نماد آخرین خبر

سرمقاله آفرینش/ پوست اندازی نظامیان در مصر

منبع
آفرينش
بروزرسانی
سرمقاله آفرینش/ پوست اندازی نظامیان در مصر
آفرينش/ «پوست اندازي نظاميان در مصر» عنوان يادداشت روز روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: سه سال از انقلاب مردمي مصر گذشت و هنوز اين کشور درميانه راه و دربين شکاف عميق سياسي ميان گروه‌هاي مدعي حکومت گير کرده است. زماني ميدان التحرير نقطه سرآغازي بود که براساس آن انزجار مردم را از حکومت نظاميان اعلام مي‌کرد، و امروز التحرير به مکاني براي تجمع هواداران ارتش مبدل شده است. هواداران مرسي نارضايتي خوداز برکناري وي توسط ارتش را به کف خيابان‌ها آورده‌اند و ازسوي ديگر مردمي که با سياست‌هاي اخواني رييس جمهور پيشين مخالف بودند، به دامن ارتش گرويده‌اند. البته اين گرايش به سمت ارتش شايد به اين دليل باشد که جامعه مصر قوي ترين قدرت موجود در کشور را دردست نظاميان مي‌بينند و اميدوارند با سپردن اموربه آنها شاهد آرامش در کشورشان باشند. سه سال متوالي ناآرامي و آشوب براي مردم مصر مشکلات فراواني را به لحاظ اقتصادي و امنيتي به وجود آورده است. همچنين راي اکثريت مردم به قانون اساسي مدون شده از سوي نظاميان، بيانگر اين موضوع است که ارتش آهسته و آرام به سمت حکمراني مجدد در مصرحرکت مي‌کند. اما نبايد فراموش کنيم که آنچه در25 ژانويه سال2011 موجب بروز جنبش هاي مردمي در مصر شد، تغيير در ساختارهاي سياسي و تغيير مسير آن از حکومت اشراف و نظاميان به سمت مردم و نهادهاي دموکراسي بود. نمي‌توان اقشار مختلفي که آن روزها درميدان التحريرحضورداشتند و تعداد کثيري از آنها امروز در جمع حاميان اخوان به تظاهرات و درگيري مشغولند، را فراموش کرد. اينکه امروز نظاميان درصدند تا ژنرال عبدالفتاح السيسي را به عنوان کانديداي رياست جمهوري به مردم مصر معرفي کنند، به معناي آن است که مراحل بازگشت نظاميان به عرصه قدرت درحال شکل گيري است. به عبارتي ارتش درانتخابات قانون اساسي، درپي ارزيابي زمينه‌هاي پذيرش حکومت نظاميان در نزد افکار عمومي بود. اما اگر بارديگر يک نظامي رداي رياست جمهوري را بر تن کند، مصر جز در سايه سرکوب مخالفان، هيچ گاه به آرامش نمي رسد و البته اين نوع آرامش هم بيشتر از اين که آرامش واقعي باشد، آتش زير خاکستر خواهد بود. در مصر ديکتاتوري گذشته به صورت جديد رو به روي کساني قرار گرفته که مخالف ديکتاتوري هستند. همچنين اشراف گذشته که بخشي عظيمي از آنها در نيروهاي نظامي نمود پيدا مي کنند، و قدرت نظامي و مالي دارند، رو به روي کساني قرار گرفته اند که معتقدند بايد عدالت اجتماعي و اقتصادي در مصر برقرار شود. اما قدرت ارتش در مصر يک امر نهادينه شده است ونقشي موثر را در تحولات اين کشور برعهده دارند. آنها يک بار درسال 2011 با کمک به برکناري حسني مبارک و بار ديگر در جريان اتفاق هاي 30 ژوئن2013 با مداخله خود ساختار سياسي مصر را تغيير دادند. لذا مي‌توان ارتش را به عنوان قدرت اصلي در تحولات مصر دانست و آن را درحال پوست اندازي جديد ديد. با تمام اين تفاسير نمي‌توان گفت که انقلاب مصر پايان يافته و نمي‌توان جماعت کثيرمخالفان حکومت فعلي را ناديده گرفت. شايد امروز درتحولات مصرنام اخوان به عنوان معترض اصلي مطرح شود، اما واقعيت اين است که درابتداي انقلاب اين اقشار عادي مردم بودند که حرکت براندازي را به راه انداختند، واگر امروز درتشکيل حکومت از سوي ارتش سکوت کرده‌اند، به معناي دست کشيدن از اهداف انقلابيشان نيست. آنها به دنبال رهايي ازوضع موجود هستند، چون هم ازديکتاتوري مبارک ضربه خوردند و هم از حکومت شبه اسلامي اخوان راضي نبودند. مصرهمچنان آبستن تحولات خواهد بود...