رسيدن به توافق استقبالي گرم کردند الا اسرائيل که حتي از احتمال آشتي ابراز نگراني ميکند! موضع گيري آشکار رژيم صهيونيستي در قبال احتمال رسيدن به «صلح» ميان ايران و جامعه جهاني، ماهيت جنگطلبانه اين رژيم را بهوضوح آشکار ميکند و اين رژيم را در برابر اين تناقض بزرگ قرار ميدهد که درست در همان حال که ايران را جنگطلب ميداند و تلاش ميکند برنامه هستهاي ايران را با اهداف جنگطلبانه به جهانيان معرفي کند خود آشکارا از احتمال رسيدن به «صلح» ميان غرب و ايران ابراز نگراني ميکند و تهديد ميکند که به توافق ميان ايران و 1+5 پايبند نيست و در برابر آن ميايستد! اين عين سخن نتانياهو است: «اين توافق بدترين توافق خواهد بود ما آن را رد ميکنيم و از آن تبعيت نميکنيم» به نظر ميرسد آشکار شدن چنين «تناقضي» ميان ادعاهاي اسرائيل و افشا شدن ماهيت افکار صلح ستيزانه رهبران آن، به تنهايي رسوايي بزرگي براي اسرائيل و دستاورد چشم افسايي براي ديپلماسي نوين ايران است.
اما دستاورد ديگري که براي ديپلماسي ايران در مذاکرات ژنو حاصل شد، شکاف افتادن ميان مواضع ايالات متحده و اسرائيل است. رهبران ايالات متحده و بويژه وزير خارجه اين کشور صراحتاً از مذاکرات ژنو حمايت و ابراز اميدواري ميکنند تا اين مذاکرات به توافق منتهي شود. اين در زمره معدود مواردي است که به رغم همه فشارهاي لابي صهيونيسم، دولت ايالات متحده موضعي متفاوت و حتي متعارض با اسرائيل دارد و اين شکاف، به طور طبيعي به انزواي بيشتر اسرائيل منجر خواهد شد. اگر در مذاکرات متعدد پيشين ميان ايران و 1+5 ، ايالات متحده و دست کم دو يا سه همپيمان اروپايي مانعي در جهت پيشبرد مذاکرات بودند و اسرائيل از شکست مذاکرات ابراز خرسندي ميکرد اينک هم آمريکا و هم متحدان اروپايي نسبت به مذاکرات ابراز اميدواري ميکنند و اسرائيل از موفقيت مذاکرات ابراز نگراني! اين دستاورد ديگري براي ديپلماسي نوين ايران در عرصه جهاني است که رژيم صهيونيستي را با همه ابزارهاي نفوذي و تبليغاتياش به عنصري منزوي و تنها تبديل کرده است.
در آن سو، در درون مذاکرات نمايندگان ايران به صراحت گفتهاند که آمدهايم با حفظ همه حقوق خود در زماني مشخص و تعريف شده به توافقي مطمئن و پايدار دست يابيم. در اين مسير نه فقط قصد وقتکشي نداريم بلکه از طرف مقابل نيز ميخواهيم در کوتاه زمان شرايط دسترسي به توافق را فراهم آورد. ايران هرگز «مذاکره براي مذاکره» را نميپذيرد و هدفش از مذاکره رسيدن به توافق است.
بديهي است، چنين مواضع روشني امکان تبليغات منفي و اتهام افکني را از طرف مقابل و همه طرفها ميگيرد. وقتي پيشنهادها روشن، گامها تعريف شده و زمان دستيابي به توافق نيز تعيين شده و محدود باشد، بديهي است که قصد از مذاکره، حصول توافق است و نه ادامه مذاکره!
نيکبختانه به نظر ميرسد، تغيير و تحول در تيم ديپلماتيک ايران از يکسو و عقلاييتر شدن رفتار سياستمداران آمريکايي از ديگر سو، زمينه را براي پيشبرد مذاکرات بر پايه اصل اساسي «برد ـ برد» فراهم آورده است. در اين مسير، تلاشهاي مأيوسانه اسرائيل نيز کاري از پيش نخواهد برد و بازيهاي سياسي پشتصحنه مذاکرات نيز، بر مذاکره کنندگان هوشمند ايراني اثرگذار نخواهد بود.
يکي از اين بازيها، وارد کردن پارامترهاي بيروني به فضاي مذاکرات براي تاثيرگذاري بر مذاکره کنندگان طرف مقابل است. نمونه عيني آن سخنان مقامات آمريکايي از جمله رئيس جمهوري اين کشور از درون آمريکاست، درست در شرايطي که وزير خارجهاش در هواپيما عازم ژنو براي مذاکرات اميدبخش است.
اوباما رئيس جمهوري آمريکا در مصاحبه با ان.بي.سي ميگويد «ما فعلا قصد نداريم تحريمها را برداريم. فقط تسکين دهندههاي موقتي به ايران ميدهيم. ما همچنان همه گزينهها را روي ميز داريم از جمله گزينه نظامي را» پيداست که اين سخنان صرفاً براي تاثيرگذاري بر فضاي مذاکرات و بالا بردن موضع ديپلماتهاي کشورش براي چانهزني است. وگرنه هيچ عقل سليمي نميپذيرد پس از سالها تهديد و آشکار شدن بي ثمر بودن آن تهديدها، درست در فضايي که همه عقلاي آمريکا و حتي خود اوباما بارها به بينتيجه بودن تهديدها اذعان کردهاند و توافق از راه مذاکره و مصالحه را بهترين شيوة حل موضوع هستهاي ايران دانستهاند، و درست در اوج مذاکرات سخن از گزينه نظامي شود!
قطعاً چنين سخناني صرفاً با هدف تاثيرگذاري بر جو مذاکرات و قويتر کردن قدرت چانهزني آمريکاست و ما به ازاي واقعي ندارد. عکسالعمل هوشمندانه و سريع دکتر ظريف در مصاحبه با سي.ان.ان ستودني است. ظريف با ظرافت تمام در پاسخ غيرمستقيم به اظهارات اوباما درباره تحريم و تهديد گفت: «ايران بدون غرب هم ميتواند زندگي کند. آمريکا بايد به طور عيني نشان دهد که آماده است روند فعلي را معکوس و دنبال کردن اهدافش با بهرهگيري از تهديد و فشار را متوقف کند». در بدبينانهترين حالت نيز، حتي اگر مذاکرات به نتيجه نرسد، نفس حضور محکم، استدلالهاي منطقي و کنشهاي گفتگومدارانه ديپلماتهاي ايراني در اين دوره از مذاکرات پيروزي سياسي براي دستگاه ديپلماسي کشور و به تبع آن، ايران است. به نظر ميرسد که ديپلماسي ايران اکنون در بهترين دوره تاريخي خود از نظر توانايي و احاطه به شرايط قرار دارد و در رأس آن عنصر زبردست و برجستهاي است که غربيها از نزديک با توانمنديهاي او آشنا و بر تسلط او به مسائل واقفند. براي همين است که براي دستبالا داشتن در چانهزني از همه ابزارها، از جمله نمايندگان تندرو سنا و کنگره و حتي رئيس جمهوري ايالات متحده بهره ميگيرند. در اين ميان، چه بسا، حتي مواضع تند برخي گروهها و رسانههاي داخلي نيز، براي دستبالا داشتن ديپلماتهاي ما به عنوان سربازان خط مقدم، خالي از فايده نباشد. البته به شرط اينکه اين مواضع، عليه طرف خارجي باشد، نه تيم مذاکره کننده خودي.