«آواز بي محل «خروس ها» در ژنو» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم سيدحميد حسيني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
۳ روز مذاکره فشرده ايران و ۱+۵ در ژنو در حالي تا ساعات پاياني شب گذشته ادامه يافت که در اين ميان کارشکني فرانسه در طولاني شدن و به نتيجه قطعي نرسيدن اين مذاکرات نقشي اساسي داشت.
درباره اين که فرانسه تنها عامل به نتيجه نرسيدن اين مذاکرات که در ابتدا چشم انداز مثبتي براي آن تصور مي شد است يا خير، چندان نمي توان با قوت از آن سخن گفت. چرا که بدون شک اختلاف نظرهاي جدي ديگري به ويژه ميان ايران و آمريکا در اين زمينه وجود دارد.
به طور مشخص ۲ تحليل را مي توان درباره رفتار فرانسه در اين دور از مذاکرات متصور بود.
نخست ايفاي نقش «پليس بد» از سوي فرانسه در اين نشست بود. بر اين اساس که در رويکرد تاکتيک چماق و هويج اعمال مي شود يکي از اعضاي تيم مقابل، نقش منفي و سختگيرانه را در مقابل طرف ديگر بازي مي کند و ديگر اعضا نقش متعادل کننده و مثبت به خود مي گيرند تا ضمن جلو بردن روند مورد نظر خود از طريق فشار و مذاکره به هدف خود برسند حتي اگر فرآيند مذاکرات نيز به بن بست نزديک شد و طرف مقابل مقاومت کرد، اعضايي که نقش مثبت را بازي مي کنند اين روند را از بن بست خارج مي کنند.
در قالب اين تحليل گويا فرانسه نقش «پليس بد» و «آمريکا ، انگليس و آلمان» نقش «پليس خوب» را بازي مي کنند. موضع گيري خوشبينانه و نسبتاً مثبت انگليس در اين دور از مذاکرات به رغم آن که همواره موضعي منفي عليه ايران داشته اين گمانه را تا حدي تقويت مي کند.
در تحليل دوم برخي کارشناسان به نقش فرانسه به عنوان نماينده و اهرم فشار اسرائيل و برخي کشورهاي عربي در مذاکرات قائل هستند بر اين اساس فرانسه به واسطه زمينه هاي ضدايراني و همچنين لابي هاي يهودي و اسرائيلي قوي در اين کشور به نوعي تحت تأثير اين فضا براي برآورده کردن منافع اين کشورها که همانا به نتيجه نرسيدن اين مذاکرات است، نقش تخريبي در مذاکرات را در پيش گرفته است .البته از اين رهگذر کاخ اليزه در شرايطي که اوضاع اقتصادي فرانسه نيز چندان مساعد نيست از منابع مالي اعراب و لابي هاي متنفذ و ثروتمند يهودي نيز بي بهره نخواهد ماند .
با نگاهي به ادوار قبلي مذاکرات نيز اين سابقه تخريبي فرانسه در مذاکرات ايران و ۱+۵ مشهود بوده است. در اين ميان البته به صرف تأکيد بر نقش لابي اسرائيلي در فرانسه نمي توان اين رفتار پاريس را تحليل کرد. به طور مشخص در اين باره نبايد از تحولات ۲ سال اخير در منطقه خاورميانه غافل شد به عبارتي آن چه در سوريه، لبنان و شمال آفريقا به عنوان منطقه نفوذ سنتي فرانسه مي گذرد به ويژه تحولات ماه هاي اخير چندان به مزاج فرانسوي ها خوش نمي آيد.
پيشروي هاي ارتش سوريه و تغيير معادلات در جبهه ميداني نبرد در اين کشور به نفع سوريه و بالطبع متحد ديرينه اين کشور يعني ايران خواهد بود و نفوذ تهران را در منطقه افزايش خواهد داد چيزي که براي فرانسه و برخي کشورهاي عرب که اکنون لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه به صراحت از «ضرورت تأمين شدن نگراني هاي اسرائيل و کشورهاي عربي» سخن مي گويد، بدون ارتباط با اين شرايط نيست.
به عبارتي به نظر مي رسد آن چه باعث شده تا «خروس هاي فرانسوي» آواز ناکوک خود را در ژنو به صدا درآورند در نگاه کلان جلوگيري از توافق ۱+۵ با ايران و يا گرفتن امتيازهاي بيشتر و تضعيف تهران در اين مذاکرات است تا حداقل بخشي از اين نفوذ از دست رفته پاريس که اکنون در قالب ائتلافي با اسرائيل و برخي کشورهاي عربي منطقه متجلي شده احيا شود. چرا که هر گونه توافق مبتني بر يک معامله برد - برد از نگاه اين ائتلاف قدرت منطقه اي ايران را نيز از آن چه اکنون است بيشتر خواهد کرد.
در اين فرآيند طولانيتر کردن روند مذاکرات اير ان و 1+5 وايجاد تاخير در به نتيجه رسيدن اين گفت و گو ها فضاي بهتري را براي مخالفان اين روند به وجود خواهد آورد. مخالفاني که اکنون طيفي از کنگره آمريکا تا ساکنا ن کاخ اليزه و تندروهاي حزب ليکود و اعراب مرتجع منطقه را در بر مي گيرد.